پایگاه قرآنی بشرا

سلام خوش آمدید

۴۸ مطلب در دی ۱۳۹۶ ثبت شده است

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله :

اِدَّخِروا لِبُیوتِکُم نَصیباً مِنَ القُرآنِ ، فَإِنَّ البَیتَ إذا قُرِئَ فیهِ أَنَسِ عَلى أهلِهِ ، وَ کَثُرَ خَیرُهُ ، وَ کانَ سُکّانُهُ مُؤمِنِی الجِنِّ وَ إذَا لَم یُقرَأ فیهِ أوحَشَ عَلى أهلِهِ ، وَ قَلَّ خَیرُهُ ، وَ کانَ سُکّانُهُ کَفَرَةَ الجِنِّ .

براى خانه هایتان بهره اى از قرآن بگیرید که اگر در خانه قرآن قرائت شود با اهل خود انس مى گیرد و خیرش فراوان شود و جنّیان مؤمن در آن سکونت مى کنند و اگر در آن قرآن خوانده نشود، با اهلش انس نمى یابد و خیرش اندک مى گردد و جنّیان کافر در آن سکنى مى گزینند.

( کنز العمّال : ۴۱۵۲۵ )

المعجم الکبیر ـ به نقل از عبد اللّه بن مسعود ـ :

استتبَعَنی رَسولُ اللّه صلى الله علیه و آله لیلَة الجِنِّ ، فانطلقتُ معَهُ حتّى بلَغنا أعلَى مکَّةَ ، فخَطَّ علیَّ خِطّةً و قال : لا تبرَحْ . ثمَّ انصاعَ فی أجبالٍ ، فَرأیتُ الرجالَ یتَحدَّرُونَ علیهِ من رُؤُوسِ الجِبالِ ، حتّى حَالُوا بَینی وَ بینَهُ ، فاختَرطْتُ السَّیفَ و قلتُ : لأضرِبَنَّ حتّى أستَنقِذَ رَسولَ اللّه صلى الله علیه و آله ، ثمَّ ذَکرتُ قولَهُ : «لا تبرَحْ حتّى آتیکَ» ـ قال : ـ فلم أزَلْ کَذلِکَ حتّى أَمَّنا الفَجرُ ، فجاءَ النبیُّ صلى الله علیه و آله و أنا قائمٌ ، فقال : ما زِلتَ على حَالِکَ ؟ قلتُ : لو لَبثتَ شَهرا ما بَرحتُ حتّى تأتِینی . ثُمَّ أخبرتُهُ بِما أردتُ أن أصنَعَ ، فقالَ : لو خَرجتَ ما التقیتُ أنا و لا أنتَ إلى یومِ القیامة !ثمّ شبّکَ أصابِعَهُ فی أصابعی ، فقال : إنّی وُعِدتُ أن یُؤمِنَ بی الجِنُّ و الإنسُ ؛ فأمّا الإنسُ فقد آمنَتْ بی ، و أمّا الجِنُّ فقدْ رَأیتَ ـ قالَ : ـ و ما أظُنُّ أجَلی إلاّ قَد اقتَربَ .قلتُ : یا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف أبا بَکرٍ ! فأعْرَضَ عَنّی ، فرأیتُ أنَّهُ لم یُوافِقْهُ . قلتُ : یا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف عُمَر ! فأعرَضَ عنّی ، فرأیتُ أنَّهُ لم یوافِقْهُ . قلتُ : یا رسولَ اللّه ، أ لا تستخلف عَلیّا ! ! قالَ : ذاکَ ، و الّذی لا إلهَ غیرُه لَو بایعتُموهُ و أطعتُموُه أدْخلکُم الجنّةَ أکْتَعیِنَ .

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله مرا در لیلة الجِن،حدیث به دنبال خود برد. به همراه او رفتم تا به بالاى مکّه رسیدیم. پس برایم خطّى کشید و گفت : «از این جا جلوتر نیا». سپس به شتاب از کوه ها بالا رفت و دیدم که مردانى از قلّه کوه ها بر او فرود مى آیند، تا آن جا که میان من و او حایل شدند. پس شمشیر از نیام برکشیدم و[ با خود ]گفتم : شمشیر مى زنم تا پیامبر خدا را نجات دهم، که گفته اش یادم آمد : «حرکت مکن تا نزدت آیم».در همین حال بودم تا آن که سپیده دمید و پیامبر صلى الله علیه و آله آمد و من ایستاده بودم. گفت : «پیوسته این گونه بوده اى؟». گفتم : اگر یک ماه هم مى ماندى، حرکت نمى کردم تا بیایى. سپس آنچه را که مى خواستم انجام دهم، برایش گفتم. گفت : «اگر حرکت مى کردى، همدیگر را تا قیامت نمى دیدیم».سپس انگشتانش را در میان انگشتانم کرد و گفت : «به من وعده داده شده است که جنّ و اِنس، به من ایمان مى آورند. انسان ها ایمان آورده اند و جنّیان را هم که دیدى». و گفت : «گمان مى کنم که مرگم نزدیک است».گفتم : اى پیامبر خدا! آیا ابو بکر را جانشین خود نمى کنى؟ از من رو گردانْد. فهمیدم که با او موافق نیست. گفتم : اى پیامبر خدا! آیا عمر را جانشین خود نمى سازى؟ باز از من رو گردانْد و فهمیدم که با او هم موافق نیست. گفتم : اى پیامبر خدا! آیا على را جانشین خود نمى کنى؟ گفت : «همان است. سوگند به آن که جز او خدایى نیست، اگر با او بیعت کنید و از او فرمان بَرید، همه شما را به بهشت ، وارد مى کنم».

( المعجم الکبیر : ۱۰ / ۶۷ / ۹۹۶۹ )

بصائر الدرجات ـ به نقل از ابو حمزه ثُمالى ـ :

کُنتُ أسْتَأذِنُ على أبی جعفرٍ علیه السلام فقیلَ: عِندَهُ قَومٌ، اثْبُتْ قلیلاً حتّى یَخرُجوا ، فَخَرجَ قَومٌ أنْکَرْتُهُم و لَم أعْرِفْهُم ، ثُمَّ أذِنَ لی فدَخَلتُ علَیهِ ، فقلتُ : جُعِلتُ فِداکَ ، هذا زمانُ بنی اُمیّةَ و سَیفُهُم یَقْطُرُ دما ! فقالَ لی: یا أبا حَمزةَ ، هؤلاءِ وَفْدُ شِیعَتِنا مِن الجِنِّ جاؤوا یَسْألونَنا عَن مَعالمِ دِینِهِم .

 براى اینکه خدمت امام باقر علیه السلام برسم، اجازه خواستم. به من گفتند: عدّه اى نزد آن حضرت هستند. کمى صبر کن تا بیرون بیایند. [پس از چندى] افرادى بیرون آمدند که من آنها را نشناختم. سپس آن حضرت به من اجازه شرفیابى داد. خدمت رسیدم و عرض کردم: فدایت شوم؛ اینک دوران بنى امیّه است و از شمشیرهایشان خون مى چکد [و شما با این افراد نا شناس ملاقات مى کنى]؟ فرمود: اى ابو حمزه! آنها هیئتى از جنّیان شیعه ما بودند، آمده بودند تا تعالیم و مسائل دینى خود را از ما بپرسند.

( بصائر الدرجات : ۹۶/۳ )

امام باقر علیه السلام :

کانُوا یُحبّونَ أن یَکونَ فی البَیتِ الشیءُ الداجِنُ ، مِثلَ الحَمامِ أو الدَّجَاجِ أو العَنَاقِ ، لِیعبَثَ بهِ صِبیانُ الجِنِّ و لا یَعبَثُونَ بصِبیانِهم .

[ مسلمانان] دوست داشتند که پرندگان اهلى مانند کبوتر و مرغ را در خانه نگاه دارند تا کودکان جنّیان با آنها بازى کنند و به فرزندان ایشان نپردازند.

( قرب الإسناد : ۹۳/۳۱۴ )

امام صادق علیه السلام :

لیسَ من بیتٍ فیهِ حَمَامٌ إلاّ لَم یُصبْ أهلَ ذَلِکَ البَیتِ آفةٌ من الجِنِّ ، إنَّ سُفَهاءَ الجِنِّ یَعبَثونَ فی الَبیتِ فَیعبَثُون بِالحَمَامِ وَ یترُکونِ الإنسانَ .

هیچ خانه اى نیست که در آن کبوتر باشد مگر آن که به اهل آن خانه آسیبى از جنّ نمى رسد. رشد نا یافتگان جنّ در خانه بازى مى کنند و به کبوتر مى پردازند و انسان را وا مى گذارند.

( همان: ۶/۵۴۶/۵ )

امام صادق علیه السلام :

الجِنُّ علَى ثلاثةِ أجزاءٍ ، فَجُزءٌ مَع المَلائِکةِ ، وَ جُزءٌ یَطیرُونَ فی الهَواء ، و جزءٌ کلابٌ و حیَّاتٌ .

جنّیان سه دسته اند: دسته اى با فرشتگان اند و دسته اى در هوا مى پرند و دسته اى به صورت سگ و مار هستند.

( الخصال : ۱۵۴/۱۹۲ )

 

منبع: میزان الحکمه، جلد دوم.

سه تلاوت زیبا ازاستادغلوش

تصویر قدیمی ازاستادغلوش واستادعبدالباسط

سوره فرقان ازآیات ۵۴تا۷۷

http://s6.picofile.com/file/8223643268/Qalvash_Forqan_54_77_kuwait.mp3.html

سوره فرقان ازآیات۵۶تا۷۷

http://s6.picofile.com/file/8223644026/Qalvash_Forqan_56_77_Syria_1969.mp3.html

سوره فرقان ازآیات۵۳تا۷۷

http://s6.picofile.com/file/8224493542/Qalvash_Forqan_53_75.mp3.html

لطفا جهت دانلودبر روی لینک هاکلیک فرمایید.

مصاحبه باقاریان مصری

مصاحبه بااستادغلوش بخش اول

استادغلوش بخش دوم

مصاحبه بااستادشیشع

مصاحبه بااستاد طوخی

مصاحبه بافرزنداستادمصطفی اسماعیل

مصاحبه بافرزنداستادعبدالباسط(مقطعی کوتاه‌)

عفو و گذشت ازدیدگاه قرآن کریم

عفو وگذشت یکی از فضیلت ها ومنش های نیک در رفتار واخلاق انسانی است کسانی که رنگ خدایی به خود می گیرند انسان های با گذشتی هستند که از خطا وگناه واشتباه دیگری چشم می پوشند عفو به معنی گذشت از گناه وخطای دیگری وخودداری از مجازات خطا کار وگناهکار می باشد.

 یکی از راه های رسیدن به بسیاری از کمالات ومقامات انسانی است که در آیات قرآن بیان شده است هر کسی که بخواهد مصداق عناوین بلند ومقامات والایی چون نیکو کاری وشکیبایی وپرهیزکاری شود واز محبت وگذشت الهی برخوردار گردد وبسیاری از بلاها ومصیبت ها وگرفتاری ها را رفع کند ودر نزد مردم بزرگ ومحبوب شود واز رحمت خاص خداوندی وعنوان محبوب وحبیب الهی بهره مند گردد باید از این راه سود جوید. 

 

عفو به معنای کنترل ومهار خشم وعواطف وچشم پوشی از حقوق خود است واین موجب می شود تا انسان صبر را در مقام خشم وغضب تجربه کند تکرار این گونه اعمال در انسان باعث می شود تا صبر وشکیبایی در انسان تقویت شود وآدمی به پاداش صابران برسد به این معنی که مقام صابران پاداش عمل عفوی می شود که خود مصداق صبر حالی وحالتی بوده است وخداوند در آیات 34و35سوره فصلت صبر را عاملی برای گذشت انسانها در برابر بدی ها می شمارد 

 

بسیاری از مردم در این اندیشه اند که بتوانند به مقامات بلند انسانی دست یابند واز فواید وآثار آن بهره مند گردند این اشتیاق در جوانان بیشتر از سایر اقشار مشاهده می شود از آنجائیکه از نظر بدنی وآرزوها وآمال در جایگاهی قرار دارند که هر چیزی را می جویند ودر پی هر نام ونشانی می روند تا ناشناخته هارا کشف ونایافته هارا بیابند علاقه واشتیاق شگفتی برای دست یابی به کمالان ومقامات از خود نشان می دهند آنان در جستجوی عرفان ومقامات عرفانی ویا راز ها ورمزها ی طبیعت درون وبیرون به سوی هر کسی کشیده شده وبه هر جایی سرک می کشند در بسیاری از موارد با شکست روبرو می شوند وبه سبب عجله در دست یابی به هر چیزی در دام نا اهلان می افتند این در حالی است که قرآن راه های بسیار ساده وروشنی را پیش هر کسی که در جستجوی حقیقت ومقامات وکمالات انسانی است قرار داده است یکی از آموزه های قرآنی برای دست یابی به کمالات راه عفو وگذشت است 

 

جایگاه عفو وگذشت در میان فضیلت ها وارزش های انسانی : 

 

گذشت کردن یکی از فضیلت ها وارزش های اخلاق انسانی است که از سوی همگان به حکم سیره عقلایی مورد توجه وعنایت قرار گرفته است خداوند در آیه 178از سوره بقره عفو وگذشت به ویژه در حال قدرت بر انتقام ومجازات را می ستاید وبر کسانی که در حال قدرت وتوان از حق خویش می گذرند وبا بزرگواری چشم بر مجازات می بندندآفرین می فرستد وآنرا بعنوان امری معروف وهنجاری پسندیده ونیکو مورد تشویق قرار می دهد. 

 

قرآن در آیات 237سوره بقره و126سوره نحل با آن که مجازات برابر را بعنوان اصل مقابله به مثل تأئید می کند ولی با بیان این که عفو وگذشت یکی از بهترین وکوتاه ترین راه ها دست یابی انسان به تقوا است می کوشد تا بیان دارد که فضیلت انسانی نه در انتقام ومجازات بلکه در عفو وگذشت از دیگری است وشرافت وکرامت انسانی نه تنها اینگونه حفظ می شود بلکه با این روش شخص می تواند کنترل ومهار خویش را در دست گیرد واحسان ونیکو کاری را بر حسن انتقام مقدم دارد .

 

انسان در عفو وگذشت است که می تواند ارزش وجایگاه واقعی خویش را به دست آورد این مسئله به ویژه در شداید وسختی ها مانند مجازات قاتلین ودر امور مالی در هنگام تنگدستی فقیران وبینوایان خودرا نشان می دهد شخصی که در اوج غضب وانتقام از جرم قاتل می گذرد ویا ز مال خود چشم فرو می بندد تا تنگدستی را نیازارد وبا مطالبه پول ومال خویش اورا خوار وذلیل نکند در حقیقت نه تنها کرامت وبزرگواری خویش را خریده است بلکه شرافت وکرامت انسانی را برای همگان حفظ کرده است .

 

اجر و پاداش عفو : خداوند در آیات 22سوره نور و14سوره تغابن می فرماید زمینه سازی برای جلب غفران وآمرزش الهی از ثمرات عفو وگذشت است ودر آیات 134تا 136سوره آل عمران وایات 63تا 76فرقان اشاره دارد که پاداش بهشت جاویدان وبهره مندی از مواهب همیشگی آن از پاداشهای عفو وگذشت است. 

 

خداوند در آیه 40سوره شورا عفو واغماض از خطای دیگران واصلاح بدی آنان را نیکی دانسته وگذشت را موجب پاداش ویژه خداوند بر می شمارد ودر آیات 52و54سوره قصص با ذکر داستان مومنان اهل کتاب که دریافت کننده دو اجر وپاداش برای تحمل در برابر کفار وعفو وگذشت از آزار آنان می باشند توضیح می دهد پاداش مضاعفی را بدست می آورند بهترین پاداش واثری که می توان برای گذشت وعفو بیان کرد آن است که شرایط برای عفو وگذشت خداوند از خطاهای انسانی را فراهم می آورد تا این گونه در مسیر ارحم ترحم (رحم کن تا رحم شوی )قرار گیریم .

 

علل وعوامل عفو وگذشت در انسان : 

 

آیه 22سوره نور بیان می دارد که علاقه انسان به غفران الهی وجلب عنایت وی زمینه ای برای عفو وگذشت از خطای دیگران است در آیه 66سوره توبه خداوند می فرماید : اگر انسان از جرم ها وگناهان وخطاهای کوچک دیگری چشم پوشی کند خداوند از گناهان وخطاهای بزرگ او چشم پوشی می کند واز مقام عفو وغفران با او برخورد می نماید 

 

در آیات 109سوره بقره و149سوره نساء اشاره شده که توجه به قدرت مطلقه خداوند زمینه ساز عفو از رفتارهای خطایی دیگران می شود ودر آیه 85سوره حجر خداوند می فرماید : عقیده به قیامت ورستاخیز وهدفداری خلقت وآفرینش وحتمی بودن بازخواست ومحاسبه زمینه ساز عفو وگذشت نیکو از دیگران است ودر آیه 159سوره آل عمران آمده است که نرم خویی وداشتن قلبی نرم ومهربان ورحیم موجب می شود تا انسان دارای فضیلت اخلاقی گذشت وعفو شود 

 

نقش کلیدی ایمان در عفو وگذشت : 

 

خداوند در آیات 36و37سوره شورا می فرماید ایمان موجب می شود تا انسان دارای بینش ونگرشی درست نسبت به خود وخدا ودیگران باشد ومسایل زندگی ورفتاری خویش را بر اساس آن تنظیم نماید 

 

در آیه 43از سوره شورا اشاره می نماید که صبر بر مشکلات وفشارهای عصبی وعاطفی وگذشت از خطای دیگران موجب می شود تا انسان دارای اراده قوی شود 

 

آثار وفواید عفو وگذشت : 

 

عفو وگذشت از نظر عقل وعقلا امری ارزشی وهنجار ورفتاری پسندیده ونیکوست خداوند در آیات 178و237و280سوره بقره و152آل عمران و34فصلت و85سوره حجر بر ارزشمندی عفو وگذشت تاکید کرده واز صاحبان حق خواسته است که برخلاف حق وحقوق خویش از باب انسانیت از خطا واشتباه دیگری در گذرند وبر رفتار نادرست ونکوهیده وی چشم بپوشند وآنرا نادیده گیرند .

 

عمل به رفتار هنجاری عفو وگذشت موجب می شود تا انسان در نوعی آرامش خاص خود قرار گیرد که نمی توان آنرا از راهی دیگر کسب کرد .

 

کسی که از خطا ولغزش دیگری می گذرد رحمت ومهر الهی را به سوی خویش جلب می کند وبا جلب رحمت ومهر الهی شخص احساس خوش وزیبایی را در خود می یابد خداوند در آیه 22سوره نور یکی از علل وعوامل جذب ورحمت الهی را عفو وگذشت کریمانه اشخاص نسبت به خطا وگناه دیگری می شمارد ودر آیه 14سوره تغابن این مسئله را در باره روابط خانوادگی میان همسران ونسبت به فرزندان گوشزد می کند که عفو وچشم پوشی از دشمنی های همسران وفرزندان زمینه ساز جلب رحمت خاص خداوندی است که آدمی را به آرامش وخوشی می رساند .

 

جلب محبت خدا با عفو وگذشت : گذشت از لغزشهای مردم نه تنها باعث جلب رحمت الهی وبهره مندی از آرامش بر خاسته از آن می شود بلکه موجب جلب وجذب محبت الهی نیز می شود وآدمی را در جرگه محبان خداوندی قرار می دهد که رسیدن به مقام حب الهی در حقیقت رسیدن به بسیاری از کمالاتی است که در آثار محبت الهی بیان شده است که در آیات 134آل عمران و13مائده به این موضوع اشاره شده است .

 

قرآن در آیه 34فصلت می فرماید عفو وگذشت عامل جلب وجذب دوستی ها وبه وجود آورنده زمینه های پیوند اجتماعی وخانوادگی است ودشمنی هارا از بین می برد .

 

خداوند در آیه 128سوره نساء عفو وگذشت در اختلافات خانوادگی را عامل جذب وجلب خیر به سوی اهل خانواده می شمارد وبر انجام عفو وگذشت تشویق می کند .

 

خداوند در آیه 280سوره بقره یکی از عوامل جذب وجلب خیر الهی را گذشت از وامداران تنگدست بر می شمارد که شخص با این گذشت خویش خیر الهی را به سوی خویش جلب می کند .

 

عفو وگذشت موجب می شود تا انسان از عفو الهی بهره مند گردد 

 

خداوند در آیه 45سوره مائده عفو وگذشت از گناهان را حتی از قصاص را موجب کفاره گناهان شخص می شمارد وبعنوان یکی از علل وعوامل اصلی پاک کردن گناهان بدان اشاره می کند .

 

خداوند در آیه 126سوره نحل می فرماید عفو وگذشت موجب دفع بدیها از انسان می شود. 

 

در آیات 133و134سوره آل عمران و237بقره می فرماید انسان با عفو وگذشت از خطای دیگران به مقام تقوا می رسد .

 

در آیات 126نحل و134آل عمران می فرماید عفو وگذشت از مردم موجب وارد شدن در زمره نیکو کاران ومقام احسان می شود .

 

در آیه 34سوره فصلت می فرماید عفو وگذشت گاهی دشمنان سر سخت را به دوستان صمیمی مبدل می سازد .

 

آثار عفو وگذشت در روایات : 

 

در حدیثی از پیامبر اکرم (ص) آمده است: هنگامی که روز قیامت می شود ندا دهنده ای صدا می زند هر کس اجر او بر خداست وارد بهشت شود گفته می شود چه کسی اجرش بر خداست ؟ جواب می دهند کسی که مردم را عفو کرده است آنها بدون حساب وکتاب به بهشت می روند. 

 

    پیامبر اکرم (ص) می فرماید : عفو وگذشت سبب بقای حکومتها ودوام قدرت است چرا که از دشمنیها می کاهد وبر دوستیها می افزاید (بحارالانوار ج 74ص 168) .

 

رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید : عفو وگذشت سبب عزت وابرو می گردد چرا که عفو چیزی جز عزت بر انسان نمی افزاید (اصول کافی ج 23ص 108) .

 

رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید : عفو وگذشت جلو تسلسل ناهنجاریها ،خشونتها ،جنایتها وکینه توزیهارا می گیرد (کنز العمال ج 3ص 373حدیث 7004) .

 

رسول گرامی اسلام (ص) می فرماید : عفو وگذشت سبب سلامت روح وآرامش جان وطول عمر خواهد شد (میزان الحکمه ج3حدیث 13184).

آثارنماز اول وقت

در روایات برآورده شدن خواسته‌ها، برطرف شدن گرفتاری، ورود به بهشت و دوری از جهنم، خشنودی خداوند، و... از جمله آثار و فواید و برکات خواندن نماز اول وقت شمرده شده است.

به گزارش فرهنگ نیوز، در احادیث و روایات معصومین(ع) برآورده شدن خواسته‌ها، برطرف شدن گرفتاری و ناراحتی، ورود به بهشت و دوری از جهنم، در امان بودن از بلاهای آسمانی، خشنودی خداوند، استجابت دعا و بالا رفتن اعمال، دوری شیطان و تلقین شهادتین از جمله آثار و فواید و برکات خواندن نماز اول وقت شمرده شده است.

به عنوان مثال پیامبر اکرم(ص) فرمودند:

بنده‌ای نیست که به وقت‌های نماز و جاهای خورشید اهمیت بدهد، مگر این که من سه چیز را برای او ضمانت می‌کنم: برطرف شدن گرفتاری‌ها و ناراحتی‌ها، آسایش و خوشی به هنگام مردن و نجات از آتش.[۱]

همچنین در حدیث داریم به هنگام ظهر درهای آسمان گشوده می‌شود و درهای بهشت باز می‌گردد و دعا مستجاب می‌شود؛ پس خوشا به حال کسی که در آن هنگام برای او عمل صالحی بالا رود.[۲]

در حدیثی دیگر از حضرت صادق(ع) آمده است که فرمودند: «… بهترین ساعت‌های شب و روز، وقت‌های نماز است.» سپس فرمودند: «چون ظهر می‌شود درهای آسمان گشوده شده و بادها می‌وزند و خداوند به خلق خود نگاه می‌کند. هر آینه من بسیار دوست دارم که در آن هنگام، عمل صالحی برای من بالا رود.» آنگاه فرمودند: برشما باد به دعا کردن بعد از نمازها، چرا که آن مستجاب می‌شود.[۳]

امام صادق(ع) همچنین فرمودند:

شیعیان ما را در سه چیز بیازمایید: در اوقات نمازشان، که چگونه بر آنها مواظبت می‏‌کنند؛ در اسرارشان، که چگونه آنها را از دشمنان ما حفظ می‏‌کنند و در اموالشان، که چگونه با آن به برادران خود کمک می‏‌کنند.[۴]

پیامبر خدا(ص) نیز می‌فرمایند: «در دینداری مرد همین بس، که بر گزاردن نمازها بسیار مواظبت کند.»[۵]

 

پی نوشت ها:

۱- سفینه البحار، ج ۲، ص ۴۲٫

۲- همان، ص۴۴٫

۳- اصول وافی، ج۲، ص۸۷٫

۴- الخصال: ۱۰۳ / ۶۲ منتخب میزان الحکمة: ۵۰۶

۵- تنبیه الخواطر: ۲ / ۱۲۲ منتخب میزان الحکمة: ۳۲۸

اهمیت نمازازنظردختربچه حتماًاین فیلم راتماشا کنید.

در مورد چنین شخصی چند مرحل را می توان اعمال نمود:

1. ابتدا باید با ایشان به موعظه و نصیحت پرداخت و زشتی این عمل را برایش روشن نمود

2. هر چیزی دلیلی دارد و باید سعی نمود در حد امکان علت ناسزا گویی وی را شناخته و در صورت موجه نبودن علتش، راه درست را به ایشان نشان داد.

3. در مورد عواقب دشنام در دنیا و آخرت، به ایشان با لحنی دلسوزانه هشدار داده شود چنانکه در روایات در مورد مذمت اینگونه افراد آمده است:                    

 امام صادق علیه السلام فرمود: همانا دشنام گوئی و بد زبانی و هرزه گوئی از نفاق و دوروئی است.

رسول خدا (ص) فرمود: خداوند دشمن می‏دارد فحش گوی بد زبان و گدای پررو را.

رسول خدا (ص) به عایشه فرمود: اگر برای دشنام صورت و مثالی بود مثال و صورت زشتی می‏بود.

روایت شده: هر که بر برادر مسلمانش دشنام دهد خداوند برکت را از روزیش می‏گیرد، و او را بر خودش وامی‏گذارد، و زندگانیش را تباه می‏کند.

سماعه گوید: رفتم به خدمت امام صادق علیه السلام، آن حضرت بدون مقدمه به من فرمود: ای سماعه این چه رفتاری بود میان تو و شتربانت؟ بپرهیز از دشنام گوئی و عربده کشی و لعنت گوئی. گفتم: به خدا سوگند اگر من چیز ناروائی گفته باشم به خاطر ستمی‏ است که شتردار بر من روا داشته است، امام فرمود: اگر او بر تو ستم کرده تو هم با او (در فحش و فریاد) برابر آمدی، این کارها از روش من نیست و شیعیانم را هم به آن دستور نداده‏ام استغفار کن و دیگر از این کارها نکن، گفتم: استغفار می‏کنم و دیگر چنین کاری را نمی‏کنم.

رسول خدا (ص) فرمود: از بدترین مردم کسی است که مردم بخاطر دشنام‏ گوئیش از همنشینی با او کراهت دارند.

امام صادق علیه السلام فرمود: خداوند دوست می‏دارد شخص با حیای بردبار و بی‏نیاز عفیف را، آری و خداوند دشمن می‏دارد دشنام گوی بد زبان و فقیر اصرارکننده را.

امام صادق علیه السلام در ضمن حدیثی فرمود: شرم و پاکدامنی و مرض و سستی از ایمان است، منظورم مرض و سستی زبان است نه مرض و سستی قلب. و دشنام گوئی، و بد زبانی، و زبان درازی و یاوه گوئی از نفاق است.

رسول خدا (ص) در سفارشهای خود به علی علیه السلام فرمود: یا علی! بزرگترین جهاد این است که انسان صبح کند و در نیت و قصدش نباشد که بر کسی ستم کند ای علی! هر که مردم از زبانش بترسند از اهل آتش باشد، یا علی! بدترین مردم کسی است که مردم از ترس دشنام و شرارتش احترامش کنند، یا علی! بدترین مردم کسی است که آخرتش را به دنیایش بفروشد و بدتر از او کسی است که آخرتش را به دنیای غیرش بفروشد.

رسول خدا (ص) فرمود: اگر مردی را دیدید که باک ندارد چه می‏گوید و در باره‏اش چه گفته می‏شود او شریک شیطان است.

رسول خدا (ص) فرمود: خداوند حرام کرده است بهشت را به کسی که دشنام گو، بد زبان، و کم حیاء بوده و باکی نداشته باشد که چه می‏گوید و در باره‏اش چه می‏گویند اگر اصل او را بررسی و پی‏جوئی کنی یا از زنا به عمل آمده و یا از شرکت شیطان. سؤال شد: مگر شیطان در مردم شرکت می‏کند؟ حضرت فرمود: آیا سخن خدا را نخوانده‏اید که می فرماید: و شرکت کرد با ایشان در اموال و فرزندانشان.[1]

امام صادق علیه السلام فرمود: بد زبانی از جفا کاری است و جفاکار در آتش است.

پیغمبر اکرم (ص) در وصیت خود به علی علیه السلام فرمود: یا علی! خداوند بهشت را حرام کرده بر کسی که دشنام گو و بد زبان باشد و توجه و باکی نکند که چه می‏گوید و در باره‏اش مردم چه می‏گویند یا علی! خوشا بحال کسی که عمر طولانی کند و عمل نیکو انجام دهد.

امام صادق علیه السلام فرمود: حیا از ایمان است و ایمان در بهشت است، و بد زبانی از جفا کاری است و جفا کاری در آتش است.[2]

4. اگر شخصی با نصیحت و موعظه و بیان عاقبت دشنام، همچنان بر عمل ناشایست خود باقیست چنین شخصی صلاحیت دوستی و مصاحبت را نخواهد داشت و بهتر است انسان از اینگونه افراد فاصله گرفته و ارتباتش را قطع نماید و به حد سلام و خداحافظی اکتفا نماید تا این شخص متوجه شود که اگر بخواهد با این شیوه زندگی نماید کم کم همه از اطرافش پراکنده شده و تنها خواهد ماند. موفق باشید.

[1] . سوره مبارکه اسراء آیه 64

[2] . جهاد النفس وسائل الشیعة-ترجمه صحت، ص: 307 تا ص ص: 311

پایگاه حوزه

آموزش خواندن صحیح نماز

نماز برای پرستش خدا و راز و نیاز با اوست که در آن جنبه های ارزنده و آمرزنده خاصی در نظر گرفته شده و به همین جهت شکل مخصوصی به خود گرفته است. نماز سرود توحید و یکتاپرستی و سرود فضیلت و پاکی است که باید فکر و روح ما را در برابر عوامل شرک زا و آلوده کننده ای که در زندگی روزمره با آنها سر و کار داریم پاک و یکتاپرست نگهدارد.

نماز در طول روز دارای 17 رکعت است. 2 رکعت نماز صبح، 4 رکعت نماز ظهر، 4 رکعت نماز عصر، 3 رکعت نماز مغرب و 4 رکعت نماز عشاء.

نماز صبح بعد از اذان صبح خوانده میشود، نماز ظهر و عصر پشت سرهم بعد از اذان ظهر خوانده میشود و نماز مغرب و عشاء نیز بعد از اذان مغرب پشت سرهم خوانده میشوند.

نماز در طول روز 15 دقیقه بیشتر طول نمی کشد، نماز تنها راه رسیدن به سعادت و نجات است و راه ارتباط خویش را با حضرت دوست به طور صمیمی و خالصانه ایجاد مینماید.

در این بخش پورتال آسمونی نماز را به سادگی و مرحله به مرحله یاد می گیریم:

اقامه

برای خواندن نماز پس از اینکه اذان را گفتند ، وضو میگیرم و برای نماز آماده میشویم، و رو به قبله می ایستیم ، ابتدا می بایست اقامه بگوییم، متن اقامه:

اَللهُ اَکْبَرُ (2 بار)

اَشْهَدُ اَنْ لا اِلهَ اِلَّا الله (2 بار)

اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً رَسُولُ الله (2 بار)

اَشْهَدُ اَنَّ علیاً ولی الله (2 بار)

حَیِّ عَلَی الصَّلوه (2 بار)

حَیِّ عَلَی الْفَلاح (2 بار)

حَیِّ عَلی خَیْرِ العَمَل (2 بار)

قد قامت الصلاه (2 بار)

اَللهُ اَکْبَرُ (2 بار)

لا اِلهَ اِلَّا الله (1 بار)

با هر اقامه، می توان یک نماز صبح و یک نماز ظهر به همراه عصر و یک نماز مغرب به همراه عشا (در صورتی که بین نماز ظهر و عصر و مغرب و عشاء فاصله ای نباشد) خواند، ولی اگر فاصله ایجاد شود نمازگزار می تواند برای هر کدام از نمازهای واجب، یک اقامۀ جداگانه بگوید. امّا در هر صورت، هر نماز واجبی می تواند یک اقامۀ جداگانه داشته باشد.

تکبیره الاحرام

پس از گفتن اقامه باید تکبیره الاحرام را بگوییم.

“نماز” با گفتن “اَللهُ اَکْبَرُ” آغاز می شود، گفتن “اَللهُ اَکْبَرُ” در آغاز نماز به معنای جدایی از غیر خدا و پیوستن به اوست.اعلام بزرگی پروردگار و دوری جستن از تمام قدرتهای دروغین است.

با این تکبیر به حریم نماز وارد می شویم و برخی کارها بر ما حرام می شود. هنگامی که نماز را شروع می کنیم باید متوجه باشیم که چه نمازی را می خوانیم؛ مثلا نماز ظهر است یا عصر و آن را تنها برای اطاعت فرمان خداوند بجا آوریم که این همان “نیت” است و از اجزای اصلی نماز به شمار می آید.

هنگام گفتن “اَللهُ اَکْبَرُ” مستحب است، دستها را تا مقابل گوشها بالا ببریم.

پس از گفتن “اَللهُ اَکْبَرُ” سوره حمد را می خوانیم:

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

( الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ مَالِکِ یَوْمِ الدِّینِ إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ )

پس از سوره حمد، یک سوره دیگر از قرآن را می خوانیم به عنوان نمونه،

می توان سوره توحید را خواند: سوره توحید

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

( قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ اللَّهُ الصَّمَدُ لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ )

پسرها و مردها باید در نماز صبح ، نماز مغرب و نماز عشا، حمد و سوره را (در رکعت اول و دوم) بلند بخوانند ولی دخترها و بانوان، اگر نامحرم صدای آنان را نشنوند می توانند بلند بخوانند و در نماز ظهر و نمازعصر همه باید حمد وسوره را آهسته بخوانند.

انسان باید نماز را یاد بگیرد که غلط نخواند و کسی که اصلا نمی تواند صحیح آن را یاد بگیرد، باید هر طور که می تواند بخواند و بهتر آن است که نماز را به جماعت بجا آورد.

رکوع نماز

رکوع نماز-پس از تمام شدن حمد وسوره سر به رکوع خم می کنیم و دستها را به زانوها می گذاریم و می گوییم:

” سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ “

و یا می گوییم: “سبحان الله، سبحان الله، سبحان الله”

سجده نماز

سپس سر از رکوع برداشته (می ایستیم) و آنگاه به سجده می رویم و هفت عضو بدن؛ یعنی پیشانی، کف دو دست، سر زانوها و نوک انگشتان بزرگ پا را بر زمین گذاشته و می گوییم:

” سُبْحانَ رَبِّىَ الأعلَی وَ بِحَمْدِهِ “

یا “سبحان الله” را سه مرتبه تکرار می کنیم.

در سجده نماز، باید پیشانی را روی خاک یا سنگ یا چیزهای دیگری از زمین بگذاریم.هنگام نماز خواندن سجده بر چیزهایی که از زمین می روید و برای خوراک و پوشاک انسان مصرف نمی شود نیز صحیح است.مهر نماز که بیشتر در بین ما معمول است، در حقیقت قطعه خاک پاکیزه ای است که نمازگزار همراه خود دارد تا برای سجده، پیشانی را روی آن بگذارد.

سجده دوم نماز

پس از سجده اول ، می نشینیم و بار دیگر به سجده رفته و سجده دوم را مانند سجده اول بجا می آوریم.با تمام شدن سجده دوم، یک رکعت نماز به پایان می رسد؛ یعنی تا بدینجا، رکعت اول نماز را خوانده ایم، بنابراین بطور خلاصه، رکعت اول نماز عبارت است از:

1- تکبیره الاحرام (گفتن “اَللهُ اَکْبَرُ” در آغاز نماز).

2- قرائت (خواندن حمد و سوره).

3- رکوع و ذکر آن.

4- دو سجده و ذکر آنها.

رکعت دوم نماز

پس از تمام شدن رکعت اول نماز، بدون آن که صورت نماز به هم بخورد و یا فاصله ای ایجاد شود، از جا برخاسته، بار دیگر می ایستیم و حمد و سوره را به همان ترتیبی که در رکعت اول نماز گفته شد، می خوانیم.

قنوت نماز

در رکعت دوم نمازهای روزانه، بعد از تمام شدن حمد و سوره و قبل از رکوع، مستحب است، دستها را روبروی صورت گرفته ودعایی بخوانیم؛ این عمل را “قنوت” گویند.در قنوت نمازمی توان این دعا را خواند:

” رَبَّنَا آتِنَا فِی الدُّنْیَا حَسَنَهً وَفِی الآخِرَهِ حَسَنَهً وَقِنَا عَذَابَ النَّارِ “

پیامبر خدا (ص) فرمود: “کسی که قنوت نمازش طولانی تر باشد، حسابرسی او در روز قیامت راحت تر است”.

پس از قنوت، رکوع وسجده ها را مانند رکعت اول بجا می آوریم.

تشهد نماز

در رکعت دوم هر نماز، پس از تمام شدن سجده دوم باید در حالی که رو به قبله نشسته ایم “تشهد” نماز را بخوانیم؛

یعنی بگوییم:

” اَشهَدُ اَنْ لاَ اِلهَ اِلاَّ اللهُ وَحْدَهُ لاَ شَریکَ لَهُ، وَ اَشْهَدُ اَنَّ مُحَمَّداً عَبْدُهُ وَ رَسُولُهُ، اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِِ مُحَمَّدٍ “

سلام نماز

تا اینجا رکعت دوم نماز هم تمام می شود و اگر نماز دو رکعتی باشد؛ مانند نماز صبح، بعد از تشهد، با گفتن سلام، نماز را تمام می کنیم؛ یعنی می گوییم:

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکَ اَیُّهَا النَّبِیُّ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ

اَلسَّلاَمُ عَلَیْنَا وَ عَلی عِبَادِ اللهِ الصَّالِحِینَ

اَلسَّلاَمُ عَلَیْکُمْ وَ رَحْمَهُ اللهِ وَ بَرَکاتُهُ

اکنون نماز صبح را فرا گرفتیم و چنانچه نمازی که می خوانیم سه رکعتی یا چهار رکعتی باشد، باید در رکعت دوم نماز، بعد از خواندن تشهد، بدون آن که سلام نماز را بگوییم، بایستیم و رکعت سوم نماز را بخوانیم.

رکعت سوم نماز

رکعت سوم نماز هم مانند رکعت دوم است، با این تفاوت که در رکعت دوم نماز باید با حمد و سوره بخوانیم، ولی در رکعت سوم، سوره و قنوت ندارد و فقط “حمد” را می خوانیم و یا به جای حمد، سه مرتبه می گوییم:

” سُبْحانَ اللَّهِ وَالْحَمْدُلِلَّهِ وَلا اِلهَ اِلا اللَّهُ وَاللَّهُ اَکْبَرُ “

پس اگز نماز مغرب می خوانیم، باید بعد از سجده دوم (در رکعت سوم) تشهد بخوانیم وبا سلام، نماز را پایان دهیم.

رکعت چهارم نماز

اگر نمازی که می خوانیم چهار رکعتی باشد؛ یعنی: نماز ظهر یا نمازعصر یا نماز عشا؛ پس از سجده ها (در رکعت سوم) بدون آن که تشهد یا سلام را بخوانیم، می ایستیم و رکعت چهارم را مانند رکعت سوم انجام می دهیم و در پایان نماز؛ یعنی پس از سجده دوم می نشینیم و تشهد و سلام را می خوانیم و نماز را تمام می کنیم.

correct-prayer2

خلاصه نماز

اکنون که چگونگی نمازهای روزانه بیان شد، یاد آوری این نکته لازم است که؛ آنچه در نماز خوانده می شود و یاد گرفتن آنها لازم است، تنها بیست جمله می باشد، پس یادگیری نماز را دشوار ندانیم، و این دستور زندگی ساز اسلام را کوچک نشماریم بلکه با چند ساعت صرف و چند مرتبه تکرار این جملات، به آسانی می توان نماز را فراگرفت. برای توجه بیشتر، با حذف جمله های تکراری، بیست جمله واجب نماز را یاد آور می شویم:

1-“اللهُ اَکبَر”

2-بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ

3-الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ

4-الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ

5-مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ

6-إِیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ

7- اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ

8-صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ

9-غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ وَلاَ الضَّالِّینَ

10- قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ

11- اللَّهُ الصَّمَدُ

12- لَمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ

13- وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ

14- سُبحانَ ربٌی العظیمِ وَبحمدهِ

15- سُبْحانَ رَبِّىَ الأعلَی وَ بِحَمْدِهِ

16- اشهَدُ اَن لا اِلهَ الا اللهُ وَحدهُ لا شریکَ لَهُ

17- واشهدُ انٌ محمداً عبدُهُ ورَسُولُهُ

18- اللهُمٌ صَلٌ علی محمٌَدٍ والِ مُحمٌد

19- سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ

20- السٌلامُ عَلیکُم ورحمه اللهِ وبرکاتُهُ

correct-prayer3

ترجمه نماز

“اللهُ اَکبَر”: “خداوند از هر کس و هر چند بزرگتر است”.

بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیمِ: “بنام خداوند بخشنده مهربان”.

الْحَمْدُ للّهِ رَبِّ الْعَالَمِینَ: “ستایش، مخصوص پرودگار جهانیان است”.

الرَّحْمـنِ الرَّحِیمِ: “خدای بخشنده و مهربان”.

مَـالِکِ یَوْمِ الدِّینِ: “صاحب روز پاداش (قیامت)”.

إیَّاکَ نَعْبُدُ وإِیَّاکَ نَسْتَعِینُ: “تنها تو را می پرستیم و تنها از تو کمک می خواهیم”.

اهدِنَــــا الصِّرَاطَ المُستَقِیمَ: “ما را به راه راست هدایت فرما”.

صِرَاطَ الَّذِینَ أَنعَمتَ عَلَیهِمْ : “راه آنان که به آنها نعمت دادی”.

غَیرِ المَغضُوبِ عَلَیهِمْ: “نه راه کسانی که بر آنها خشم شده است”.

وَلاَ الضَّالِّینَ: “و نه راه گمراهان”.

قُلْ هُوَ اللَّهُ أَحَدٌ : “بگو اوست خدای یکتا”.

اللَّهُ الصَّمَدُ : “خدای بی نیاز”.

لمْ یَلِدْ وَلَمْ یُولَدْ: “خدایی که نه فرزند کسی است و نه فرزندی دارد”.

وَلَمْ یَکُن لَّهُ کُفُوًا أَحَدٌ: “وهیچ کسی، همتای او نیست”.

سُبْحانَ رَبِّىَ الْعَظیمِ وَ بِحَمْدِهِ: “پروردگار بزرگ من پیراسته و منزه است و او را ستایش می کنم”.

سُبْحانَ رَبِّىَ الأعلَی وَ بِحَمْدِهِ: “پروردگار من از همه کس بالاتر و منزه است و او را می ستایم”

اشهَدُ اَن لا اِلهَ الا اللهُ وَحدهُ لا شریکَ لَهُ: “گواهی می دهم که جز آفریدگار، خدایی نیست و یکتا و بی همتاست و شریک ندارد”.

واشهدُ انٌ محمداً عبدُهُ ورَسُولُهُ: “وگواهی می دهم که محمد (ص) بنده و فرستاده خداوند است”.

اللهُمٌ صَلٌ علی محمٌَدٍ والِ مُحمٌد: “خداوندا! بر محمد و خاندان او درود فرست”.

سُبحانَ اللهِ والحَمدُ للهِ وَلا اِلهَ الاّ اللهُ واللهُ اکبرُ: “خداوند از هر عیبی پاک و منزه است و حمد و سپاس مخصوص خداوند است و جز او پروردگاری نیست و خدا بزرگتر و برتر از هر چیز است”.

السلام علیک ایها النبی ورحمه الله وبرکاته: “سلام و رحمت و برکات پروردگار بر تو باد ای پیامبر”.

السلام علینا وعلی عباد الله الصالحین: “سلام بر ما (نمازگزاران) و بر بندگان نیکوکار خداوند”.

السٌلامُ عَلیکُم ورحمه اللهِ وبرکاتُهُ: “سلام و رحمت و برکات خداوند بر شما (مؤمنین) باد”.

ربنا اتنا فی الدنیا حسنه وفی الاخره حسنه وقنا عذاب النار: “پروردگارا!: هم دنیا و هم در آخرت، به ما نیکی عنایت فرما و ما را از عذاب آتش جهنم نگه دار”.

correct-prayer5

احکام نماز

1- اگر نمازگزار پیش از آنکه به مقدار رکوع خم شود و بدنش آرام گیرد عمداً ذکر رکوع را بگوید، نمازش باطل است.

2- اگر پیش از تمام شدن ذکر واجب، عمداً سر از رکوع بردارد نمازش باطل است.

3- واجب است نمازگزار بعد از رکوع بطور کامل بایستد و سپس به سجده برود و چنانچه عمداً بطور کامل نایستد نمازش باطل است.

4- اگر کسی پیش از آنکه پیشانی اش به زمین برسد و آرام گیرد، عمداً ذکر سجده را بگوید، نمازش باطل است و چنانچه از روی فراموشی باشد باید دو باره در حال آرام بودن، ذکر را بگوید.

5- نمازگزار باید بعد از تمام شدن ذکر سجده اول بنشیند تا بدن آرام گیرد و دو باره به سجده رود.

6- اگر نمازگزار پیش از تمام شدن ذکر، عمداً سر از سجده بردارد نمازش باطل است.

7- بهتر است در نماز بر خاک قبر امام حسین (ع) سجده کنیم که یادآور جهاد و شهادت برترین انسانها، در راه مکتب اسلام است و این عمل، هر روز به ما درس ایثار وفداکاری می دهد.

8- سجده برای غیر خدا حرام است؛ چرا که سجده حالت بندگی انسان است و عبادت و بندگی تنها در پیشگاه پروردگار و به دستور او صحیح است.

correct-prayer4

برخی از مستحبات نماز

1- پس از تمام شدن قرائت و قبل از رکوع، مستحب است “اَللهُ اَکْبَرُ” بگوییم.

2- بعد از برخاستن از رکوع، مستحب است “اَللهُ اَکْبَرُ” بگوییم و بهتر است این جمله را هم بگوییم: “سمع الله لمن حمده”.

3- قبل از سجده ها و بعد از آنها، مستحب است “اَللهُ اَکْبَرُ” بگوییم.

4- بین دو سجده مستحب است بگوییم:

“استغفر الله ربی واتوب الیه”

5- در پایان هر رکعت و هنگام برخاستن برای رکعت بعد، مستحب است بگوییم: “بحول الله وقوته اقوم واقعد”.

از آغاز تا پایان نماز باید از این کارها که نماز را باطل می کند بپرهیزیم:

1- خوردن و آشامیدن.

2- روی از قبله برگرداندن.

3- سخن گفتن.

4- خندیدن.

5- گریستن.

6- بهم زدن صورت نماز. مثل راه رفتن.

7- کم یا زیاد کردن اجزای اصلی نماز؛ مانند رکوع.

منبع:سایت آسمانی

هفت آسمان

پاسخ:

آیات و روایاتی که در مورد آسمانهای هفتگانه وارد شده اند بسیار زیادند به طوری که اگر روایات مربوط به آن یکجا جمع شوند کتابی حجیم را تشکیل می دهند. تفسیر این گونه آیات و روایات نیز کار آسانی نیست و اکثر مفسرین از تفسیر شایسته این گونه آیات و روایات فرومانده اند.

برخی از مفسرین معتقدند که این آسمانها، آسمانها مادی هستند و هر کدام آن را به گونه ای توجیه کرده اند. مثلا برخی گفته اند مراد از هفت آسمان هفت طبقه جو است و برخی دیگر گفته اند مراد از آن هفت جرم فلکی هستند که با چشم غیرمسلح دیده می شوند. یعنی خورشید، عطارد، زهره، ماه،‌ مریخ، زحل و مشتری، برخی نیز گفته اند مراد از هفت آسمان هفت فلکی هستند که این اجرام هفتگانه روی آنها مستقرند. برخی از اندیشمندان نیز گفته اند هفت سیاره مثل زمین در عالم وجود دارند که هر کدام نیز آسمانی برای خود دارند، برخی نیز گفته اند کل عالم ما که متشکّل از میلیاردها کهکشان است آسمان اول است و این عالم ما خود داخل یک عالم دیگر است و آن عالم نیز داخل در عالم دیگری است تا برسد به آسمان هفتم، این تفسیر از فرضیه عوالم پیازی که در کیهان شناسی مطرح است،‌گرفته شده است. برخی نیز احتمال داده اند که آسمان اول همین عالم سه بعدی ماست و آسمان دوم عالمی چهاربعدی است و آسمان سوم، پنج بعدی است و …و آسمان هفتم،‌عالمی ۹ بعدی است ؛وچون هربعد برتری بر بعد پایینتر احاطه دارد بنابراین آسمانهای هفتگانه تودر تو خواهند بود . البته ممکن است طبق نظریه نسبیت عامّ اینشتین ، این عالم محسوس ما را چهاربعدی دانست که در آن صورت آسمان هفتم ده بعدی خواهد بود و جالب این است که امروزه در فیزیک نظری بحث عالم ده بعدی نیز مطرح است.

همه ی این نظرات مبنی بر این هستند که ما آسمانهای هفتگانه را آسمانهای مادی بدانیم لکن هیچکدام این نظرات اثبات نشده اند و اکثر آنها با ظاهر آیات و روایات ناسازگارند. در بین این نظرات دو نظریه اخیر از این جهت که آسمانهای دوم به بالا را خالی از ستاره می دانند و آسمانها را طبقه، طبقه و محیط به هم می دانند، قابل تأمّلند ولی تا زمانی که اثبات نشده اند نمی توان آنها را بر آیات تطبیق نمود. حتی اگر اثبات هم شوند باز معلوم نیست که منظور آیات صرفا همین آسمانها باشد.- البته فیزیکدانهایی که این دو نظریه مطرح کرده اند اشاره ای به تعداد عوالم نکرده اند-

نظریه دوم در باب آسمانهای هفتگانه این است که این آسمانها غیرمادی و اموری مجرّدند. برخی گفته اند که آسمان اول مادی و شش آسمان دیگر مجردند، برخی نیز همه آسمانهای هفتگانه را مجرد دانسته اند. همچنین برخی این آسمانها را آسمانهای برزخی دانسته اند ولی عده ای گفته اند برخی از آنها برزخی و برخی دیگر فوق برزخی و از عالم عقولند.

با بررسی آیات و روایات مربوط به آسمانهای هفتگانه چنین به نظر می رسد که در برخی موارد مراد از آسمانهای هفتگانه، آسمانهای مادی است و در برخی موارد دیگر مراد از آنها، آسمانهای معنوی و مجرد است. لذا به نظر می رسد که باید بین این دو گونه روایات و آیات جمع کرد، در خود روایات نیز گاه بین این دو مطلب جمع کرده اند. کسی از امیرالمؤمنین(ع) پرسید: فاصله بین زمین و آسمان چه اندازه است. فرمودند: « مدّالبصر و دعوه المظلوم؛ به اندازه برد چشم و دعای مظلوم». در این روایت حصرت علی(ع) حکم هر دو آسمان را بیان فرمودند. یعنی فاصله آسمان محسوس تا زمین به اندازه برد بینایی انسان است و فاصله آسمان معنوی تا زمین به اندازه برد دعای مظلوم است.

علامه طباطبایی در جمع بین این دو گونه آیات و روایات فرموده اند: « جمع میان این دو حکم از آن جهت است که آن دو در حقیقت با یکدیگر متحدند و نسبت میان آنها،‌ نسبت ظاهر و باطن است.»

با این مبنای اخیر ما سه احتمال را در مورد آسمانهای هفتگانه مطرح می کنیم.

۱٫ اینکه زمین ما اوّلین زمین و آسمان ما(کل کیهان ) آسمان اول باشدکه به زینت ستارگان آراسته شده است و زمین دوم، زمینی است کهاز حیث وجودی در پایین ترین مرتبه عالم برزخ است و آن زمین ، باطن و حقیقت این زمین مادی بوده و خود غیرمادی و مجرد است. آن زمین برزخی نیز آسمانی دارد که آن هم غیرمادی بوده و باطن آسمان مادی است. خود آن زمین و آسمان دوم نیز باطنی دارند که مجردتر از زمین و آسمان دوم است و آن زمین و آسمان سوم است و به همین ترتیب هفت زمین و هفت آسمان وجود خواهد داشت که به ترتیب باطن همند و هفتمین زمین و آسمان در اوج تجرد است و جایگاه ملائک عظام است و بر همه عوالم پایین تر از خود احاطه وجودی دارد. رابطه این هفت عالم مثل رابطه صور ذهنی،ذهن ، روح و من است.

ذهن بر صور ذهنی احاطه وجودی دارد و روح بر ذهن محیط است و «من» بر روح احاطه وجودی دارد؛ به همین صورت آسمان هفتم بر همه آسمانها احاطه وجودی دارد و آسمان ششم نیز بر پنج آسمان پایین تر از خود احاطه وجودی دارد و …

۲٫ زمین و آسمان مادی(کل کیهان) زمین اولند و پایین ترین مرتبه برزخ آسمان اول است . باز کل کیهان به علاوه ی پایین ترین مرتبه برزخ (آسمان اول) زمین دومند و مرتبه بالاتر برزخ آسمان دوم است و به همین ترتیب هر آسمانی نسبت به آسمان بالاتر از خود زمین محسوب می شود. چون هر محیطی نسبت به محاط آسمان است و هر محاطی نسبت به محیط زمین است. بنابراین تمام عالم نسبت به آسمان هفتم زمین هفتم خواهد بود.

۳٫ عالم ماده دارای هفت زمین و هفت آسمان مادی است- یا به صورت مدل جهان پیازی یا به صورت مدل جهان ۹ یا ۱۰ بعدی یا هر مدل دیگر- و هر زمین و آسمانی دارای باطنی مجرد است و چون هر آسمان مادی بزرگتر و محیط بر آسمان کوچکتر است باطن آن آسمان نیز بر باطن آسمان کوچکتر احاطه وجودی دارد.

اینها پاره ای از نظریات بود که خدمت شما بیان شد ولی واقع مطلب این است که هنوز فهم قطعی در مورد هفت آسمان برای بشر امروزی حاصل نشده است و هنوز این بحث نیاز به کنکاش جدی و فراگیر دارد ولی متأسفانه در این باب کار چندانی نشده است و البته تحقیق در این موضوع نیز کار آسانی نیست. حدود ۱۰ جلد از کتاب بحارالانوار درباره آسمان و جهان است و اگر کسی بخواهد حرف نهایی را در این باب بزند باید تمام این ۱۰ جلد روایت را مورد پژوهش جدی قرار دهد و افزون بر آن باید با علم فیزیک نوین نیز به حد کافی آشنا باشد. امید است که نسل های بعدی به این کار مهم و سخت اقدام کنند.

خواص شگفت انگیزبسم الله

بسم الله الرحمن الرحیم

۱٫عوامل فلاح و رستگارى

خداى سبحان عامل فلاح و رستگارى و پیروزى و نجات انسان را سه چیز مى شمرد: قَدْ أَفْلَحَ مَن تَزَکَّى ، و ذکر اسم ربه فصلى مسلما رستگار مى‌شود کسى که خود را تزکیه کند و نام پروردگارش را به یاد آورد و نماز بخواند.۱

_________

۲٫نجات از شعله‌هاى نوزده گانه آتش

عبدالله بن مسعود گوید: هر که خواهد از شعله‌هاى نوزده گانه آتش دوزخ نجات یابد، بسم الله الرحمن الرحیم گوید، زیرا بسم الله الرحمن الرحیم نوزده حرف است و خداوند تعالى هر حرفى را سپرى در برابر یکى از آن شعله ها قرار مى دهد.۲

__________________

۳٫آغاز هر کار با نام خدا

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر امر خطیرى اگر با بسم الله الرحمن الرحیم آغاز نشود، آن امر ناقص و ناتمام خواهد ماند.۳

__________

۴٫جواز بهشت

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هیچ کس به بهشت در نیاید مگر با جواز بسم الله الرحمن الرحیم به این گونه :

بسم الله الرحمن الرحیم این نوشته‌اى است از سوى خداوند ویژه فلان پسر فلان ، او را در بهشت به جایگاه بلندى وارد سازید که شاخه هاى میوه آن آویخته و نزدیک و در دسترس ‍ باشد.۴

______________

۵٫اسم اعظم خداوند

امام رضا علیه السلام فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم (خداوند) از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است .۵

_______________

۶٫معنى بسم

على بن حسن بن فضال به نقل از پدرش مى گوید: از حضرت امام رضا علیه السلام تفسیر بسم الله الرحمن الرحیم را پرسیدم .

حضرت فرمود: گوینده که مى گوید: بسم معنایش این است که : سمه‌اى از سمه‌هاى خداى را که همان عبادت است بر خود مى‌گذارم . گفت : عرض ‍ کردم : سمه چیست ؟ فرمود: یعنى علامت و نشانه .۶

________________

۷٫تفسیر بسم الله

حضرت امام حسن عسکرى علیه السلام در تفسیر ” بسم الله الرحمن الرحیم ” فرموده است : اوست خدایى که تمام آفریدگان در مواقع نیازمندى ها و گرفتارى ها و شداید به هنگام قطع امید و گسستن اسباب از همه آنان که پایین از او، و غیر اویند، او را معبود خویش گرفته و به نیایش وى آهنگ مى کنند و مى گویند: بسم الله الرحمن الرحیم یعنى در تمام امور و کارهایم از خدایى که عبادت و پرستش تنها شایسته و سزاوار اوست ، کمک و یارى مى طلبم خدایى که چون دست فریادرس خواهى به سویش گشوده گردد، به فریاد رسد. ذات مقدسى که چون (از سر صدق ) خوانده شود اجابت فرماید.۷

______________

۸٫ترک نام خدا

از ابن عباس (ره ) منقول است که گفت : هر کس بسم الله الرحمن الرحیم را ترک کند، محققا آیه اى از کتاب خداى تعالى را ترک گفته است .۸

امام رضا علیه السلام فرمودند: بسم الله الرحمن الرحیم به اسم اعظم (خداوند) از سیاهى چشم به سفیدى آن نزدیکتر است

___________

۹٫نشانه هاى مؤمن

امام حسن عسکرى علیه السلام فرمودند: علامات مؤ من پنج چیز است :

۱- نماز پنجاه و یک رکعت در شبانه روزى از فریضه و نافله گزاردن ،

۲- انگشتر بر دست راست کردن ،

۳- بعد از نماز جبین را به خاک در سجده گذاشتن ،

۴- بسم الله الرحمن الرحیم را بلند گفتن ،

۵- زیارت اربعین را خواندن .۹

______________

۱۰٫گریز شیطان

پیغمبر گرامى خدا صلی الله علیه و آله فرمود: هرگاه بنده بسم الله الرحمن الرحیم را قرائت کند، شیطان از وى بگریزد.۱۰

___________

۱۱٫بزرگترین آیه کتاب خدا

امام صادق علیه السلام فرمود: آنان (مخالفان ) را چه مى شود؟ خدایشان بکشد که (در نماز) عمدا، به آشکار و ظاهر، خواندن بزرگترین آیه در کتاب خدا را بدعت پنداشته‌اند (و در این کار هیچ دلیلى ندارند) و آن آیه “بسم الله الرحمن الرحیم” مى باشد.۱۱

_____________

۱۲٫بسم الله هنگام نامه نوشتن

امام صادق علیه السلام مى فرماید: در نامه ها نوشتن “بسم الله الرحمن الرحیم” را ترک مکن ، اگر چه پس از آن شعر باشد.۱۲

______________

۱۳٫طرز نگارش بسم الله

امام صادق علیه السلام فرمود: “بسم الله الرحمن الرحیم” را به بهترین خط بنویس و باء آن را کشیده قرار مده ، تا (بتوانى ) سین را بلند و کشیده بنویسى.۱۳

_____________

۱۴٫گفتن بسم الله در همه امور

از امام صادق علیه السلام روایت شده است که چنین فرمودند: هر گاه یکى از شما وضو گیرد و یا بخورد و یا بیاشامد و یا لباسى بپوشد، سزاوار است که “بسم الله الرحمن الرحیم” بگوید، پس اگر چنین نکند شیطان در آن شرکت خواهد کرد.۱۴

_____________

۱۵٫شروع هر سوره با بسم الله

بیهقى در کتاب شعب از احمد بن حنبل نقل کرده که گفت : هر که با هر سوره از قرآن کریم “بسم الله الرحمن الرحیم” نگوید، محققا یکصد و چهارده آیه از کتاب خدا را ترک گفته است .۱۵ (یعنی بسم الله اول سوره‌های یک آیه محسوب شده و نخواندن آن موجب ترک یک آیه از آن سوره خواهد بود).

_____________

۱۶٫برخاستن از خواب ، سر موقع

پیغمبر اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: هر که بخواهد شب را به عبادت برخیزد، چون در بستر خود خوابید باید بگوید: “بسم الله الرحمن الرحیم” بار خدایا، مرا از مکر خود آسوده مدار و یاد خودت را فراموشم مکن و مرا در گروه غافلان مقرر منما، من برخیزم در ساعت کذا و کذا. و محققا خداى عزوجل بدو فرشته‌اى گمارد که او را همان ساعت بیدار کند.۱۶

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هنگام وضو نام خدا را ببرد، تمام بدنش ‍ پاک مى شود و این کار کفاره گناهان بین دو وضو خواهد بود. و کسى که نام خدا را نبرد، فقط آن مقدار از بدنش که آب به آن مى رسد پاک مى شود

______________

۱۷٫هنگام ورود به مستراح

امام صادق علیه السلام از پدرانش ، از امیر مؤمنان علیه السلام روایت مى نماید که فرمود: هنگامى که براى اجابت مزاج برهنه شدید، “بسم الله الرحمن الرحیم” بگویید زیرا در این صورت ، شیطان به شما نگاه نمى کند تا کارتان تمام شود.۱۷

_____________

۱۸٫هم غذا شدن شیطان

از پیغمبر اسلام صلی الله علیه و آله پرسیده شد: آیا شیطان با انسان چیزى مى خورد؟

در پاسخ فرمودند: آرى ، بر سر هر سفره‌اى که “بسم الله الرحمن الرحیم” گفته نشود، شیطان با آنان غذا مى خورد، و به این جهت ، خداوند برکت را از آن سفره بر مى دارد.۱۸

_______________

۱۹٫نام خدا هنگام وضو

امام صادق علیه السلام فرمودند: کسى که هنگام وضو نام خدا را ببرد، تمام بدنش ‍ پاک مى شود و این کار کفاره گناهان بین دو وضو خواهد بود. و کسى که نام خدا را نبرد، فقط آن مقدار از بدنش که آب به آن مى رسد پاک مى شود.

امام صادق (ع ) فرمودند: هر کسى که هنگام وضو نام خدا را بر زبان جارى کند، گویا غسل کرده است.۱۹

______________

۲۰٫هنگام خواب

از رسول گرامى خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: هر گاه بنده در هنگام خواب بسم الله الرحمن الرحیم بگوید، خداوند مى فرماید: فرشتگانم ! نفس کشیدنهایش را تا صبح حسنات به حساب آورید و برایش بنویسید.۲۰

__________________

۲۱٫هنگام سوار شدن

امام کاظم علیه السلام نقل مى نمایند که رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمودند: اگر مردى سوار چهارپا شود و نام خدا را ببرد، فرشته‌اى پشت سر او سوار شده و او را تا هنگام پیاده شدن محافظت مى نماید. و اگر هنگام سوار شدن ، نام خدا را نبرد شیطانى پشت سر او سوار شده و به او مى گوید آواز بخوان . اگر بگوید بلد نیستم ، مى گوید آرزو کن . و او پیوسته آرزو مى کند تا پیاده شود.

__________________

۲۲٫قبل و بعد از غذا

از رسول اکرم صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: هیچ مردى نیست که خانواده خویش را گرد آورد و آن گاه سفره را پهن نماید و آنان در آغاز خوردن بسم الله الرحمن الرحیم و در پایان آن الحمد لله رب العالمین بگویند و سفره را بردارند، مگر آن که همگى مورد آمرزش قرار خواهند گرفت.۲۱

على علیه السلام فرمود: هنگامى که غذا مى خورید، در آغاز آن بسم الله الرحمن الرحیم گفته شود و در انتهاى آن حمد خدا شود.۲۲

_______________

۲۳٫محافظت فرشتگان

رسول خدا صلی الله علیه و آله فرمود: چنانچه آدمى در هنگام سوار شدن بر وسیله نقلیه نام خدا را ببرد و بسم الله بگوید، فرشته‌اى براى محافظتش همراه گردد و او را تا زمانى که پیاده شود، از هر حادثه اى نگاه مى‌دارد و اگر سوار شود و “بسم الله” نگوید، شیطان همراهى‌اش مى کند.۲۳

_________________

۲۴٫آفت ترک بسم الله هنگام سوارى

رسول اکرم صلی الله علیه و آله فرمود: بنده هنگامى که سوار وسیله‌اى شود و بسم الله نگوید در ردیف شیطان قرار مى گیرد.۲۴

از رسول گرامى خدا صلی الله علیه و آله روایت شده است که فرمودند: هر گاه بنده در هنـگـام خـواب بسـم الله الرحمن الرحیم بگویـد، خداونـد مى فرماید: فرشتگانم! نفس کشیدنهایش را تا صبح حسنات به حساب آورید و برایش بنویسید

_______________

۲۵٫ذکر فاطمه زهرا (س )

بانوى دو عالم حضرت فاطمه زهرا علیها السلام فرمود:

این رطبها از نخلى است که خداوند در بهشت براى من نشانده ، آن هم بر اثر دعایى که پدرم به من آموخت و هر صبح و شام بر آن مواظبت دارم .

از او درخواست کردم که این دعا را به من بیاموزد، فرمود: اگر مى خواهى خدا را ملاقات کنى ، در حالى که از تو راضى باشد و اگر مى خواهى تا زنده هستى درد تب تو را فرا نگیرد، بر این دعا مداومت کن :

بسم الله الرحمن الرحیم ، بسم الله النور، بسم الله نور النور، بسم الله نور على نور، بسم الله الذى هو مدبر الامور، بسم الله الذى خلق النور من النور، الحمد لله الذى خلق النور من النور، و انزل النور على الطور فى کتاب مسطور، فى رق منشور، بقدر مقدور، على نبى محبور، الحمد لله الذى هو بالعز مذکور، و بالفخر مشهور، و على السراء و الضراء مشکور، و صلى الله على سیدنا محمد و آله الطاهرین .

بنام خداوند بخشنده مهربان ، به نام مبارک خدا که نور عالم است ، به نام مبارک خدا که نور نور عالم است ، به نام مبارک خدا که نور بالاى نور عالم است . به نام مبارک خدا آن نام که مدبر امور عالم است ، به نام مبارک خدا آن نام که نور را از نور آفرید (یعنى عالم و آدم را از نور خود آفرید)، ستایش ‍ خداوند را که نور (وجود عالم و نور جان آدم ) را از نور (جمال خود) آفرید و نور (تجلى خود) را بر طور سینا در کتاب مسطور تورات نازل کرد در صحیفه گشوده به قدرى که مقدر نمود بر پیغمبر عالم و صالح خود، ستایش خدا را که نزد تمام موجودات به عزت مذکور و فخر و جلالت معروف است و در حال آسایش و سختى ، باید شکرگزار او بود. و درود خداوند بر سید ما، حضرت محمد صلی الله علیه و آله و اهل بیت طاهرینش باد.

سلمان مى گوید: از روزى که این دعا را تعلیم گرفتم ، بیش از هزار کس از اهل مدینه و مکه را تعلیم دادم و هر کس که تب او را فرا مى گرفت ، چون این دعا را مى خواند، به امر خداى سبحان تب از او دور مى گشت.۲۵

____________

۲۶٫ذکرى براى بهبودى تب

در روایتى که از امام على بن موسى الرضا علیه السلام نقل شده ، آمده است که براى بهبودى تب ، بر سه قطعه کاغذ بنویسد:

۱- بسم الله الرحمن الرحیم لاتخف انک انت الاعلى .

۲- بسم الله الرحمن الرحیم لا تخف نجوت من القوم الظالمین .

۳- بسم الله الرحمن الرحیم الا له الخلق و الامر تبارک الله رب العالمین .

سپس بر هر قطعه سه بار سوره توحید را بخواند و در سه روز و هر روز یک قطعه از آنها را ببلعد که ان شاءالله شفا خواهد یافت.۲۶

____________________________

منابع

۱- سوره اعلى ، آیه ۱۴ و ۱۵٫

۲- مجمع البیان ، ج ۱ ص ۱۹٫

۳- تفسیر کشاف ، ج ۱ ص ۲٫

۴- بحارالانوار، ج ۷، ص ۸۳٫

۵- مجمع البیان ، ج ۱و ص ۱۸٫

۶- تفسیر البرهان ، ج ۱، ص ۴۴٫

۷- تفسیر البرهان ، ص ۴۵٫

۸- تفسیر کشاف ، ج ۱، ص ۱٫

۹- اسرار عدد چهل ، ص ۷۴٫

۱۰- لئالى الخبار، ج ۳، ص ۳۳۵٫

۱۱- مجمع البیان ، ج ۱، ص ۱۹٫

۱۲- مشکاه الانوار، ص ۳۶٫

۱۳- آثار الصادقین ، ج ۹، ص ۱۴۸٫

۱۴- وسایل الشیعه ، ج ۱، ص ۳۰۰٫

۱۵- تفسیر کشاف ، ج ۱، ص ۱٫

۱۶- اصول کافى ، ج ۶، ص ۲۱۷٫

۱۷- ثواب الاعمال ، ص ۳۵٫

۱۸- بحارالانوار، ج ۹۲، ص ۲۵۸٫

۱۹- ثواب الاعمال ، ص ۳۵٫

۲۰- لئالى الاخبار، ج ۳، ص ۳۳۷٫

۲۱- سفینه البحار، ج ۱، ص ۲۵٫

۲۲- بحارالانوار، ج ۱۶، ص ۳۸۳٫

۲۳- مکارم الاخلاق ، ص ۲۴۸٫

۲۴- کنزالعمال ، ج ۹، ح ۲۴۹۹۵

۲۵- بحارالانوار، ج ۴۳، ص ۶۶

۲۶- به نقل از امید درماندگان ، ج ۲، ص ۹۵

بررسی حدیث ثلقین

بسمه تعالی
به پایگاه قرآنی قدیر خوش آمدید.

تبلیغات
نویسندگان

هدایت به بالای صفحه