پایگاه قرآنی بشرا

سلام خوش آمدید

۳۵ مطلب در تیر ۱۳۹۷ ثبت شده است

ثواب آموزش قرآن

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : مَن عَلَّمَ رجُلاً القرآنَ فهُو مَولاهُ ، لا یَخذُلُهُ و لا یَستَأثِرُ علَیهِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به مردى قرآن بیاموزد، مولاى اوست و آن مرد نباید او را تنها و بى یار گذارد و خود را بر وى ترجیح دهد.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : مَن عَلَّمَ عَبدا آیَةً مِن کتابِ اللّه ِ فهُو مَولاهُ ، لا یَنبَغی لَهُ أن یَخذُلَهُ و لا یَستَأثِرَ علَیهِ، فإن هُو فَعَلَهُ قَصَمَ عُروَةً مِن عُرَى الإسلامِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس آیه اى از کتاب خدا را به بنده اى بیاموزد، مولاى اوست و شایسته نیست که آن بنده، او را تنها و بى یاور گذارد و خود را بر او ترجیح دهد؛ که اگر چنین کند، حلقه اى از حلقه هاى اسلام را پاره کرده است.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : ما اجتَمَعَ قَومٌ فی بَیتٍ مِن بُیوتِ اللّه ِ یَتلُونَ کتابَ اللّه ِ و یَتَدارَسُونَهُ بینَهُم إلاّ نَزَلَت علَیهِمُ السَّکینَةُ ، و غَشِیَتهُمُ الرَّحمَةُ ، و حَفَّتهُمُ الملائکةُ ، و ذَکَرَهُمُ اللّه ُ فیمَن عِندَهُ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ گروهى در خانه اى از خانه هاى خدا براى تلاوت کتاب خدا و مباحثه آن جمع نشدند، مگر این که آرامش بر آنان فرود آمد و رحمت فرایشان گرفت و فرشتگان آنان را در میان گرفتند و خداوند در میان کسانى که نزدش هستند، از آنان یاد کرد.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : ألا مَن تَعَلَّمَ القرآنَ و عَلَّمَهُ و عَمِلَ بما فیهِ فأنا لَهُ سائقٌ إلَى الجَنّةِ و دَلیلٌ إلَى الجنّةِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بدانید که هر کس قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد و به آنچه در آن است عمل کند، من او را به سوى بهشت جلو مى رانم و راهنماى او به سوى بهشت هستم.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : مَن عَلَّمَ وَلَدا لَهُ القرآنَ قَلَّدَهُ اللّه ُ قِلادَةً یُعجَبُ مِنها الأوَّلونَ و الآخِرونَ یَومَ القِیامَةِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به فرزند خود قرآن را آموزش دهد، خداوند گردنبندى به گردن او آویزد که در روز قیامت همگان از آن شگفت زده شوند.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : مَن قَرَأ القرآنَ قَبلَ أن یَحتَلِمَ فَقَد اُوتِیَ الحُکمَ صَبّیا .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس پیش از بلوغ قرآن بخواند، در کودکى به او حکمت داده شده است.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات الإمامُ علیٌّ علیه السلام : حَقُّ الوَلَدِ علَى الوالِدِ أن یُحَسِّنَ اسمَهُ ، و یُحسِّنَ أدَبَهُ ، و یُعَلِّمَهُ القرآنَ .حدیث

امام على علیه السلام : از جمله حقوق فرزند بر پدر، این است که نامى نیکو بر او بنهد و نیکو تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزد.

منبع:سایت چشمه تلاوت

وصیت نامه حضرت علی

چشمان مولا بسته شد آهسته آهسته

دگر علی از دست این مردم شده خسته

 

وصیت‎نامه حضرت علی(علیه‎السلام): از وصایاى حضرت علی(علیه‎السلام) در واپسین دم حیات مى‎توان به وصیت گهربار ذیل اشاره نمود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این آن چیزى است که على پسر ابوطالب وصیت مى‎کند: به وحدانیت و یگانگى خدا گواهى مى‎دهد و اقرار مى‎کند که محمد بنده و پیغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دیگر ادیان پیروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حیات و زندگانى من از آن خداست. شریکى براى او نیست، من به این امر شده‎ام و از تسلیم شدگان اویم .

 

فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نوشته من به او رسد را به امور ذیل توصیه و سفارش مى‎کنم :

 

1- تقوای الهى را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقى بمانید.

 

2- همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید، و بر مبناى ایمان و خداشناسى متفق و متحد باشید و از تفرقه بپرهیزید، پیغمبر فرمود: اصلاح میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزى که دین را محو مى‎کند، فساد و اختلاف است .

 

3- ارحام و خویشاوندان را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى‎کند.

 

4 -خدا را! خدا را! درباره یتیمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.

 

5- خدا را! خدا را! درباره همسایگان، پیغمبر آن قدر سفارش همسایگان را فرمود که ما گمان کردیم مى‎خواهند آنها را در ارث شریک کند.

 

6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا دیگران در عمل کردن، بر شما پیشى گیرند.

 

7- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست .

 

8- خدا را! خدا را! درباره کعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطیل شود که اگر حج متروک بماند، مهلت داده نخواهد شد و دیگران شما را طعمه خود خواهند کرد.

 

9- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در این راه مضایقه نکنید.

 

10- خدا را! خدا را! درباره زکات؛ زکات آتش خشم الهى را خاموش مى‎کند.

 

11- خدا را! خدا را! درباره ذریه پیغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گیرند.

 

12- خدا را! خدا را! درباره صحابه و یاران پیغمبر، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) درباره آنها سفارش کرده است .

 

13- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهیدستان، آنها را در زندگى شریک خود سازید.

 

14- خدا را! خدا را! درباه بردگان، که آخرین سفارش پیغمبر درباره اینها بود.

 

15- در انجام کارى که رضاى خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.

 

16- با مردم به خوشى و نیکى رفتار کنید چنانکه قرآن دستور داده است .

 

17- امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید؛ نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آنگاه هر چه نیکان شما دعا کنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.

 

18- بر شما باد که بر روابط دوستانه ما بین خویش بیفزایید، به یکدیگر نیکى کنید، از کناره‎گیرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

 

19- کارهاى خیر را به مدد یکدیگر و به اتفاق هم انجام دهید، از همکارى در مورد گناهان و چیزهایى که موجب کدورت و دشمنى مى‎شود، بپرهیزید.

 

در انجام کارى که رضاى خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.20- از خدا بترسید که جزا و کیفر خدا شدید است .

 

خداوند همه شما را در کنف حمایت خود محفوظ بدارد و به امت پیغمبر توفیق دهد که احترام شما (اهل بیت) و احترام پیغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا مى‎سپارم . سلام و دورد حق بر همه شما ... .(1)

 

از علامه امینی پرسیدم: آخرین ذکرى که على(علیه‎السلام) بر زبان مبارک جارى فرمود چه بود؟

 

مى‎فرماید: بعضى مى‎گویند پس از وصیتى که ذکر آن رفت امام علی(علیه‎السلام) لحظه‎اى بیهوش شد و چون به هوش آمد دیگر سخنى جز لا اله الا الله از حضرت شنیده نشد تا جان به جان آفرین تسلیم فرمود.

 


چنانکه بعضى دیگر گفته‎اند2) آخرین فرمایش ایشان این آیه شریفه بود: و من یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره.(3)


البته گروهى دیگر ذکر کرده‎اند(4) که حضرت ابتدا به فرشتگان خدا سلام داد سپس این آیات را زمزمه فرمود که المثل هذا للیعمل العاملون،(5) یعنى براى چنین لحظاتى باید عمل کرده و بکوشند و ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون (6) یعنى خدا با مردمى است که عمر خود را به تقوا و پرهیزکارى گذراندند و مردمى که همواره کار نیک مى‎کنند. آنگاه در واپسین دم حیات فرمود: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله .

 

امشب طبیب آمد بر سر مولا 

زخم سر وا کرد و سر تکان داد


با سر تکان دادن عمه ی سادات

ناگهان از هوش رفت و جان داد

کدام پیامبربه پیامبرنقاش معروف است؟
یکی از پیامبرانی که دعوی نبوت کرده و در زمان قدیم بعنوان پیامبر شناخته می‌شده است، مانی معروف معروف به پیامبر نقاش است و چون کتب دینی وی حاوی نگاره های متعددی بود وی را نقاش دانسته اند و او را پیامبر نقاش نامیده اند.

زندگینامه مانی معروف به پیامبر نقاش:
مشهور است که مانی بن فاتک به سال 216 میلادی در قریه ای در ناحیه بابل زاده شد. پدرش پتگ نام داشت، او را از مردمان ناحیه همدان دانسته اند و گویند که مادرش مریم از خاندان اشراف بود. وی پیام آور آئینی بود که سالیان کهن در ایران زمین و قسمتهایی از اروپا و از شرق تا چین گسترش پیدا کرده بود و از آئین وی با نام ماندایی(مانویت) یاد میشود.

بسیاری او را به اشتباه پیامبر دوم زرتشتیان میخوانند، در حالی که او دارای مکتب جدا گانه ای بود. هرچند که او از بسیاری از عقاید و افکار زرتشت استفاده میکرد، مانی به خدای زرتشتیان یعنی اهورا مزدا اعتقاد داشت و همچنین دنیا را همچون زرتشتیان بر پایه نیکی(اهورا مزدا) و بد (انگره مینو) میدید. ولی باید بدانیم که او در برخی از موارد تفاوت های بسیاری با زرتشت و آئین مزدیسنا داشت و آیینش تلفیقی از این دو دین و مسیحیت و بودائیسم داشت.


این آیین روزگاری از غرب چین تا اسپانیا پیروانی داشت ولی امروزه کاملا منقرض شده است.

در ایران مانی را نقاش و صورتگر خوانده و قهرمان داستانها و تشبیهات شاعرانه دانسته اند.

نوجوانی تا بعثت:
جوانی مانی در میان مغتسله سپری شد و اغلب دربارهٔ اعمال ایشان در مباحثه و مخالفت بود. به ویژه آنکه وی سود تغسیل دادن غذا را برای کمینه کردن اثرات سو آن بر روی تن و ساخت مواد زاید، به چالش می‌کشید. از همین روی، وی نشان داد که تن را نمی‌توان با آب طهارت داد. در نوشته‌های مانی طهارت و خلوص تنی که عیسی بدان اشاره می‌کند در دانستن تمییز و تفکیک نور از ظلمت و حیات از ممات است. مخالفانش به وی تهمت ضدمسیح بودن و پیامبر دروغین زدند. انجمنی از بزرگان تشکیل شد و از پاتک مؤاخذه کردند که چرا مانی از پیروی آداب سرباز می زند.

 

پاتک گفت بروید و از خود مانی بپرسید. مانی در پاسخ گفت که تعلیمات آنها منطبق برآنچه عیسی گفته نیست. از الخسای، سرفرقه مغتسله نقل قول کرد که در مکاشفه ای صدای آب را شنیده که می‌نالیده‌است از غسل‌های مدام که آزارش می‌دهند، زمین می‌گفته که شخم آزار می رساندش و نان می‌گفته پخته شدن آزارش می‌دهد. ازین رو غسل و شخم را متوقف کرده و پیروانش را دستور داده نان نپزند.


بعثت در ۲۴ سالگی:
مانی تا ۱۲ سال مکاشفاتش را پنهان نگاه داشت آنگاه که به ۲۴ سالگی رسید التوم به او گفت که زمان ابلاغ و اعلان رسیده تا انجیل راستین اعلام شود. این مکاشفه در کدکس اینچنین نوشته شده‌ است: هنگامیکه مانی ۲۴ ساله بود و در همان سال که اردشیر بر هترا تاخت و شاپور تاج شاهی بر سرنهاد در ماه برموده و روز هشتم ماه قمری، خداوند او را مأمور ساخت. روزی که مانی رسالت خود را آشکار ساخت را ابن ندیم همان روز تاجگذاری شاپور در یکشنبه اول نیسان وقتی خورشید در برج حمل بود و در سال ۵۵۱ سلوکی مطابق با ۱۲ آوریل ۲۴۰ میلادی می‌نویسد.

 

دو تن از پیروانش :شمعون و زاکو و پدرش با او همراه بودند. او چنین موعظه کرد که فارقلیط ظهور کرده‌است و او همان فارقلیط و خاتم پیامبران است. (بیرونی) مانی حقایق دین خود را نخست بر پدر و پیران خاندان خویش آشکار کرد

حبس و درگذشت:
روزهای واپسین
در زندان مانی به پیروانش تسلی و تذکره داد و موعظه‌های وداعش در روایات پارسی و پارتی میانه و قبطی ثبت شده‌اند. او همچنین به نگهبان زندان دستورهایی داد. از کسانی که به دستورها و تذکره‌ها و پیشگویی‌هایی استادشان گوش کردند، مار امو و مار اوزی نامشان آورده شده‌است. امو کسی است که توسط او آخرین رسالهٔ مانی «مهر دیب» (حرف مهر) به بیرون فرستاده شد و امو سه روز پیش از وفات مانی او را ترک کرد. مار اوزی تا لحظه آخر در کنار مانی بود از شنبه تا دوشنبه. سه روز آخر زندگی مانی به‌طور مبسوط شرح داده شده‌است. مانی مرگ قریب الوقوعش را پیش بینی کرد و حتی اشتیاق آن را داشت. دو گونه گزارش از مرگ مانی وجود دارد گروهی مرگ او را در زندان می‌داند و گروه دیگر از اعدام او خبر می‌دهند.


نظریه مرگ در زندان:
گزارش شده‌است که مانی ۲۶ روز در زندان در انتظار فرمان اعدام شاهنشاه ایران بهرام اول، بود و در دوشنبه چهارم ماه آدار مطابق با ۲ مارس ۲۷۴ (چهارم شهریور) یا ۲۶ فوریه ۲۷۷ درگذشت. ورنر زوندرمان در مقاله خود در دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که مانی در زندان جان سپرد و اعدامی در کار نبود. مانی را پاسبانی زنجیر کرده بود و در آخر زنجیر را از گلویش باز کرد. هر چند برخی علت مرگ را تنگ‌تر کردن زنجیرها بر او دانسته‌اند.

 

رسم متداولی بود که به مانی اجازه داده شود تا نزدیکانش را ملاقات کند. سه بانو از پیروان مانی به نام بنک، دینک و نوشاک در زندان در خدمت او بودند و بعد از آنکه جان سپرد پلک‌هایش را بستند. مار اوزی روایت کرده‌است که استاد را تا کرهٔ آسمانها همراه کرد روان جاودانهٔ او به اقلیم روشنایی صعود کرد. مأموران ابتدای امر به فوت مانی شک کردند و آزمایش‌های پزشکی کردند و آزمونی با آتش ترتیب دادند تا مطمئن شوند که او مرده‌است.

در زبور مانی شرح این ماجرا خطاب به مانی اینگونه نوشته شده‌است:
« ترا با آهن بار کردند و دست و پاهای ترا با آهن بستند و زنجیرها روی بدن تو گذاشتند و ترا در حبس انداختند و ۲۶ روز و شب در آهن ماندی و یاران تو پیش تو آمدند و همه را در آغوش گرفتی.»

 

پیامبر نقاش,مانی,زندگینامه مانیبردارکشیدن مانی نگارگری شاهنامه

 
نظریه اعدام
بردارکشیدن مانی نگارگری شاهنامه
ابن ندیم و بیرونی و اکتاارکلای شرح اعدام مانی را می‌دهند. مرگ او را با کندن پوست یا بریدن سر وی ذکر می‌کنند. اطلاعات از دوران آخر زندگی او، فقط محدود به چند روز آخر است. مانی را بهرام اول در حدود ۲۷۳ میلادی دستگیر کرد. بهرام دستور می‌دهد مانی را بکشند و پوست او را به کاه انباشته کنند و بر یکی از دروازه‌های شهر گندی‌شاپور آویزان کنند و همچنین دستور می‌دهد پیروان او را از ایرانشهر برانند.


مثله کردن و دفن:
زاندرمان با رد نظریه اعدام، مثله کردن پیکر مانی را تأیید می‌کند و می‌نویسد که اینکار برای آن انجام شد تا مرگ مانی بصورت اعدام در نظر بیاید. سپس سر از تن او جدا کردند و سر جدا شده را به دروازه شهر آویختند. اثیمار یکی از حواریون مانی، کالبد تکه‌تکه شده را در خانه اش نگهداری می‌کرد و سپس باقیمانده جسد را پیروانش در تیسفون به خاک سپردند.

چرا پیامبر نقاش؟

اصولا مانی به حرفه نقاشی اشتغال نداشت و بیشتر داعیه طبابت داشت و خود را پزشک معرفی می کرد، ولی او مفاهیم ایدئولوژیک آئین خویش را به صورت پرده های نقاشی به تصویر می کشید تا از این طریق درک آن برای تمام عوام ممکن باشد مشهور ترین کتاب مانی آردهنگ که در فارسی ارتنگ و ارژنگ خوانده می شود، سراسر تصویری است.

مانی تمام اساطیر مانوی، داستان آفرینش و اصول اعتقادی آیین خود را در این کتاب به تصویر کشیده است. از این رو بود که چون کتب دینی وی حاوی نگاره های متعددی بود وی را نقاش دانسته اند و او را پیامبر نقاش نامیده اند.

 

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

منبع:

yjc.ir

wikipedia.org

 

سبک زندگی امام علی علیه اسلام

هر فردی بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امام علی بیاموزد

  

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است که باید شناخت و بر اساس آن زندگی کرد؛ زیرا آن حضرت(ع) در سایه تربیت پیامبر(ص) و قرآن بود و یکی از تبیین‌کنندگان و مفسران علمی و عملی قرآن بشمار می‌رود. نویسنده در این مطلب ضمن معرفی آن حضرت(ع) برخی ویژگی‌های سبک زندگی ایشان را نیز بر اساس روایات بیان کرده است.

کیستی امیرمؤمنان علی(ع)
بر اساس آیات قرآن امام‌علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است. (آل‌عمران، آیه61) او یکی از اولواالامرهایی است که اطاعت ایشان واجب است.  (نساء، آیه59) در آیات قرآن حضرت علی(ع) به عنوان عالم و دانای به تمام کتاب (رعد، آیه 43 و روایات تفسیری)، از راسخون در علم (آل‌عمران، آیه7 و روایات تفسیری)، از اهل عصمت و طهارت (احزاب، آیه 33 و روایات تفسیری)، اهل الذکر (انبیاء، آیه 7 و روایات تفسیری)، خویشان و ذوی‌القربایی که مودت آنان واجب است (شوری، آیه23)، از ابرار و مقربان (سوره انسان و روایات تفسیری)، و ده‌ها عنوان و دارنده فضایل بسیار دیگر معرفی شده است.

آن حضرت مجموع فضایل حتی اضداد بود. فهرست فضائلی را خداوند و پیامبر(ص) برای آن حضرت(ع) بیان می‌کنند که می‌توان گفت همه صفات و اسمای الهی را تجلی و ظهور می‌بخشید. پیامبر خدا(ص) در بیان برخی از فضایل ایشان فرموده است: هر که می‌خواهد به «آدم» و علم او و «نوح» و تقوای او و «ابراهیم» و بردباری او و «موسی» و هیبت او و «عیسی» و عبادت او بنگرد، به «علی‌بن‌ابی‌طالب» بنگرد. (ارشاد القلوب، ص217)

ایشان پرورده دامان رسول‌الله (ص) است؛ چنانکه خودش می‌فرماید: شما خود در پیوند با رسول خدا هم به دلیل خویشاوندی و هم به سبب موقعیت ویژه من، جایگاه مرا می‌شناسید. او مرا از روزگاری که نوزادی بودم در دامن خود می‌نشاند و بر سینه می‌چسبانید و از عطر دلپذیرش بهره‌مندم می‌ساخت، لقمه را می‌جوید و در دهانم می‌گذاشت و هرگز در گفتارم دروغی نشنید و در رفتارم لغزش و سبکسری ندید. (نهج‌البلاغه، ح192)

علی(ع) محرم راز پیامبر(ص) بود و پیامبر اسرارش را با ایشان در میان می‌گذاشت. حضرت علی(ع) در این باره فرموده است: موقعیتی که من در محضر پیامبر خدا داشتم برای هیچ کس دیگر نبود. من هر روز سحر محضر ایشان می‌رفتم. (مسند احمد، ج1، ص77-85)

بریده الأسلمی می‌گوید: هرگاه که با پیامبر(ص) به سفر می‌رفتیم، علی(ع) مسئول توشه و بار پیامبر بود، آنها را از خودش جدا نمی‌کرد و هنگامی که در جایی منزل می‌کردیم توشه و اثاث پیامبر را وارسی می‌نمود و اگر نیاز به ترمیم و اصلاح داشت اصلاح می‌کرد و اگر کفش و نعلین پیامبر نیاز به تعمیر و دوخت داشت آن را انجام می‌داد. (بحارالانوار، ج37، ص303)


این انس و ارتباط و پیوند حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) موجب می‌شود تا در فرصت‌های مختلف، از علوم بی‌پایان رسول خدا بهره گیرد. پیامبر(ص) هم این جان خویش به تعبیر قرآن را عزیز و گرامی می‌داشت و به او عنایت ویژه داشت. این گونه است که گفتنی‌‌های بسیار و اسرار مهمی را با او در میان می‌گذاشت. البته این موقعیت برای هیچ کس دیگر فراهم نبود و همین فضیلت بود که حسد برخی بدخواهان را برمی‌انگیخت.

مجموعه‌ای که ایشان از پیامبر(ص) دریافت کرد او را به گنجینه وحی مبدل ساخت. ایشان در خلوت‌های خویش با پیامبر(ص) یا می‌پرسید یا پیامبر(ص) خود علومش را به وی انتقال می‌داد. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره نیز فرموده است: هرگاه از پیامبر خدا سؤال می‌کردم، خواسته‌ام را پاسخ می‌داد و اگر من سکوت می‌کردم او خود پیشگام می‌شد و از دانش خود بهره‌مندم می‌ساخت. (المصنف، ج6، ص368، ح32061)

آن حضرت(ع) چنانکه قرآن می‌فرماید از راسخون در علوم قرآنی و اهل ذکر است که باید دین را از او یاد گرفت و متشابهات را فهمید؛ زیرا توان ارجاع متشابهات به محکمات را دارد و آشنای کامل به قرآن و معارف آن و قرآن ناطق است. حضرت علی(ع) خود می‌فرماید: به خدا سوگند آیه‌ای از قرآن کریم نازل نشده است مگر اینکه من می‌دانم در چه موضوعی و در کجا نازل شده است، زیرا پروردگارم به من دلی اندیشمند- ژرف‌اندیش- و زبانی پرسشگر عنایت کرده است. (انساب الاشراف، ج2، ص98 ح27)

لزوم بهره‌گیری از سبک زندگی امام علی(ع)
با توجه به آیات و روایات پیش گفته و غیر آنها باید گفت که هر فردی اگر بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امیرمؤمنان علی(ع) بیاموزد. از نظر پیامبر(ص) هر کسی که شیعه امام علی(ع) شد و پا در جای پای ایشان گذاشت رستگار خواهد شد و وارد بهشت می‌شود. بنابراین، لازم است تا هر مسلمانی سبک زندگی امام را بشناسد و براساس آن رفتار نماید.

ابن کهمس گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: عبدالله بن ابی یعفوربر شما درود فرستاد. حضرت فرمود: بر تو و بر او درود باد، وقتی پیش او رفتی سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد می‌گفت: نیک بنگر هر آن ویژگی که باعث شد تا علی(ع) به آن مقام بلند نزد پیامبر خدا برسد، خود را ملازم آن خصلت نما و یقین بدان هر مقامی که علی نزد پیامبر یافت تنها و تنها به خاطر راستگویی و امانتداری بود. (الکافی، ج 2، ص 104، ح 5)

در این روایت ضمن اینکه شناخت سبک زندگی اسلامی امام علی(ع) به عنوان یک واجب برای بهره‌گیری از آن مطرح شده، به برخی از ویژگی‌های اخلاقی تاکید خاص و ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا این فضایل اخلاقی ریشه دیگر فضایل اخلاقی است و هر کسی به اینها متخلق شود بستری برای تخلق به فضایل دیگر فراهم می‌آورد. از نظر آموزه‌های قرآنی معیار ارزش انسانها و میزان مسلمانی بر اصول و فضایلی چون «صدق» و «امانت» است. در روایات بسیاری آمده است که به نماز و رکوع و سجود اشخاص نگاه نکنید، بلکه بنگرید که راستگویی و امانت‌داری او چگونه است؟ زیرا این امور است که شرافت و کرامت انسانی را نمایان می‌سازد و انسان دروغگو و خائن هرگز بهره‌ای از انسانیت نبرده چه رسد که بهره‌مند از مسلمانی باشد و در مسیر ایمان قرار گیرد.

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است

   
برخی از ویژگی‌های سبک زندگی امیرمومنان(ع)
در اینجا به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی اسلامی امیرمومنان(ع) اشاره می‌شود.
1- حلال‌خواری و خشنودی خدا و پیامبر: از مهمترین ویژگی‌هایی که یک انسان مومن را از غیر مومن متمایز می‌کند همین اموری است که حضرت صادق(ع) در این حدیث فرموده است: به خدا سوگند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) تا روزی که از این دنیا رفت مال حرامی نخورد و هیچگاه بر سر دو راهی - که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد- قرار نگرفت مگر اینکه پرزحمت‌ترین آنها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا پیش می‌آمد - به دلیل اعتمادی که به علی داشت- از او کمک می‌گرفت. در میان این امت هیچ‌کس نتوانست همانند علی(ع) راه پیامبر را- بی‌کم و کاست- طی کند و با این همه تلاش و کوشش، همواره چون بیمناکان کار می‌کرد، چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت، از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود. (الارشاد، ص 255) ابن عباس نیز درباره طالب رضای حق بودن ایشان می‌گوید: علی(ع) در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت «مرتضی» نامیده شد. (المناقب، ج 3، ص 110)

در مدینه آن حضرت(ع) برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مسجد خود را آماده مقابله با توطئه‌ها می‌کرد، زیرا منافقانی درصدد ضربه زدن به آن حضرت(ص) بودند، از همین رو مراقبت و حفاظت از جان پیامبر لازم بود و امام به عنوان محافظ رسول خدا(ص) کنار ستون محرس در مسجد‌النبی می‌نشسته و مراقب اوضاع بود. آن ستون هم در مسجد‌النبی و کنار قبر حضرت رسول مشخص است و روی آن نوشته است:‌ «اسطوانه الحرس»

2- پشتیبانی حق و سازش‌ناپذیری: از ویژگی‌های آن حضرت(ع)، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخورداری از قاطعیت انقلابی در راه انجام وظیفه بود. خود آن حضرت(ع) می‌فرماید: به جان خودم سوگند، در نبرد با کسی که مخالفت حق کند و راه گمراهی پیش گیرد، نه مداهنه و سازش می‌کنم نه سستی. (نهج‌البلاغه، الخطب: 24) و در جایی دیگر می‌فرماید: در تمامی زندگی من، نقطه سیاهی نیست تا عیب جویان و اشاره‌کنندگان با چشم و ابرو اشاره کنند و سخنی گویند. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم. ما با تمام وجود به قضای الهی خشنود و در برابر فرمانش تسلیم هستیم. (نهج‌البلاغه، الخطب: 37) آن حضرت(ع) به آنچه می‌گفت عمل می‌کرد و از همین رو، قاطعیت، در اجرای حق و عدالت و پشتیبانی از مظلوم در برابر ظالم از ویژگی‌های «حکومت علوی» بود. هرچند اجرای دقیق عدالت، به کام دنیا خواهان خوش نمی‌آمد و عده‌ای از او می‌رنجیدند، اما دلخوشی آن حضرت این بود که خدایش از او راضی است. آن حضرت(ع) می‌فرماید سخن گفتن از عدل و حق آسان ولی عمل بدان سخت و دشوار است.

3- رضایت خداوند اصل اساسی در سیاست علوی: امیرمؤمنان(ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت و بر آن بود تا با خداوند در حالت «راضیه مرضیه» با نفسی مطمئن ملاقات کند. (فجر، آیات 27 تا 30) این‌گونه است که در دوره جاهلیت و اسلام هرگز از این اصل در هیچ یک از سیاست‌هایش عدول نکرد. آن حضرت(ع) ‌درباره این راهبرد اساسی در سیاست عمومی خویش می فرماید: به خدا سوگند، من همواره در زمره پیشتازان این حرکت بودم تا روزی که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت، بی‌آنکه کمترین ضعف یا ترسی داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم برمی‌دارم و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوی آن بیرون آید. مرا با قریش چه کار؟ که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتار فتنه و انحراف شده‌اند به پیکارشان خواهم خاست. من همانگونه که دیروز با آنان برخورد کردم امروز نیز همانم. (نهج‌البلاغه، خ 33) همین سیاست است که دیگران را به دشمنان وی تبدیل کرد و اجازه ندادند تا به عنوان خلیفه خدا و پیامبر(ص) بر منصب ولایت الهی خود در ظاهر قرار گیرد و او را از ولایت‌ظاهری و خلافت دنیوی محروم کردند. در حقیقت تنها گناه امام(ع) از نظر دیگران همان سازش ناپذیری و سیاست راهبردی رضایت خدا است. همین رضایت‌جوئی خداوند و عدم تکیه و اعتماد به غیر خدا موجب می‌شود تا ایشان به جنگاوری بی‌باک تبدیل شود و در زمان تنزیل و تاویل از مشرکان و منافقان نهراسد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:‌... و از شگفتی‌های زمانه این است که - شامیان- به من پیام داده‌اند که خود را برای مقابله با سرنیزه‌ها آماده کنم و برای ضربه‌های شمشیر شکیبا باشم، مادران گریان به سگوشان بنشینند! تاکنون کسی مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخم‌های نیزه و شمشیر هراسی نداشته‌ام، چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار شبهه نیالوده است. (نهج‌البلاغهًْ خ 22)

4. عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری: از دیگر سیاست‌های راهبردی امام علی(ع) در سبک زندگی ایشان عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری است. همین عنصر نیر بسیاری را از وی و حکومتش دور می‌کند؛ زیرا اجرای عدالت در حق خود و خویشان بسیار سخت و دشوار است؛ این در حالی است که آموزه‌های اسلامی تاکید دارد که عدالت را حتی در حق دشمنان چنان اجرا کنید که به وی ظلمی روا نشود و به خاطر خویشان و دوستی با افراد از عدالت عدول نکنید. (مائده، آیه 8؛ انعام، آیه 152) سیاست‌های عدالتی امیرمومنان(ع) بر بی‌تقوایان سخت می‌آمد؛ زیرا از نظر قرآن عدالت نزدیک‌ترین حالت به تقوای الهی است. (همان) در روایت است آنگاه که حضرت امیر به دلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت‌المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود: آیا به من امر می‌کنید و اصرار می‌ورزید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسانی که مسئولیت سرپرستی آنها بر دوشم نهاده شده است به دست آورم؟ به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پی هم حرکت می‌کنند، چنین کار ناروایی نخواهم کرد. اگر این مال، ثروت شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت می‌کردم، چه رسد به اینکه مال، مال الله است. (نهج‌البلاغهًْ، خ 124) آن امام را تندیس عدالت می‌گویند؛ چنان که خود می‌فرماید: به خدا سوگند اگر اقلیم‌های هفت‌گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی کنم، نخواهم کرد. چرا که این دنیای شما در نزد من از برگ نیم جویده‌ای در دهان ملخی ناچیزتر است. علی را با نعمت‌های فناپذیر و لذت‌های گذرا و ناپایدار چه کار! (نهج‌البلاغهًْ، خ 222)

5. همدلی و همدردی با درماندگان: در شیوه حکومت، سیاست مردمی و جانبداری از مظلومان و محرومان از اصول کلی زمامداری امیرمؤمنان(ع) بود. ایشان با همدلی و همدردی با مردم بر آن بود تا حق و عدالت را اجرا کند؛ زیرا با چنین سیاستی است که می‌توان مردم را در جایگاه کرامت و شرافت خودشان قرار داد. آن حضرت(ع)  مردم را دوست داشت، مردم هم او را دوست داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) به این ویژگی امام علی(ع) به عنوان یک عطای الهی اشاره کرده و فرموده است: یا علی، خدای متعال تو را چنین قرار داده که بینوایان را دوست بداری و آنان را به عنوان پیروان خویش بپسندی و آنان هم تو را پیشوایی و امامت بپسندند. (حلیهًْ الاولیاء، ج 1، ص 71)


6. همدردی با مردم و یاوری محرومان: گرایش به مردم و روحیه مهرورزی به آنان، از ویژگی‌های رهبران الهی است. بر اساس آموزه‌های قرآنی مومن باید مهارت همدلی و همدردی را بیاموزد و نسبت به دیگران اجرا کند. این که خداوند یکی از ویژگی‌های اهل ایمان و نماز را کمک به محروم و سائل دانسته در همین چارچوب است. (ذاریات، آیات 19 و 20؛ معارج، آیات 24 و 25) کمک و انفاق و اطعام به دیگران و احسان به مردمان از اصولی است که در اسلام بسیار مورد تاکید است و رهبران الهی به عنوان الگوهای حسنه باید در این امور پیشگام باشند چنانکه بودند و هستند. مغیرهًْ - الضبی - می‌گوید: علی(ع) به موالی - شهروندان غیر عرب و بردگان آزاد شده - تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که - خلیفه دیگر به شدت از آنان دوری می‌‌گزید و پرهیز می‌کرد (الغارات: ص 341) درباره همدردی آن حضرت(ع) با مردم می‌توان به این سخن آن حضرت استناد کرد که فرمود: هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکم‌بارگی به گزینش طعام‌های لذیذ وادارم کند، در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطره‌ای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم در حالی که شاید پیرامون من شکم‌های به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد. (نهج‌البلاغهًْ، نامه: 45) بی‌خبری مسئولان حکومتی از وضع زندگی مردم جامعه، ناپسند است. در حکومت‌های غیرمردمی، حاکمان به راحتی و رفاه خود می‌اندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم می‌کنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت دور می‌داند و به یاد گرسنگان جامعه در دور افتاده‌ترین مناطق است.

7. پیشتاز در عمل نیک و خیر: قرآن از سرعت و سبقت‌گیری مومنان در کارهای نیک و خیر سخن به میان آورده و آنان را تشویق می‌کند. (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48) اسوه‌های ایمان و عمل همواره در هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره خود می‌فرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی‌خوانم مگر آنکه خود بر شما -  در عمل به آن - پیشی می‌جویم و از هیچ گناهی نهی نمی‌کنم - مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمی‌دارم. (نهج‌البلاغهًْ، خ 173) 

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

  امیرمؤمنان (ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت

 
8. ارشاد و موعظه‌گری: خداوند در قرآن بر موعظه دیگران و اینکه انسان دیگری را به کارهای خیر و آخرت یادآور شود و از دلبستگی به دنیا باردارد تاکید دارد. انسان‌ها همواره نیازمند پند و موعظه و نصیحت هستند. به این معنا که گاه لازم است به شکل عام مسائل خیر و اخلاقی گوشزد شود یا به شکل خاص درباره رفتار شخصی به خودش تذکر داده شود. امام‌‌علی(ع) دلسوزانه به این امر اقدام می‌کرد. زاذان می‌گوید: حضرت امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی در بازار می‌گشت و گمشده را راهنمایی و ناتوان را کمک می‌کرد و به هنگام عبور از پیش فروشندگان و کسبه، قرآن کریم را در برابر آنها می‌گشود و این آیه را برای آنها می‌خواند «خانه آخرت - سعادت ابدی - را برای کسانی قرار دادیم که قصد سرکشی و فساد در زمین ندارند و عاقبت - نیک - تنها از آن پرهیزکاران است». (المناقب ج 2، ص 104) البته گاه لازم است به شکل امر به معروف و نهی از منکر به این فریضه عمل شود؛‌زیرا اگر ترک این فریضه شود ممکن است ارزش‌ها با ضد ارزش‌ها جابه‌جا شده و به شکل یک فرهنگ درآید. از این رو، امام علی(ع) نسبت به اوضاع جامعه و رفتار کسبه و مردم بی‌تفاوت نبود، شخصا امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و با «تذکر لسانی» مردم را به یاد خدا و قیامت می‌انداخت، تا به وظیفه خویش عمل کنند.

9- سفره و خوراک: راوی می‌گوید از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمود: حضرت امیرالمومنین در نوع غذا شبیه‌ترین افراد به پیامبر خدا(ص) بود. او خود نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد و به مردم- مهمانان خود- نان و گوشت می‌داد. (الکافی، ج6، ص 328)

10- کار و تلاش: آن حضرت(ع) با توجه به موقعیت‌های زندگی کاری را انجام می‌داد که نیاز جامعه بدان بود و امکانش برایش فراهم بود. ایشان به حکم قرآنی به آبادانی زمین می‌پرداخت (هود، آیه 61) و کارش را بیهوده نمی‌دانست؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: ایحسب الانسان ان یترک سدی؛ آیا انسان گمان می‌کند که رها شده است؟ (قیامت، آیه 36) در روایت است که امام علی(ع) هنگام شخم زدن زمین این آیه را می‌خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن حضرت(ع) فرموده است: گاهی امیرالمومنین به سوی صحرا می‌رفت و همراه خود باری از هسته خرما می‌برد، وقتی سوال می‌شد این چیست که به همراه داری؟ می‌فرمود: هر دانه از اینها یک نخل است ان‌شاءا... آنگاه می‌رفت و همه آنها را می‌کاشت و دانه‌ای از آنها را نمی‌خورد. (الکافی، ج 5، ص 75) آن حضرت(ع) زندگی‌اش را از راه کار و تلاش تامین می‌کرد و خود را وابسته به بیت‌المال نمی‌کرد، بلکه چنان بود که دیگران نیز از کار و تلاش وی بهره‌مند می‌شدند. خود آن حضرت می‌فرمود: ای مردم کوفه اگر- مرا دیدید- با اندوخته‌ای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانید که خائن بوده‌ام- آن حضرت در مدت حکومت، از بیت‌المال مصرف نمی‌کرد- و هزینه زندگی او از زمین‌های کشاورزی که در ینبع داشت تامین می‌شد. (الغارات، ص 44)

11- ساده‌زیستی: آن حضرت(ع) با آن که درآمد خوبی از کار و تلاش خویش در زمین‌ها و نخلستان‌ها داشت، ولی همه آنها را در راه خدا انفاق می‌کرد و خود بهره‌ای نمی‌برد. در دوران عزلت از سیاست و در اوج قدرت یکسان زیست و تفاوتی در زندگی‌اش پدید نیامد و به سوی تجملات نرفت، با آن‌که وضع مسلمانان در آن دوره خوب بود و اقتصاد شکوفایی داشتند، ایشان به کمترین چیزها قناعت می‌کرد و بسیار ساده می‌زیست. حضرت خود در این باره فرموده است: به خدا سوگند تن‌پوش خود را چندان وصله کرده‌ام که از وصله‌کننده‌اش شرم دارم. روزی گوینده‌ای به من گفت: آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟ و من گفتم: دور شو، که هنگام بامداد، از مردم شب‌رو سپاسگزاری می‌شود (یعنی نتیجه این رنج من در آینده مورد تمجید قرار خواهد گرفت). امیرالمومنین(ع) پنج سال حکومت کرد و در طول این مدت آجری بر آجر و خشتی روی خشت ننهاد و زمینی را به خود اختصاص نداد و درهم سفید و دینار سرخی به ارث نگذاشت. (المناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص95)

12- عبادت و طریق بندگی: امام به حکم آیه 56 سوره ذاریات فلسفه آفرینش انسان را عبادت و عبودیت و بندگی دانسته و بر آن مسیر حرکت می‌کرد. حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیرالمومنین به هنگام وضو گرفتن اجازه نمی‌داد کسی برایش آب بریزد و می‌فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم. (علل‌الشرایع، ج1، ص 323) از نظر ایشان نماز، امانت الهی است که بندگان را به بندگی می‌رساند. برای همین بر آن اهتمام خاص داشت. در تفسیر قشیری آمده است: هرگاه وقت ادای نماز می‌رسید، رنگ چهره امیرالمومنین تغییر می‌یافت و بر خود می‌لرزید. وقتی به او می‌گفتند: این چه حالت است؟ می‌فرمود: هنگام ادای امانتی رسیده است که بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان این بار امانت را برداشت. (المناقب، ج2، ص 124؛ الاحزاب، آیه 72) از همین‌رو، ایشان نمازخانه‌ای داشت که در آنجا به عبادت و بندگی می‌پرداخت. حضرت صادق(ع) فرمود: حضرت امیرالمومنین در خانه خود اتاقی را که نه کوچک بود و نه بزرگ، اختصاص به نماز خود داده و هر شب کودکی را برای خوابیدن به همراه خود می‌برد و در همان جا نمازهایش را می‌خواند. (المحاسن، ج2، ص 425 ح 2557) در این حدیث دو نکته وجود دارد که هر دو از آداب و مستحبات اسلامی است:

1- اختصاص دادن جای معینی برای نماز و عبادت در خانه 2- پرهیز از تنها خوابیدن در یک خانه که مکروه است. اختصاص یک مکان برای نماز و عبادت، آنجا را قداست می‌بخشد و حضور قلب و تمرکز روحی بهتری برای نمازگزار فراهم می‌کند.

13- نقش نگین: نقش نگین انگشتری ایشان پیام‌های اساسی را به دیگران یادآور می‌شد. از این‌رو، توجه به این نقش‌ها به عنوان شعار زندگی هر مسلمانی اساسی و مهم است. عبد خیر می‌گوید: علی(ع) چهار انگشتر داشتند که به دست می‌کردند: یاقوتی برای نجابت و بزرگی- فرزانگی- و فیروزه برای پیروزی و حدید چینی برای نیرومندی و عقیق را نیز برای محافظت. نقش نگین یاقوت: «لااله الاالله المک الحق المبین» و نقش فیروزه: «الله الملک الحق» و نقش حدید: «العزهًْ لله جمیعا» و در نگین عقیق سه سطر نقش بسته بود: «ماشاءالله، لاقوهًْ الا بالله، استغفرالله» (الخصال، ص 199)

14- پیمان روزانه با فرشتگان: حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیر(ع) هر بامداد- خطاب به دو فرشته نویسنده اعمال می‌فرمود: مرحبا بر شما دو فرشته بزرگوار و یادداشت‌کننده اعمال- به خواست خدا امروز نیز- آنچه دوست دارید بر شما املا خواهم کرد و به دنبال این تعهد به ذکر: «سبحان‌الله و لااله الاالله» مشغول می‌شد تا خورشید طلوع می‌کرد و هنگام عصر نیز تا غروب آفتاب، به همان ذکرها می‌پرداخت. (بحارالانوار، ج 84، ص 267 ح 38)

15- فرزند صالح، روشنایی چشم: از نظر امام علی(ع) فرزند صالح همان چشم روشنی بشر است. از نظر آن حضرت(ع) فرزندان صالح، دیندار و مفید برای جامعه، مایه روشنی چشم والدین و ذخیره صالح برای آنان است و پس از مرگ پدر و مادر هم، خوبی‌های آنان سبب یاد خیر و طلب رحمت مردم برای پدر و مادرش می‌شود. تربیت دینی اولاد، از مهم‌ترین وظایف والدین است و ادب، برترین میراث آنان است. حضرت در این‌باره فرموده است: به خدا سوگند هیچ‌گاه از پروردگار خود فرزندانی خوش‌سیما و نه فرزندانی سرو قامت نخواسته‌ام، بلکه فرزندانی مطیع خداوند و ترسان از او خواسته‌ام تا هرگاه به فرزندم نگریستم و او را در حال اطاعت خدا دیدم، چشمانم روشن شود. (تفسیرالصافی، ج4، ص 27)

آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از جنبه‌های سبک زندگی امام علی(ع) بود و قطعا پرداختن به همه این جنبه‌ها نیاز به یک کتاب قطور خواهد داشت.


منبع:kayhan.ir

دانلودفیلم زندگینامه استادمنشاوی

بسمه تعالی
به پایگاه قرآنی قدیر خوش آمدید.

تبلیغات
نویسندگان

هدایت به بالای صفحه