پایگاه قرآنی بشرا

سلام خوش آمدید
ثواب آموزش قرآن

رسولُ اللّه ِ صلى الله علیه و آله : مَن عَلَّمَ رجُلاً القرآنَ فهُو مَولاهُ ، لا یَخذُلُهُ و لا یَستَأثِرُ علَیهِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به مردى قرآن بیاموزد، مولاى اوست و آن مرد نباید او را تنها و بى یار گذارد و خود را بر وى ترجیح دهد.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : مَن عَلَّمَ عَبدا آیَةً مِن کتابِ اللّه ِ فهُو مَولاهُ ، لا یَنبَغی لَهُ أن یَخذُلَهُ و لا یَستَأثِرَ علَیهِ، فإن هُو فَعَلَهُ قَصَمَ عُروَةً مِن عُرَى الإسلامِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس آیه اى از کتاب خدا را به بنده اى بیاموزد، مولاى اوست و شایسته نیست که آن بنده، او را تنها و بى یاور گذارد و خود را بر او ترجیح دهد؛ که اگر چنین کند، حلقه اى از حلقه هاى اسلام را پاره کرده است.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : ما اجتَمَعَ قَومٌ فی بَیتٍ مِن بُیوتِ اللّه ِ یَتلُونَ کتابَ اللّه ِ و یَتَدارَسُونَهُ بینَهُم إلاّ نَزَلَت علَیهِمُ السَّکینَةُ ، و غَشِیَتهُمُ الرَّحمَةُ ، و حَفَّتهُمُ الملائکةُ ، و ذَکَرَهُمُ اللّه ُ فیمَن عِندَهُ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هیچ گروهى در خانه اى از خانه هاى خدا براى تلاوت کتاب خدا و مباحثه آن جمع نشدند، مگر این که آرامش بر آنان فرود آمد و رحمت فرایشان گرفت و فرشتگان آنان را در میان گرفتند و خداوند در میان کسانى که نزدش هستند، از آنان یاد کرد.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : ألا مَن تَعَلَّمَ القرآنَ و عَلَّمَهُ و عَمِلَ بما فیهِ فأنا لَهُ سائقٌ إلَى الجَنّةِ و دَلیلٌ إلَى الجنّةِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : بدانید که هر کس قرآن را بیاموزد و به دیگران آموزش دهد و به آنچه در آن است عمل کند، من او را به سوى بهشت جلو مى رانم و راهنماى او به سوى بهشت هستم.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : مَن عَلَّمَ وَلَدا لَهُ القرآنَ قَلَّدَهُ اللّه ُ قِلادَةً یُعجَبُ مِنها الأوَّلونَ و الآخِرونَ یَومَ القِیامَةِ .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس به فرزند خود قرآن را آموزش دهد، خداوند گردنبندى به گردن او آویزد که در روز قیامت همگان از آن شگفت زده شوند.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات عنه صلى الله علیه و آله : مَن قَرَأ القرآنَ قَبلَ أن یَحتَلِمَ فَقَد اُوتِیَ الحُکمَ صَبّیا .حدیث

پیامبر خدا صلى الله علیه و آله : هر کس پیش از بلوغ قرآن بخواند، در کودکى به او حکمت داده شده است.

صفحه اختصاصی حدیث و آیات الإمامُ علیٌّ علیه السلام : حَقُّ الوَلَدِ علَى الوالِدِ أن یُحَسِّنَ اسمَهُ ، و یُحسِّنَ أدَبَهُ ، و یُعَلِّمَهُ القرآنَ .حدیث

امام على علیه السلام : از جمله حقوق فرزند بر پدر، این است که نامى نیکو بر او بنهد و نیکو تربیتش کند و قرآن را به او بیاموزد.

منبع:سایت چشمه تلاوت

وصیت نامه حضرت علی

چشمان مولا بسته شد آهسته آهسته

دگر علی از دست این مردم شده خسته

 

وصیت‎نامه حضرت علی(علیه‎السلام): از وصایاى حضرت علی(علیه‎السلام) در واپسین دم حیات مى‎توان به وصیت گهربار ذیل اشاره نمود.

 

بسم الله الرحمن الرحیم

 

این آن چیزى است که على پسر ابوطالب وصیت مى‎کند: به وحدانیت و یگانگى خدا گواهى مى‎دهد و اقرار مى‎کند که محمد بنده و پیغمبر اوست، خدا او را فرستاده تا دین خود را بر دیگر ادیان پیروز گرداند. همانا نماز، عبادت، حیات و زندگانى من از آن خداست. شریکى براى او نیست، من به این امر شده‎ام و از تسلیم شدگان اویم .

 

فرزندم حسن! تو و همه فرزندان و اهل بیتم و هر کس را که این نوشته من به او رسد را به امور ذیل توصیه و سفارش مى‎کنم :

 

1- تقوای الهى را هرگز از یاد نبرید، کوشش کنید تا دم مرگ بر دین خدا باقى بمانید.

 

2- همه با هم به ریسمان خدا چنگ بزنید، و بر مبناى ایمان و خداشناسى متفق و متحد باشید و از تفرقه بپرهیزید، پیغمبر فرمود: اصلاح میان مردم از نماز و روزه دائم افضل است و چیزى که دین را محو مى‎کند، فساد و اختلاف است .

 

3- ارحام و خویشاوندان را از یاد نبرید، صله رحم کنید که صله رحم حساب انسان را نزد خدا آسان مى‎کند.

 

4 -خدا را! خدا را! درباره یتیمان، مبادا گرسنه و بى سرپرست بمانند.

 

5- خدا را! خدا را! درباره همسایگان، پیغمبر آن قدر سفارش همسایگان را فرمود که ما گمان کردیم مى‎خواهند آنها را در ارث شریک کند.

 

6- خدا را! خدا را! درباره قرآن؛ مبادا دیگران در عمل کردن، بر شما پیشى گیرند.

 

7- خدا را! خدا را! درباره نماز؛ نماز پایه دین شماست .

 

8- خدا را! خدا را! درباره کعبه، خانه خدا، مبادا حج تعطیل شود که اگر حج متروک بماند، مهلت داده نخواهد شد و دیگران شما را طعمه خود خواهند کرد.

 

9- خدا را! خدا را! درباره جهاد در راه خدا، از مال و جان خود در این راه مضایقه نکنید.

 

10- خدا را! خدا را! درباره زکات؛ زکات آتش خشم الهى را خاموش مى‎کند.

 

11- خدا را! خدا را! درباره ذریه پیغمبرتان، مبادا مورد ستم قرار گیرند.

 

12- خدا را! خدا را! درباره صحابه و یاران پیغمبر، رسول خدا (صلى الله علیه و آله) درباره آنها سفارش کرده است .

 

13- خدا را! خدا را! درباره فقرا و تهیدستان، آنها را در زندگى شریک خود سازید.

 

14- خدا را! خدا را! درباه بردگان، که آخرین سفارش پیغمبر درباره اینها بود.

 

15- در انجام کارى که رضاى خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.

 

16- با مردم به خوشى و نیکى رفتار کنید چنانکه قرآن دستور داده است .

 

17- امر به معروف و نهى از منکر را ترک نکنید؛ نتیجه ترک آن این است که بدان و ناپاکان بر شما مسلط خواهند شد و به شما ستم خواهند کرد، آنگاه هر چه نیکان شما دعا کنند، دعاى آنها برآورده نخواهد شد.

 

18- بر شما باد که بر روابط دوستانه ما بین خویش بیفزایید، به یکدیگر نیکى کنید، از کناره‎گیرى و قطع ارتباط و تفرقه و تشتت بپرهیزید.

 

19- کارهاى خیر را به مدد یکدیگر و به اتفاق هم انجام دهید، از همکارى در مورد گناهان و چیزهایى که موجب کدورت و دشمنى مى‎شود، بپرهیزید.

 

در انجام کارى که رضاى خدا در آن است بکوشید و به سخن مردم (در صورتی که مخالف آن هستند) ترتیب اثر ندهید.20- از خدا بترسید که جزا و کیفر خدا شدید است .

 

خداوند همه شما را در کنف حمایت خود محفوظ بدارد و به امت پیغمبر توفیق دهد که احترام شما (اهل بیت) و احترام پیغمبر خود را پاس بدارند. همه شما را به خدا مى‎سپارم . سلام و دورد حق بر همه شما ... .(1)

 

از علامه امینی پرسیدم: آخرین ذکرى که على(علیه‎السلام) بر زبان مبارک جارى فرمود چه بود؟

 

مى‎فرماید: بعضى مى‎گویند پس از وصیتى که ذکر آن رفت امام علی(علیه‎السلام) لحظه‎اى بیهوش شد و چون به هوش آمد دیگر سخنى جز لا اله الا الله از حضرت شنیده نشد تا جان به جان آفرین تسلیم فرمود.

 


چنانکه بعضى دیگر گفته‎اند2) آخرین فرمایش ایشان این آیه شریفه بود: و من یعمل مثقال ذره خیراً یره و من یعمل مثقال ذره شرا یره.(3)


البته گروهى دیگر ذکر کرده‎اند(4) که حضرت ابتدا به فرشتگان خدا سلام داد سپس این آیات را زمزمه فرمود که المثل هذا للیعمل العاملون،(5) یعنى براى چنین لحظاتى باید عمل کرده و بکوشند و ان الله مع الذین اتقوا و الذین هم محسنون (6) یعنى خدا با مردمى است که عمر خود را به تقوا و پرهیزکارى گذراندند و مردمى که همواره کار نیک مى‎کنند. آنگاه در واپسین دم حیات فرمود: اشهد ان لا اله الا الله وحده لا شریک له و اشهد ان محمد عبده و رسوله .

 

امشب طبیب آمد بر سر مولا 

زخم سر وا کرد و سر تکان داد


با سر تکان دادن عمه ی سادات

ناگهان از هوش رفت و جان داد

کدام پیامبربه پیامبرنقاش معروف است؟
یکی از پیامبرانی که دعوی نبوت کرده و در زمان قدیم بعنوان پیامبر شناخته می‌شده است، مانی معروف معروف به پیامبر نقاش است و چون کتب دینی وی حاوی نگاره های متعددی بود وی را نقاش دانسته اند و او را پیامبر نقاش نامیده اند.

زندگینامه مانی معروف به پیامبر نقاش:
مشهور است که مانی بن فاتک به سال 216 میلادی در قریه ای در ناحیه بابل زاده شد. پدرش پتگ نام داشت، او را از مردمان ناحیه همدان دانسته اند و گویند که مادرش مریم از خاندان اشراف بود. وی پیام آور آئینی بود که سالیان کهن در ایران زمین و قسمتهایی از اروپا و از شرق تا چین گسترش پیدا کرده بود و از آئین وی با نام ماندایی(مانویت) یاد میشود.

بسیاری او را به اشتباه پیامبر دوم زرتشتیان میخوانند، در حالی که او دارای مکتب جدا گانه ای بود. هرچند که او از بسیاری از عقاید و افکار زرتشت استفاده میکرد، مانی به خدای زرتشتیان یعنی اهورا مزدا اعتقاد داشت و همچنین دنیا را همچون زرتشتیان بر پایه نیکی(اهورا مزدا) و بد (انگره مینو) میدید. ولی باید بدانیم که او در برخی از موارد تفاوت های بسیاری با زرتشت و آئین مزدیسنا داشت و آیینش تلفیقی از این دو دین و مسیحیت و بودائیسم داشت.


این آیین روزگاری از غرب چین تا اسپانیا پیروانی داشت ولی امروزه کاملا منقرض شده است.

در ایران مانی را نقاش و صورتگر خوانده و قهرمان داستانها و تشبیهات شاعرانه دانسته اند.

نوجوانی تا بعثت:
جوانی مانی در میان مغتسله سپری شد و اغلب دربارهٔ اعمال ایشان در مباحثه و مخالفت بود. به ویژه آنکه وی سود تغسیل دادن غذا را برای کمینه کردن اثرات سو آن بر روی تن و ساخت مواد زاید، به چالش می‌کشید. از همین روی، وی نشان داد که تن را نمی‌توان با آب طهارت داد. در نوشته‌های مانی طهارت و خلوص تنی که عیسی بدان اشاره می‌کند در دانستن تمییز و تفکیک نور از ظلمت و حیات از ممات است. مخالفانش به وی تهمت ضدمسیح بودن و پیامبر دروغین زدند. انجمنی از بزرگان تشکیل شد و از پاتک مؤاخذه کردند که چرا مانی از پیروی آداب سرباز می زند.

 

پاتک گفت بروید و از خود مانی بپرسید. مانی در پاسخ گفت که تعلیمات آنها منطبق برآنچه عیسی گفته نیست. از الخسای، سرفرقه مغتسله نقل قول کرد که در مکاشفه ای صدای آب را شنیده که می‌نالیده‌است از غسل‌های مدام که آزارش می‌دهند، زمین می‌گفته که شخم آزار می رساندش و نان می‌گفته پخته شدن آزارش می‌دهد. ازین رو غسل و شخم را متوقف کرده و پیروانش را دستور داده نان نپزند.


بعثت در ۲۴ سالگی:
مانی تا ۱۲ سال مکاشفاتش را پنهان نگاه داشت آنگاه که به ۲۴ سالگی رسید التوم به او گفت که زمان ابلاغ و اعلان رسیده تا انجیل راستین اعلام شود. این مکاشفه در کدکس اینچنین نوشته شده‌ است: هنگامیکه مانی ۲۴ ساله بود و در همان سال که اردشیر بر هترا تاخت و شاپور تاج شاهی بر سرنهاد در ماه برموده و روز هشتم ماه قمری، خداوند او را مأمور ساخت. روزی که مانی رسالت خود را آشکار ساخت را ابن ندیم همان روز تاجگذاری شاپور در یکشنبه اول نیسان وقتی خورشید در برج حمل بود و در سال ۵۵۱ سلوکی مطابق با ۱۲ آوریل ۲۴۰ میلادی می‌نویسد.

 

دو تن از پیروانش :شمعون و زاکو و پدرش با او همراه بودند. او چنین موعظه کرد که فارقلیط ظهور کرده‌است و او همان فارقلیط و خاتم پیامبران است. (بیرونی) مانی حقایق دین خود را نخست بر پدر و پیران خاندان خویش آشکار کرد

حبس و درگذشت:
روزهای واپسین
در زندان مانی به پیروانش تسلی و تذکره داد و موعظه‌های وداعش در روایات پارسی و پارتی میانه و قبطی ثبت شده‌اند. او همچنین به نگهبان زندان دستورهایی داد. از کسانی که به دستورها و تذکره‌ها و پیشگویی‌هایی استادشان گوش کردند، مار امو و مار اوزی نامشان آورده شده‌است. امو کسی است که توسط او آخرین رسالهٔ مانی «مهر دیب» (حرف مهر) به بیرون فرستاده شد و امو سه روز پیش از وفات مانی او را ترک کرد. مار اوزی تا لحظه آخر در کنار مانی بود از شنبه تا دوشنبه. سه روز آخر زندگی مانی به‌طور مبسوط شرح داده شده‌است. مانی مرگ قریب الوقوعش را پیش بینی کرد و حتی اشتیاق آن را داشت. دو گونه گزارش از مرگ مانی وجود دارد گروهی مرگ او را در زندان می‌داند و گروه دیگر از اعدام او خبر می‌دهند.


نظریه مرگ در زندان:
گزارش شده‌است که مانی ۲۶ روز در زندان در انتظار فرمان اعدام شاهنشاه ایران بهرام اول، بود و در دوشنبه چهارم ماه آدار مطابق با ۲ مارس ۲۷۴ (چهارم شهریور) یا ۲۶ فوریه ۲۷۷ درگذشت. ورنر زوندرمان در مقاله خود در دانشنامه ایرانیکا می‌نویسد که مانی در زندان جان سپرد و اعدامی در کار نبود. مانی را پاسبانی زنجیر کرده بود و در آخر زنجیر را از گلویش باز کرد. هر چند برخی علت مرگ را تنگ‌تر کردن زنجیرها بر او دانسته‌اند.

 

رسم متداولی بود که به مانی اجازه داده شود تا نزدیکانش را ملاقات کند. سه بانو از پیروان مانی به نام بنک، دینک و نوشاک در زندان در خدمت او بودند و بعد از آنکه جان سپرد پلک‌هایش را بستند. مار اوزی روایت کرده‌است که استاد را تا کرهٔ آسمانها همراه کرد روان جاودانهٔ او به اقلیم روشنایی صعود کرد. مأموران ابتدای امر به فوت مانی شک کردند و آزمایش‌های پزشکی کردند و آزمونی با آتش ترتیب دادند تا مطمئن شوند که او مرده‌است.

در زبور مانی شرح این ماجرا خطاب به مانی اینگونه نوشته شده‌است:
« ترا با آهن بار کردند و دست و پاهای ترا با آهن بستند و زنجیرها روی بدن تو گذاشتند و ترا در حبس انداختند و ۲۶ روز و شب در آهن ماندی و یاران تو پیش تو آمدند و همه را در آغوش گرفتی.»

 

پیامبر نقاش,مانی,زندگینامه مانیبردارکشیدن مانی نگارگری شاهنامه

 
نظریه اعدام
بردارکشیدن مانی نگارگری شاهنامه
ابن ندیم و بیرونی و اکتاارکلای شرح اعدام مانی را می‌دهند. مرگ او را با کندن پوست یا بریدن سر وی ذکر می‌کنند. اطلاعات از دوران آخر زندگی او، فقط محدود به چند روز آخر است. مانی را بهرام اول در حدود ۲۷۳ میلادی دستگیر کرد. بهرام دستور می‌دهد مانی را بکشند و پوست او را به کاه انباشته کنند و بر یکی از دروازه‌های شهر گندی‌شاپور آویزان کنند و همچنین دستور می‌دهد پیروان او را از ایرانشهر برانند.


مثله کردن و دفن:
زاندرمان با رد نظریه اعدام، مثله کردن پیکر مانی را تأیید می‌کند و می‌نویسد که اینکار برای آن انجام شد تا مرگ مانی بصورت اعدام در نظر بیاید. سپس سر از تن او جدا کردند و سر جدا شده را به دروازه شهر آویختند. اثیمار یکی از حواریون مانی، کالبد تکه‌تکه شده را در خانه اش نگهداری می‌کرد و سپس باقیمانده جسد را پیروانش در تیسفون به خاک سپردند.

چرا پیامبر نقاش؟

اصولا مانی به حرفه نقاشی اشتغال نداشت و بیشتر داعیه طبابت داشت و خود را پزشک معرفی می کرد، ولی او مفاهیم ایدئولوژیک آئین خویش را به صورت پرده های نقاشی به تصویر می کشید تا از این طریق درک آن برای تمام عوام ممکن باشد مشهور ترین کتاب مانی آردهنگ که در فارسی ارتنگ و ارژنگ خوانده می شود، سراسر تصویری است.

مانی تمام اساطیر مانوی، داستان آفرینش و اصول اعتقادی آیین خود را در این کتاب به تصویر کشیده است. از این رو بود که چون کتب دینی وی حاوی نگاره های متعددی بود وی را نقاش دانسته اند و او را پیامبر نقاش نامیده اند.

 

 

گردآوری: بخش مذهبی بیتوته

منبع:

yjc.ir

wikipedia.org

 

سبک زندگی امام علی علیه اسلام

هر فردی بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امام علی بیاموزد

  

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است که باید شناخت و بر اساس آن زندگی کرد؛ زیرا آن حضرت(ع) در سایه تربیت پیامبر(ص) و قرآن بود و یکی از تبیین‌کنندگان و مفسران علمی و عملی قرآن بشمار می‌رود. نویسنده در این مطلب ضمن معرفی آن حضرت(ع) برخی ویژگی‌های سبک زندگی ایشان را نیز بر اساس روایات بیان کرده است.

کیستی امیرمؤمنان علی(ع)
بر اساس آیات قرآن امام‌علی(ع) نفس و جان پیامبر(ص) است. (آل‌عمران، آیه61) او یکی از اولواالامرهایی است که اطاعت ایشان واجب است.  (نساء، آیه59) در آیات قرآن حضرت علی(ع) به عنوان عالم و دانای به تمام کتاب (رعد، آیه 43 و روایات تفسیری)، از راسخون در علم (آل‌عمران، آیه7 و روایات تفسیری)، از اهل عصمت و طهارت (احزاب، آیه 33 و روایات تفسیری)، اهل الذکر (انبیاء، آیه 7 و روایات تفسیری)، خویشان و ذوی‌القربایی که مودت آنان واجب است (شوری، آیه23)، از ابرار و مقربان (سوره انسان و روایات تفسیری)، و ده‌ها عنوان و دارنده فضایل بسیار دیگر معرفی شده است.

آن حضرت مجموع فضایل حتی اضداد بود. فهرست فضائلی را خداوند و پیامبر(ص) برای آن حضرت(ع) بیان می‌کنند که می‌توان گفت همه صفات و اسمای الهی را تجلی و ظهور می‌بخشید. پیامبر خدا(ص) در بیان برخی از فضایل ایشان فرموده است: هر که می‌خواهد به «آدم» و علم او و «نوح» و تقوای او و «ابراهیم» و بردباری او و «موسی» و هیبت او و «عیسی» و عبادت او بنگرد، به «علی‌بن‌ابی‌طالب» بنگرد. (ارشاد القلوب، ص217)

ایشان پرورده دامان رسول‌الله (ص) است؛ چنانکه خودش می‌فرماید: شما خود در پیوند با رسول خدا هم به دلیل خویشاوندی و هم به سبب موقعیت ویژه من، جایگاه مرا می‌شناسید. او مرا از روزگاری که نوزادی بودم در دامن خود می‌نشاند و بر سینه می‌چسبانید و از عطر دلپذیرش بهره‌مندم می‌ساخت، لقمه را می‌جوید و در دهانم می‌گذاشت و هرگز در گفتارم دروغی نشنید و در رفتارم لغزش و سبکسری ندید. (نهج‌البلاغه، ح192)

علی(ع) محرم راز پیامبر(ص) بود و پیامبر اسرارش را با ایشان در میان می‌گذاشت. حضرت علی(ع) در این باره فرموده است: موقعیتی که من در محضر پیامبر خدا داشتم برای هیچ کس دیگر نبود. من هر روز سحر محضر ایشان می‌رفتم. (مسند احمد، ج1، ص77-85)

بریده الأسلمی می‌گوید: هرگاه که با پیامبر(ص) به سفر می‌رفتیم، علی(ع) مسئول توشه و بار پیامبر بود، آنها را از خودش جدا نمی‌کرد و هنگامی که در جایی منزل می‌کردیم توشه و اثاث پیامبر را وارسی می‌نمود و اگر نیاز به ترمیم و اصلاح داشت اصلاح می‌کرد و اگر کفش و نعلین پیامبر نیاز به تعمیر و دوخت داشت آن را انجام می‌داد. (بحارالانوار، ج37، ص303)


این انس و ارتباط و پیوند حضرت علی(ع) با پیامبر(ص) موجب می‌شود تا در فرصت‌های مختلف، از علوم بی‌پایان رسول خدا بهره گیرد. پیامبر(ص) هم این جان خویش به تعبیر قرآن را عزیز و گرامی می‌داشت و به او عنایت ویژه داشت. این گونه است که گفتنی‌‌های بسیار و اسرار مهمی را با او در میان می‌گذاشت. البته این موقعیت برای هیچ کس دیگر فراهم نبود و همین فضیلت بود که حسد برخی بدخواهان را برمی‌انگیخت.

مجموعه‌ای که ایشان از پیامبر(ص) دریافت کرد او را به گنجینه وحی مبدل ساخت. ایشان در خلوت‌های خویش با پیامبر(ص) یا می‌پرسید یا پیامبر(ص) خود علومش را به وی انتقال می‌داد. امیرمؤمنان علی(ع) در این باره نیز فرموده است: هرگاه از پیامبر خدا سؤال می‌کردم، خواسته‌ام را پاسخ می‌داد و اگر من سکوت می‌کردم او خود پیشگام می‌شد و از دانش خود بهره‌مندم می‌ساخت. (المصنف، ج6، ص368، ح32061)

آن حضرت(ع) چنانکه قرآن می‌فرماید از راسخون در علوم قرآنی و اهل ذکر است که باید دین را از او یاد گرفت و متشابهات را فهمید؛ زیرا توان ارجاع متشابهات به محکمات را دارد و آشنای کامل به قرآن و معارف آن و قرآن ناطق است. حضرت علی(ع) خود می‌فرماید: به خدا سوگند آیه‌ای از قرآن کریم نازل نشده است مگر اینکه من می‌دانم در چه موضوعی و در کجا نازل شده است، زیرا پروردگارم به من دلی اندیشمند- ژرف‌اندیش- و زبانی پرسشگر عنایت کرده است. (انساب الاشراف، ج2، ص98 ح27)

لزوم بهره‌گیری از سبک زندگی امام علی(ع)
با توجه به آیات و روایات پیش گفته و غیر آنها باید گفت که هر فردی اگر بخواهد سبک زندگی قرآنی اسلامی داشته باشد، باید زندگی را از امیرمؤمنان علی(ع) بیاموزد. از نظر پیامبر(ص) هر کسی که شیعه امام علی(ع) شد و پا در جای پای ایشان گذاشت رستگار خواهد شد و وارد بهشت می‌شود. بنابراین، لازم است تا هر مسلمانی سبک زندگی امام را بشناسد و براساس آن رفتار نماید.

ابن کهمس گوید: به حضرت صادق(ع) عرض کردم: عبدالله بن ابی یعفوربر شما درود فرستاد. حضرت فرمود: بر تو و بر او درود باد، وقتی پیش او رفتی سلام مرا به او برسان و بگو: جعفر بن محمد می‌گفت: نیک بنگر هر آن ویژگی که باعث شد تا علی(ع) به آن مقام بلند نزد پیامبر خدا برسد، خود را ملازم آن خصلت نما و یقین بدان هر مقامی که علی نزد پیامبر یافت تنها و تنها به خاطر راستگویی و امانتداری بود. (الکافی، ج 2، ص 104، ح 5)

در این روایت ضمن اینکه شناخت سبک زندگی اسلامی امام علی(ع) به عنوان یک واجب برای بهره‌گیری از آن مطرح شده، به برخی از ویژگی‌های اخلاقی تاکید خاص و ویژه‌ای مبذول شده است؛ زیرا این فضایل اخلاقی ریشه دیگر فضایل اخلاقی است و هر کسی به اینها متخلق شود بستری برای تخلق به فضایل دیگر فراهم می‌آورد. از نظر آموزه‌های قرآنی معیار ارزش انسانها و میزان مسلمانی بر اصول و فضایلی چون «صدق» و «امانت» است. در روایات بسیاری آمده است که به نماز و رکوع و سجود اشخاص نگاه نکنید، بلکه بنگرید که راستگویی و امانت‌داری او چگونه است؟ زیرا این امور است که شرافت و کرامت انسانی را نمایان می‌سازد و انسان دروغگو و خائن هرگز بهره‌ای از انسانیت نبرده چه رسد که بهره‌مند از مسلمانی باشد و در مسیر ایمان قرار گیرد.

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

 سبک زندگی امام علی(ع) همان سبک زندگی قرآنی و اسلامی است

   
برخی از ویژگی‌های سبک زندگی امیرمومنان(ع)
در اینجا به برخی از مهم‌ترین ویژگی‌های سبک زندگی اسلامی امیرمومنان(ع) اشاره می‌شود.
1- حلال‌خواری و خشنودی خدا و پیامبر: از مهمترین ویژگی‌هایی که یک انسان مومن را از غیر مومن متمایز می‌کند همین اموری است که حضرت صادق(ع) در این حدیث فرموده است: به خدا سوگند علی‌بن‌ابی‌طالب(ع) تا روزی که از این دنیا رفت مال حرامی نخورد و هیچگاه بر سر دو راهی - که هر دو راه مورد خشنودی خدا باشد- قرار نگرفت مگر اینکه پرزحمت‌ترین آنها را برگزید و هر حادثه مهمی که برای پیامبر خدا پیش می‌آمد - به دلیل اعتمادی که به علی داشت- از او کمک می‌گرفت. در میان این امت هیچ‌کس نتوانست همانند علی(ع) راه پیامبر را- بی‌کم و کاست- طی کند و با این همه تلاش و کوشش، همواره چون بیمناکان کار می‌کرد، چشمی به بهشت و چشم دیگر بر آتش داشت، از سویی امیدوار پاداش بهشت و از سوی دیگر هراسناک از کیفر آتش بود. (الارشاد، ص 255) ابن عباس نیز درباره طالب رضای حق بودن ایشان می‌گوید: علی(ع) در تمامی کارهای خود همواره در پی رضایت الهی بود و به همین جهت «مرتضی» نامیده شد. (المناقب، ج 3، ص 110)

در مدینه آن حضرت(ع) برای محافظت از جان پیامبر(ص) در مسجد خود را آماده مقابله با توطئه‌ها می‌کرد، زیرا منافقانی درصدد ضربه زدن به آن حضرت(ص) بودند، از همین رو مراقبت و حفاظت از جان پیامبر لازم بود و امام به عنوان محافظ رسول خدا(ص) کنار ستون محرس در مسجد‌النبی می‌نشسته و مراقب اوضاع بود. آن ستون هم در مسجد‌النبی و کنار قبر حضرت رسول مشخص است و روی آن نوشته است:‌ «اسطوانه الحرس»

2- پشتیبانی حق و سازش‌ناپذیری: از ویژگی‌های آن حضرت(ع)، نداشتن سازش با مخالفان حق و عدل و برخورداری از قاطعیت انقلابی در راه انجام وظیفه بود. خود آن حضرت(ع) می‌فرماید: به جان خودم سوگند، در نبرد با کسی که مخالفت حق کند و راه گمراهی پیش گیرد، نه مداهنه و سازش می‌کنم نه سستی. (نهج‌البلاغه، الخطب: 24) و در جایی دیگر می‌فرماید: در تمامی زندگی من، نقطه سیاهی نیست تا عیب جویان و اشاره‌کنندگان با چشم و ابرو اشاره کنند و سخنی گویند. خوارترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بستانم و نیرومند نزد من ناتوان است تا حق دیگران را از او بازگیرم. ما با تمام وجود به قضای الهی خشنود و در برابر فرمانش تسلیم هستیم. (نهج‌البلاغه، الخطب: 37) آن حضرت(ع) به آنچه می‌گفت عمل می‌کرد و از همین رو، قاطعیت، در اجرای حق و عدالت و پشتیبانی از مظلوم در برابر ظالم از ویژگی‌های «حکومت علوی» بود. هرچند اجرای دقیق عدالت، به کام دنیا خواهان خوش نمی‌آمد و عده‌ای از او می‌رنجیدند، اما دلخوشی آن حضرت این بود که خدایش از او راضی است. آن حضرت(ع) می‌فرماید سخن گفتن از عدل و حق آسان ولی عمل بدان سخت و دشوار است.

3- رضایت خداوند اصل اساسی در سیاست علوی: امیرمؤمنان(ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت و بر آن بود تا با خداوند در حالت «راضیه مرضیه» با نفسی مطمئن ملاقات کند. (فجر، آیات 27 تا 30) این‌گونه است که در دوره جاهلیت و اسلام هرگز از این اصل در هیچ یک از سیاست‌هایش عدول نکرد. آن حضرت(ع) ‌درباره این راهبرد اساسی در سیاست عمومی خویش می فرماید: به خدا سوگند، من همواره در زمره پیشتازان این حرکت بودم تا روزی که جبهه دشمن تار و مار شد و جاهلیت از صحنه بیرون رفت، بی‌آنکه کمترین ضعف یا ترسی داشته باشم و امروز نیز در همان راستا قدم برمی‌دارم و تصمیم دارم باطل را بشکافم تا حق از پهلوی آن بیرون آید. مرا با قریش چه کار؟ که دیروز در موضع کفر بودند و با آنان جنگیدم و امروز نیز که گرفتار فتنه و انحراف شده‌اند به پیکارشان خواهم خاست. من همانگونه که دیروز با آنان برخورد کردم امروز نیز همانم. (نهج‌البلاغه، خ 33) همین سیاست است که دیگران را به دشمنان وی تبدیل کرد و اجازه ندادند تا به عنوان خلیفه خدا و پیامبر(ص) بر منصب ولایت الهی خود در ظاهر قرار گیرد و او را از ولایت‌ظاهری و خلافت دنیوی محروم کردند. در حقیقت تنها گناه امام(ع) از نظر دیگران همان سازش ناپذیری و سیاست راهبردی رضایت خدا است. همین رضایت‌جوئی خداوند و عدم تکیه و اعتماد به غیر خدا موجب می‌شود تا ایشان به جنگاوری بی‌باک تبدیل شود و در زمان تنزیل و تاویل از مشرکان و منافقان نهراسد. حضرت امیرالمؤمنین(ع) فرمود:‌... و از شگفتی‌های زمانه این است که - شامیان- به من پیام داده‌اند که خود را برای مقابله با سرنیزه‌ها آماده کنم و برای ضربه‌های شمشیر شکیبا باشم، مادران گریان به سگوشان بنشینند! تاکنون کسی مرا با دعوت به جنگ تهدید نکرده است و از زخم‌های نیزه و شمشیر هراسی نداشته‌ام، چرا که بر یقین به پروردگارم تکیه دادم و دینم را زنگار شبهه نیالوده است. (نهج‌البلاغهًْ خ 22)

4. عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری: از دیگر سیاست‌های راهبردی امام علی(ع) در سبک زندگی ایشان عدالت‌خواهی و عدالت‌محوری است. همین عنصر نیر بسیاری را از وی و حکومتش دور می‌کند؛ زیرا اجرای عدالت در حق خود و خویشان بسیار سخت و دشوار است؛ این در حالی است که آموزه‌های اسلامی تاکید دارد که عدالت را حتی در حق دشمنان چنان اجرا کنید که به وی ظلمی روا نشود و به خاطر خویشان و دوستی با افراد از عدالت عدول نکنید. (مائده، آیه 8؛ انعام، آیه 152) سیاست‌های عدالتی امیرمومنان(ع) بر بی‌تقوایان سخت می‌آمد؛ زیرا از نظر قرآن عدالت نزدیک‌ترین حالت به تقوای الهی است. (همان) در روایت است آنگاه که حضرت امیر به دلیل رعایت مساوات در تقسیم بیت‌المال مورد عتاب قرار گرفت فرمود: آیا به من امر می‌کنید و اصرار می‌ورزید تا پیروزی را به بهای ستم بر کسانی که مسئولیت سرپرستی آنها بر دوشم نهاده شده است به دست آورم؟ به خدا سوگند که تا روزگار در گردش است و ستارگان آسمان در پی هم حرکت می‌کنند، چنین کار ناروایی نخواهم کرد. اگر این مال، ثروت شخصی من بود در تقسیم آن مساوات را رعایت می‌کردم، چه رسد به اینکه مال، مال الله است. (نهج‌البلاغهًْ، خ 124) آن امام را تندیس عدالت می‌گویند؛ چنان که خود می‌فرماید: به خدا سوگند اگر اقلیم‌های هفت‌گانه زمین را با هر چه در زیر آسمان آنها است به من دهند تا خدا را در حد گرفتن پوست جوی از دهان موری نافرمانی کنم، نخواهم کرد. چرا که این دنیای شما در نزد من از برگ نیم جویده‌ای در دهان ملخی ناچیزتر است. علی را با نعمت‌های فناپذیر و لذت‌های گذرا و ناپایدار چه کار! (نهج‌البلاغهًْ، خ 222)

5. همدلی و همدردی با درماندگان: در شیوه حکومت، سیاست مردمی و جانبداری از مظلومان و محرومان از اصول کلی زمامداری امیرمؤمنان(ع) بود. ایشان با همدلی و همدردی با مردم بر آن بود تا حق و عدالت را اجرا کند؛ زیرا با چنین سیاستی است که می‌توان مردم را در جایگاه کرامت و شرافت خودشان قرار داد. آن حضرت(ع)  مردم را دوست داشت، مردم هم او را دوست داشتند. پیامبر گرامی اسلام(ص) به این ویژگی امام علی(ع) به عنوان یک عطای الهی اشاره کرده و فرموده است: یا علی، خدای متعال تو را چنین قرار داده که بینوایان را دوست بداری و آنان را به عنوان پیروان خویش بپسندی و آنان هم تو را پیشوایی و امامت بپسندند. (حلیهًْ الاولیاء، ج 1، ص 71)


6. همدردی با مردم و یاوری محرومان: گرایش به مردم و روحیه مهرورزی به آنان، از ویژگی‌های رهبران الهی است. بر اساس آموزه‌های قرآنی مومن باید مهارت همدلی و همدردی را بیاموزد و نسبت به دیگران اجرا کند. این که خداوند یکی از ویژگی‌های اهل ایمان و نماز را کمک به محروم و سائل دانسته در همین چارچوب است. (ذاریات، آیات 19 و 20؛ معارج، آیات 24 و 25) کمک و انفاق و اطعام به دیگران و احسان به مردمان از اصولی است که در اسلام بسیار مورد تاکید است و رهبران الهی به عنوان الگوهای حسنه باید در این امور پیشگام باشند چنانکه بودند و هستند. مغیرهًْ - الضبی - می‌گوید: علی(ع) به موالی - شهروندان غیر عرب و بردگان آزاد شده - تمایل بیشتری داشت و نسبت به آنان مهربانتر بود. در صورتی که - خلیفه دیگر به شدت از آنان دوری می‌‌گزید و پرهیز می‌کرد (الغارات: ص 341) درباره همدردی آن حضرت(ع) با مردم می‌توان به این سخن آن حضرت استناد کرد که فرمود: هیهات که هوی و هوسم بر من چیره شود و شکم‌بارگی به گزینش طعام‌های لذیذ وادارم کند، در حالی که چه بسا در یمامه و یا حجاز کسانی باشند که امید دستیابی به قرص نانی نداشته و خاطره‌ای از سیری ندارند و هرگز مباد که من با شکم پر بخوابم در حالی که شاید پیرامون من شکم‌های به پشت چسبیده و جگرهای سوخته باشد. (نهج‌البلاغهًْ، نامه: 45) بی‌خبری مسئولان حکومتی از وضع زندگی مردم جامعه، ناپسند است. در حکومت‌های غیرمردمی، حاکمان به راحتی و رفاه خود می‌اندیشند و همه وسایل آسایش را برای خود و بستگان خویش فراهم می‌کنند و به رنج و محرومیت و گرسنگی و نیاز طبقات محروم توجهی ندارند. حضرت علی(ع) این شیوه را از شأن حکومت دور می‌داند و به یاد گرسنگان جامعه در دور افتاده‌ترین مناطق است.

7. پیشتاز در عمل نیک و خیر: قرآن از سرعت و سبقت‌گیری مومنان در کارهای نیک و خیر سخن به میان آورده و آنان را تشویق می‌کند. (بقره، آیه 148؛ مائده، آیه 48) اسوه‌های ایمان و عمل همواره در هر کار خیر و نیکی پیشگام بوده و هستند. حضرت امیرالمؤمنین(ع) درباره خود می‌فرماید: ای مردم! به خدا سوگند من هرگز شما را به هیچ طاعتی فرا نمی‌خوانم مگر آنکه خود بر شما -  در عمل به آن - پیشی می‌جویم و از هیچ گناهی نهی نمی‌کنم - مگر آنکه پیش از شما، خود را از عمل به آن بازمی‌دارم. (نهج‌البلاغهًْ، خ 173) 

زندگی امیرمؤمنان امام علی,زندگی امیرمؤمنان

  امیرمؤمنان (ع) جز برای رضایت خداوند گامی برنداشت

 
8. ارشاد و موعظه‌گری: خداوند در قرآن بر موعظه دیگران و اینکه انسان دیگری را به کارهای خیر و آخرت یادآور شود و از دلبستگی به دنیا باردارد تاکید دارد. انسان‌ها همواره نیازمند پند و موعظه و نصیحت هستند. به این معنا که گاه لازم است به شکل عام مسائل خیر و اخلاقی گوشزد شود یا به شکل خاص درباره رفتار شخصی به خودش تذکر داده شود. امام‌‌علی(ع) دلسوزانه به این امر اقدام می‌کرد. زاذان می‌گوید: حضرت امیرالمؤمنین(ع) به تنهایی در بازار می‌گشت و گمشده را راهنمایی و ناتوان را کمک می‌کرد و به هنگام عبور از پیش فروشندگان و کسبه، قرآن کریم را در برابر آنها می‌گشود و این آیه را برای آنها می‌خواند «خانه آخرت - سعادت ابدی - را برای کسانی قرار دادیم که قصد سرکشی و فساد در زمین ندارند و عاقبت - نیک - تنها از آن پرهیزکاران است». (المناقب ج 2، ص 104) البته گاه لازم است به شکل امر به معروف و نهی از منکر به این فریضه عمل شود؛‌زیرا اگر ترک این فریضه شود ممکن است ارزش‌ها با ضد ارزش‌ها جابه‌جا شده و به شکل یک فرهنگ درآید. از این رو، امام علی(ع) نسبت به اوضاع جامعه و رفتار کسبه و مردم بی‌تفاوت نبود، شخصا امر به معروف و نهی از منکر می‌کرد و با «تذکر لسانی» مردم را به یاد خدا و قیامت می‌انداخت، تا به وظیفه خویش عمل کنند.

9- سفره و خوراک: راوی می‌گوید از حضرت صادق(ع) شنیدم که فرمود: حضرت امیرالمومنین در نوع غذا شبیه‌ترین افراد به پیامبر خدا(ص) بود. او خود نان و سرکه و روغن زیتون می‌خورد و به مردم- مهمانان خود- نان و گوشت می‌داد. (الکافی، ج6، ص 328)

10- کار و تلاش: آن حضرت(ع) با توجه به موقعیت‌های زندگی کاری را انجام می‌داد که نیاز جامعه بدان بود و امکانش برایش فراهم بود. ایشان به حکم قرآنی به آبادانی زمین می‌پرداخت (هود، آیه 61) و کارش را بیهوده نمی‌دانست؛ چنانکه قرآن می‌فرماید: ایحسب الانسان ان یترک سدی؛ آیا انسان گمان می‌کند که رها شده است؟ (قیامت، آیه 36) در روایت است که امام علی(ع) هنگام شخم زدن زمین این آیه را می‌خواند. حضرت امام صادق(ع) درباره کار و تلاش آن حضرت(ع) فرموده است: گاهی امیرالمومنین به سوی صحرا می‌رفت و همراه خود باری از هسته خرما می‌برد، وقتی سوال می‌شد این چیست که به همراه داری؟ می‌فرمود: هر دانه از اینها یک نخل است ان‌شاءا... آنگاه می‌رفت و همه آنها را می‌کاشت و دانه‌ای از آنها را نمی‌خورد. (الکافی، ج 5، ص 75) آن حضرت(ع) زندگی‌اش را از راه کار و تلاش تامین می‌کرد و خود را وابسته به بیت‌المال نمی‌کرد، بلکه چنان بود که دیگران نیز از کار و تلاش وی بهره‌مند می‌شدند. خود آن حضرت می‌فرمود: ای مردم کوفه اگر- مرا دیدید- با اندوخته‌ای بیشتر از وسایل شخصی زندگی و مرکب و غلام خود از نزد شما برگشتم، بدانید که خائن بوده‌ام- آن حضرت در مدت حکومت، از بیت‌المال مصرف نمی‌کرد- و هزینه زندگی او از زمین‌های کشاورزی که در ینبع داشت تامین می‌شد. (الغارات، ص 44)

11- ساده‌زیستی: آن حضرت(ع) با آن که درآمد خوبی از کار و تلاش خویش در زمین‌ها و نخلستان‌ها داشت، ولی همه آنها را در راه خدا انفاق می‌کرد و خود بهره‌ای نمی‌برد. در دوران عزلت از سیاست و در اوج قدرت یکسان زیست و تفاوتی در زندگی‌اش پدید نیامد و به سوی تجملات نرفت، با آن‌که وضع مسلمانان در آن دوره خوب بود و اقتصاد شکوفایی داشتند، ایشان به کمترین چیزها قناعت می‌کرد و بسیار ساده می‌زیست. حضرت خود در این باره فرموده است: به خدا سوگند تن‌پوش خود را چندان وصله کرده‌ام که از وصله‌کننده‌اش شرم دارم. روزی گوینده‌ای به من گفت: آیا زمان دور افکندن آن فرا نرسیده است؟ و من گفتم: دور شو، که هنگام بامداد، از مردم شب‌رو سپاسگزاری می‌شود (یعنی نتیجه این رنج من در آینده مورد تمجید قرار خواهد گرفت). امیرالمومنین(ع) پنج سال حکومت کرد و در طول این مدت آجری بر آجر و خشتی روی خشت ننهاد و زمینی را به خود اختصاص نداد و درهم سفید و دینار سرخی به ارث نگذاشت. (المناقب ابن شهر آشوب، ج2، ص95)

12- عبادت و طریق بندگی: امام به حکم آیه 56 سوره ذاریات فلسفه آفرینش انسان را عبادت و عبودیت و بندگی دانسته و بر آن مسیر حرکت می‌کرد. حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیرالمومنین به هنگام وضو گرفتن اجازه نمی‌داد کسی برایش آب بریزد و می‌فرمود: دوست ندارم در نمازم به درگاه خدا کسی را شریک قرار دهم. (علل‌الشرایع، ج1، ص 323) از نظر ایشان نماز، امانت الهی است که بندگان را به بندگی می‌رساند. برای همین بر آن اهتمام خاص داشت. در تفسیر قشیری آمده است: هرگاه وقت ادای نماز می‌رسید، رنگ چهره امیرالمومنین تغییر می‌یافت و بر خود می‌لرزید. وقتی به او می‌گفتند: این چه حالت است؟ می‌فرمود: هنگام ادای امانتی رسیده است که بر آسمان‌ها و زمین و کوه‌ها عرضه شد و آنها از حمل آن سرباز زدند و انسان این بار امانت را برداشت. (المناقب، ج2، ص 124؛ الاحزاب، آیه 72) از همین‌رو، ایشان نمازخانه‌ای داشت که در آنجا به عبادت و بندگی می‌پرداخت. حضرت صادق(ع) فرمود: حضرت امیرالمومنین در خانه خود اتاقی را که نه کوچک بود و نه بزرگ، اختصاص به نماز خود داده و هر شب کودکی را برای خوابیدن به همراه خود می‌برد و در همان جا نمازهایش را می‌خواند. (المحاسن، ج2، ص 425 ح 2557) در این حدیث دو نکته وجود دارد که هر دو از آداب و مستحبات اسلامی است:

1- اختصاص دادن جای معینی برای نماز و عبادت در خانه 2- پرهیز از تنها خوابیدن در یک خانه که مکروه است. اختصاص یک مکان برای نماز و عبادت، آنجا را قداست می‌بخشد و حضور قلب و تمرکز روحی بهتری برای نمازگزار فراهم می‌کند.

13- نقش نگین: نقش نگین انگشتری ایشان پیام‌های اساسی را به دیگران یادآور می‌شد. از این‌رو، توجه به این نقش‌ها به عنوان شعار زندگی هر مسلمانی اساسی و مهم است. عبد خیر می‌گوید: علی(ع) چهار انگشتر داشتند که به دست می‌کردند: یاقوتی برای نجابت و بزرگی- فرزانگی- و فیروزه برای پیروزی و حدید چینی برای نیرومندی و عقیق را نیز برای محافظت. نقش نگین یاقوت: «لااله الاالله المک الحق المبین» و نقش فیروزه: «الله الملک الحق» و نقش حدید: «العزهًْ لله جمیعا» و در نگین عقیق سه سطر نقش بسته بود: «ماشاءالله، لاقوهًْ الا بالله، استغفرالله» (الخصال، ص 199)

14- پیمان روزانه با فرشتگان: حضرت صادق(ع) فرموده است: حضرت امیر(ع) هر بامداد- خطاب به دو فرشته نویسنده اعمال می‌فرمود: مرحبا بر شما دو فرشته بزرگوار و یادداشت‌کننده اعمال- به خواست خدا امروز نیز- آنچه دوست دارید بر شما املا خواهم کرد و به دنبال این تعهد به ذکر: «سبحان‌الله و لااله الاالله» مشغول می‌شد تا خورشید طلوع می‌کرد و هنگام عصر نیز تا غروب آفتاب، به همان ذکرها می‌پرداخت. (بحارالانوار، ج 84، ص 267 ح 38)

15- فرزند صالح، روشنایی چشم: از نظر امام علی(ع) فرزند صالح همان چشم روشنی بشر است. از نظر آن حضرت(ع) فرزندان صالح، دیندار و مفید برای جامعه، مایه روشنی چشم والدین و ذخیره صالح برای آنان است و پس از مرگ پدر و مادر هم، خوبی‌های آنان سبب یاد خیر و طلب رحمت مردم برای پدر و مادرش می‌شود. تربیت دینی اولاد، از مهم‌ترین وظایف والدین است و ادب، برترین میراث آنان است. حضرت در این‌باره فرموده است: به خدا سوگند هیچ‌گاه از پروردگار خود فرزندانی خوش‌سیما و نه فرزندانی سرو قامت نخواسته‌ام، بلکه فرزندانی مطیع خداوند و ترسان از او خواسته‌ام تا هرگاه به فرزندم نگریستم و او را در حال اطاعت خدا دیدم، چشمانم روشن شود. (تفسیرالصافی، ج4، ص 27)

آنچه بیان شد تنها گوشه‌ای از جنبه‌های سبک زندگی امام علی(ع) بود و قطعا پرداختن به همه این جنبه‌ها نیاز به یک کتاب قطور خواهد داشت.


منبع:kayhan.ir

دانلودفیلم زندگینامه استادمنشاوی

احکام مراجع همه مراجع

بسم الله الرحمن الرحیم

دانستن احکام شرعی یکی از مسائل ضروری و از جمله واجبات زندگی ما مسلمانان است به همین دلیل تصمیم گرفتم در ادامه مطالب احکام شرعی مجموعه ی “احکام جامع روزه” مطابق با فتوای ده تن از مراجع عظام تقلید را تقدیم بینندگان وبلاگم بکنم.

قبل از مطالعه متن پرسش و پاسخ ها دانستن چند نکته ضروری است:

۱- برای درج این مطلب از نرم افزار “پرسش ها و پاسخ های دانشجویی” که توسط مرکز تحقیقات کامپیوتری علوم اسلامی تهیه شده استفاده کردیم اما برای ویرایش متن این مجموعه وقت زیادی صرف شده لذا انتظار می رود دوستان سایبری حق کپی رایت را رعایت کنند.

۲- در این مجموعه به بیش از ۱۷۰ پرسش مبتلابه در ارتباط با احکام روزه پاسخ داده شده است.

۳- در تنظیم این متن، نظر حضرت امام خمینی ـ قدس سرّه ـ به عنوان اوّلین فتوا آمده و فتاوای دیگر مراجع بزرگوار ـ که نامشان به ترتیب حروف الفبایی در ذیل می آید ـ پس از آن ذکر گردیده است.

حضرت آیت الله حاج شیخ محمد تقی بهجت ـ حضرت آیت الله حاج شیخ میرزا جواد تبریزی ـ حضرت آیت الله حاج سید علی حسینی خامنه ای ـ حضرت آیت الله حاج سید على حسینى سیستانى ـ حضرت آیت الله حاج شیخ لطف الله صافی گلپایگانی ـ حضرت آیت الله حاج شیخ محمد فاضل لنکرانی ـ حضرت آیت الله حاج شیخ حسین نوری همدانی ـ حضرت آیت الله حاج شیخ ناصر مکارم شیرازی ـ حضرت آیت الله حاج شیخ حسین وحید خراسانی.

۴- در این متن تنها به ذکر اسامی مراجع بزرگوار به اختصار اکتفا شده است، لذا از ساحت آن بزرگوارن پوزش می طلبیم و از درگاه خداوند متعال برای ایشان، دوام عزت و سلامتی مسألت داریم.

۵- این مجموعه را از کتاب «احکام روزه» تألیف محقق گرانقدر حجه الاسلام سیّد مجتبی حسینی ـ زید عزّه ـ مطابق با جلد ۱۷ از مجموعه کتاب های پرسش ها و پاسخ های دانشجویی است اقتباس کردیم.

جایگاه روزه‏

فلسفه روزه‏

۱: درباره فواید و فلسفه روزه توضیح دهید؟

روزه داراى حکمت‏ ها و فوایدى است. مهم‏ ترین آنها عبارت است:

۱٫ روزه روح انسان را تلطیف، اراده او را قوى و غریزه ‏هایش را تعدیل مى ‏کند و به آدمى در مسیر تقوا و پرهیزگارى کمک مى‏ کند. «یا أَیُّهَا الَّذِینَ آمَنُوا کُتِبَ عَلَیْکُمُ الصِّیامُ کَما کُتِبَ عَلَى الَّذِینَ مِنْ قَبْلِکُمْ لَعَلَّکُمْ تَتَّقُونَ»[۱] ۲٫ روزه براى برقرارى مساوات میان فقیر و غنى است تا مردم با چشیدن طعم گرسنگى، به یاد فقیران و محرومان بیفتند و حق آنان را ادا کنند.[۲] ۳٫ روزه آرام بخش دل‏ها است. « امام باقر علیه السلام مى ‏فرماید: «الصّیامُ وَ الْحَجُّ تَسْکینُ الْقُلُوبِ»[۳] ۴٫ روزه اثر بهداشتى و درمانى فراوان دارد و باعث سلامتى و تندرستى جسم مى‏گردد. رسول خدا صلى الله علیه و آله «صُومُوا تَصِحُّوا»؛ «روزه بگیرید تا سالم شوید». الکسى سوفورین (دانشمند روسى) روزه ‏دارى را طریق درمان بسیارى از بیمارى ‏ها- از جمله کم خونى، ضعف روده‏ ها، رماتیسم، نقرس، بیمارى ‏هاى چشم، مرض قند و بیمارى ‏هاى کلیه و کبد- مى ‏داند.[۴]

معناى رمضان‏

۲: رمضان به چه معنا است؟

 «رمضان» در لغت از ماده «رمض»، به معناى شدّت گرما و تابش آفتاب بر سنگ و شن است. با توجه به اینکه ماه رمضان، ماه تحّمل شداید و عطش و گرسنگى است، به این عنوان، نام گرفته است.

این ماه، نهمین ماه سال در تقویم هجرى قمرى و یگانه ماهى است که نامش در قرآن آمده و یکى از نام‏ هاى خداوند است. از این‏رو در روایات، تصریح شده که کلمه «ماه» به «رمضان» اضافه گردد و به هیچ وجه، به تنهایى یاد نشود.

ماه رمضان بر همه ماه ‏ها برترى دارد؛ زیرا تمامى کتاب‏ هاى مهم آسمانى (مانند تورات، انجیل، زبور، صحف و قرآن) در این ماه نازل شده است.

شب قدر و شهادت حضرت على علیه السلام در این ماه قرار گرفته و شاید به جهت همین ویژگى‏ها است که این ماه براى روزه گرفتن، انتخاب شده است.[۵]

معناى روزه‏

۳: صوم (روزه) در لغت و اصطلاح به چه معنا است؟

 «صوم» (روزه)، در لغت به معناى امساک و خوددارى از هر چیز است و در اصطلاح فقه عبارت است از:

 «امساک و خوددارى از موارد هشت‏گانه «خوردن و آشامیدن، نزدیکى، استمنا، دروغ بستن بر خدا و پیغمبر و جانشینان او، رساندن غبار غلیظ به حلق، فرو بردن تمام سر در آب، باقى ماندن بر جنابت، حیض و نفاس تا اذان صبح، اماله کردن با چیز روان و قى کردن.»- از هنگام اذان صبح تا اذان مغرب- به قصد انجام دادن فرمان خداوند».

پیشینه روزه‏

۴: پیشینه روزه به چه زمانى بر مى ‏گردد؟

شواهد فراوانى در تاریخ به چشم مى ‏خورد که روزه، در میان یهود و مسیحیت و اقوام و ملت‏ هاى دیگر رایج بوده است. آنان به هنگام مواجهه با غم و اندوه و توبه و طلب خشنودى خداوند، روزه مى‏ گرفتند تا با این کار، در پیشگاه او اظهار عجز و تواضع نموده و به گناهان خود اعتراف کنند. از انجیل استفاده مى ‏شود که مسیح علیه السلام چهل شبانه روز، روزه داشته است.[۶] قرآن مجید به صراحت بیان مى‏ کند: این فریضه الهى، در امت ‏هاى پیشین نیز واجب بوده است.[۷]

مراتب روزه‏

۵: علماى اخلاق روزه را به روزه عوام، روزه خواص و روزه خواص الخواص درجه بندى کرده‏ اند، آیا این امر دلیل دینى دارد؟

آنچه علماى اخلاق فرموده ‏اند، برگرفته از مجموع روایاتى است که در این زمینه وجود دارد.

امام باقر علیه السلام درباره روزه «عوام» مى‏ فرماید: «روزه‏ دار هر کارى انجام دهد، براى روزه او زیانى ندارد؛ اگر از چهار کار خوددارى کند: خوردن، آشامیدن، آمیزش با زنان و فرو رفتن در آب».[۸]

امام صادق علیه السلام درباره روزه «خواص» مى ‏فرماید: «هرگاه روزه ‏دار بودى، باید گوش و چشم تو در برابر کارهاى حرام و همه اعضاى تو در برابر کارهاى زشت نیز روزه ‏دار باشد».[۹]

حضرت على علیه السلام درباره روزه «خواص الخواص» مى‏ فرماید: «روزه قلب و خوددارى از فکر گناه، برتر از روزه شکم و خوددارى از خوراک است».[۱۰]

روزه‏ هاى واجب‏

۶: روزه ‏هاى واجب کدام است؟

روزه‏ هاى واجب عبارت است از:

۱٫ روزه ماه رمضان ۲٫ روزه کفّاره ۳٫ روزه قضا ۴٫ روزه نذر و عهد و یمین ۵٫ روزه استیجارى ۶٫ روزه روز سوم اعتکاف ۷٫ روزه جایگزین قربانى در حج تمتع.[۱۱]

روزه ‏هاى حرام‏

۷٫ روزه ‏هاى حرام کدام است؟

روزه‏ هاى حرام (روزه ‏هایى که نباید گرفت)، عبارت است از: ۱٫ روزه عید قربان ۲٫ روزه عید فطر ۳٫ روزه ایام تشریق براى کسى که در منا است ۴٫ روزه یوم الشک (روزى که نمى ‏داند آخر شعبان است یا اول رمضان) به نیت ماه رمضان ۵٫ روزه سکوت ۶٫ روزه وصال (شب را نیز تا سحر روزه بگیرد) ۷٫ روزه مستحبى زن در جایى که با حق شوهر منافات داشته باشد ۸٫ روزه مستحبى فرزند در جایى که باعث آزار و اذیت پدر و مادر گردد ۹٫ روزه مریض و هر کس که روزه براى او ضرر دارد۱۰٫ روزه مسافر، به جز مواردى که استثنا شده است.[۱۲]

۸: روزه ‏هاى مستحبى کدام است؟

روزه تمام روزهاى سال- غیر از روزه ‏هاى حرام و مکروه- مستحب است؛ ولى براى برخى از روزها، بیشتر سفارش شده که عبارت است از: ۱٫ پنج شنبه اول و پنج شنبه آخر هر ماه ۲٫ چهار شنبه اول که بعد از روز دهم ماه است ۳٫ سیزدهم، چهاردهم و پانزدهم هر ماه ۴٫ تمام ماه رجب و شعبان یا بعضى از این دو ماه ۵٫ روز عید نوروز ۶٫ روز بیست و پنجم و بیست و نهم ذى قعده ۷٫ روز اول تا روز نهم ذى حجه ۸٫ عید سعید غدیر (هیجدهم ذى حجه) ۹٫ روز اول و سوم محرم ۱۰٫ میلاد مسعود پیغمبر اکرم صلى الله علیه و آله، (هفدهم ربیع الاول) ۱۱٫ روز مبعث حضرت رسول اکرم صلى الله علیه و آله، (بیست و هفتم رجب).[۱۳]

روزه‏ هاى مکروه‏

۹: روزه‏ هاى مکروه کدام است؟

روزه‏ هاى مکروه عبارت است از: ۱٫ روزه روز عاشورا ۲٫ روزه روز عرفه براى کسى که او را از خواندن دعا باز دارد ۳٫ روزه مستحبى میهمان بدون اجازه میزبان ۴٫ روزه مستحبى فرزند بدون اجازه پدر و مادر.[۱۴]

عفو شدگان روزه‏

۱۰: بر چه کسانى روزه واجب نیست؟

همه مراجع: بر چند دسته روزه واجب نیست: ۱٫ پیرمرد و پیرزنى که گرفتن روزه براى آنان مشقّت دارد ۲٫ زن باردارى که گرفتن روزه براى حمل یا خودش ضرر دارد ۳٫ زن شیر دهى که گرفتن روزه، براى بچه یا خودش ضرر دارد ۴٫ بیمارى که گرفتن روزه براى او ضرر دارد ۵٫ کسى که بیمارى دارد که زیاد تشنه مى‏شود و نمى ‏تواند تشنگى را تحمل کند۶٫ کسى که به سن بلوغ نرسیده است ۷٫ زنى که خون حیض و نفاس مى ‏بیند ۸٫ کسى که به مسافرت مى‏ رود و در جایى قصد اقامت ده روز نمى‏ کند ۹٫ کسى که به جهت ضعف بنیه، گرفتن روزه براى او مشقّت فراوان دارد و غیرقابل تحمل است۱۰٫ کسى که بى ‏هوش است و یا در کما به سر مى ‏برد ۱۱٫ دیوانگان.[۱۵]

نیت روزه‏

۱۱: نیت روزه چگونه است؟

همه مراجع: نیت «روزه»؛ یعنى، شخص تصمیم داشته باشد براى انجام دادن فرمان خداوند، از اذان صبح تا مغرب، کارى که روزه را باطل مى‏ کند، انجام ندهد و لازم نیست آن را از قلب خود بگذراند و یا بر زبان جارى کند.[۱۶]

۱۲: ابتدا و انتهاى نیت روزه به طور عادى چه زمانى است؟

همه مراجع: نیت براى روزه ماه رمضان و نذر معیّن، از اول شب تا اذان صبح و براى روزه غیر معین (مانند روزه قضا و نذر مطلق)، از اول شب تا ظهر روز بعد است. نیت روزه مستحبى، از اول شب شروع شده و تمام روز- تا موقعى که به اندازه نیت کردن به مغرب وقت مانده باشد- ادامه دارد.[۱۷]

تبصره. تعریف مغرب در پرسش‏هاى آینده در عنوان «وقت افطار» بیان شده است.

۱۳: شب، قصد گرفتن روزه داشتم، اما سحر بیدار نشدم تا نیّت کنم. نزدیک آفتاب از خواب بیدار شدم، آیا روزه‏ ام صحیح است؟

همه مراجع: اگر آنچه روزه را باطل مى ‏کند، انجام نداده ‏اید، روزه صحیح است.[۱۸]

نیت آخر شعبان‏

۱۴: نمى‏ دانم فردا اول ماه رمضان است یا آخر شعبان، آیا گرفتن روزه واجب است؟ به چه نیت روزه بگیرم؟

همه مراجع: خیر، گرفتن روزه آن روز واجب نیست؛ ولى اگر بخواهید روزه ‏بگیرید، نمى ‏توانید به نیت ماه رمضان بگیرید؛ بلکه باید به نیت ماه شعبان یا روزه قضا- اگر به ذمه دارید- و مانند آن روزه بگیرید و چنانچه بعد معلوم شود، ماه رمضان بوده، از رمضان محسوب مى ‏شود و اگر در اثناى روز بفهمید، باید فورى نیت خود را به روزه ماه رمضان برگردانید.[۱۹]

نیت ماه رمضان‏

۱۵: در ماه رمضان باید براى هر روز نیت کرد، یا اینکه یک نیت در اول ماه کافى است؟

همه مراجع: اگر شب اول ماه رمضان نیت کند که یک ماه را روزه بگیرد، کافى است؛ ولى بهتر است (احتیاط مستحب) در هر شب ماه رمضان، براى روزه فرداى آن نیز، نیت کند.[۲۰]

فراموشى نیت روزه‏

۱۶: اگر شب اول ماه رمضان، نیت روزه را فراموش کند و پیش از ظهر یادش بیاید، تکلیف روزه او چیست؟

همه مراجع (به جز تبریزى و وحید): اگر مبطلات روزه را مرتکب نشده، باید نیت کند و روزه‏ اش صحیح است و اگر یکى از آنها را مرتکب شده، روزه او باطل است؛ ولى [به احترام ماه رمضان‏] باید تا اذان مغرب، از کارى که روزه را باطل مى‏ کند، خوددارى و بعد از ماه رمضان، آن روز را قضا کند.[۲۱]

آیات عظام تبریزى و وحید: اگر مبطلات روزه را مرتکب نشده، باید نیت کند و روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب بعد از ماه رمضان نیز قضا نماید و اگر یکى از آنهارا مرتکب شده، روزه ‏اش باطل است؛ ولى [به احترام ماه رمضان‏] باید تا اذان مغرب از کارى که روزه را باطل مى ‏کند، خوددارى و بعد از ماه رمضان آن روز را قضا کند.[۲۲]

وقت سحرى‏

۱۷: کسى که در سحر تا پایان اذان غذا بخورد، روزه ‏اش چه حکمى دارد؟

همه مراجع: ملاک امساک براى روزه، طلوع فجر صادق است. پس اگر با شروع اذان، اطمینان به طلوع فجر پیدا کند، نباید چیزى بخورد و اگر لقمه ‏اى در دهان دارد، نباید فرو برد. امّا اگر اطمینان به دخول وقت ندارد، مى ‏تواند چیزى بخورد.[۲۳]

۱۸: اگر شخصى با اعتقاد به اینکه هنوز اذان صبح را نگفته‏ اند، مشغول سحرى شود، سپس متوجه گردد که وقت اذان صبح گذشته است؛ حکم روزه او چیست؟

همه مراجع (به جز بهجت): اگر بدون بررسى و تحقیق در طلوع فجر، مشغول سحرى شده، روزه ‏اش باطل است و باید قضا کند.[۲۴]

آیه اللَّه بهجت: اگر بدون بررسى و تحقیق در طلوع فجر، مشغول سحرى شده، بنابر احتیاط واجب روزه‏اش باطل است و باید قضا کند.[۲۵]

تبصره: فرد یاد شده با وجود اینکه روزه ‏اش باطل شده، حق ندارد افطار کند؛ بلکه باید تا شب از مفطرات امساک نماید.

شب‏هاى مهتابى‏

۱۹: خواندن نماز صبح، در لیالى مقمره (شب ‏هایى که سحر مهتاب است) چگونه است؟

همه مراجع (به جز امام): تفاوتى بین شب‏ هاى مهتابى و غیرمهتابى نیست و ملاک، یقین به طلوع فجر و دخول وقت نماز است.[۲۶]

امام: در شب‏ هاى مهتابى براى نماز صبح، باید مدتى صبر کنند تا روشنایى طلوع فجر احراز شود.[۲۷]

وقت افطار

۲۰: وقت افطار کردن روزه چه زمانى است؟

آیات عظام امام، خامنه‏ اى، فاضل، صافى و نورى: وقت افطار روزه مغرب است.

مغرب زمانى است که قرص خورشید در افق پنهان شود و بعد از مدتى سرخى طرف مشرق از بالاى سر انسان بگذرد.[۲۸]

آیه اللَّه بهجت: وقت افطار روزه مغرب است. مغرب زمانى است که‏ قرص خورشید در افق پنهان شود؛ ولى احتیاط مستحب آن است که مدتى صبر کند تا سرخى طرف مشرق از بین برود. [۲۹]

آیات عظام تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید: وقت افطار روزه مغرب است.

مغرب زمانى است که قرص خورشید در افق پنهان شود و بنا بر احتیاط واجب باید مدتى صبر کند تا سرخى طرف مشرق از بالاى سر انسان بگذرد.[۳۰]

تبصره: براساس دیدگاه مشهور فقیهان بین غروب و مغرب تفاوت است.

غروب عبارت است از پنهان شدن قرص خورشید در افق. مغرب عبارت است از زمانى که سرخى طرف مشرق که بعد از غروب خورشید پیدا مى ‏شود، از بین برود.

فاصله زمانى بین غروب خورشید و مغرب به اختلاف فصل ‏هاى سال تفاوت مى‏کند؛ (تقریباً بین پانزده تا بیست دقیقه مى‏باشد).

۲۱٫ آیا با شروع اذان مغرب رادیو و تلویزیون، افطار روزه جایز است؟

همه مراجع (به جز بهجت): اگر یقین دارید با اذان رادیو و تلویزیون، وقت داخل شده، اشکال ندارد.[۳۱]

آیه اللَّه بهجت: به محض اینکه قرص خورشید در افق پنهان شود، افطار روزه جایز است؛ ولى احتیاط مستحب آن است که مدتى صبر کند تا سرخى طرف مشرق از بین برود.[۳۲]

 تبصره. طبق فتواى حضرت آیه اللَّه بهجت افطار کردن روزه کمى پیش از اذان رادیو و تلویزیون نیز جایز است؛ زیرا اذان این رسانه مدتى (نزدیک بیست دقیقه) بعد از غروب خورشید است.

نماز هنگام افطار

۲۲: هنگام اذان مغرب، افطار کردن بهتر است، یا خواندن نماز مغرب و عشاء؟

همه مراجع: خواندن نماز مغرب و عشاء بهتر است؛ ولى اگر کسى منتظر او است یا بسیار گرسنه است که نمى ‏تواند نماز را با حضور قلب بخواند، افطار کردن بهتر است.[۳۳]

روزه در سفر

مسافرت در رمضان‏

۲۳: آیا مى ‏شود در ماه رمضان، براى فرار از روزه مسافرت کرد؟

همه مراجع (به جز سیستانى و مکارم): مسافرت کردن در ماه رمضان- هر چند به عنوان فرار از روزه باشد- اشکال ندارد؛ ولى این امر تا قبل از روز بیست و سوم مکروه است.[۳۴]

آیات عظام سیستانى و مکارم: مسافرت کردن در ماه رمضان- هر چند به عنوان فرار از روزه باشد- اشکال ندارد؛ ولى مکروه است.[۳۵]

مسافرت قبل از ظهر

۲۴: کسى که پیش از ظهر تصمیم به مسافرت دارد، تکلیف روزه او چه مى ‏شود؟

همه مراجع (به جز تبریزى و سیستانى): اگر پیش از ظهر مسافرت کند، روزه‏ اش باطل است؛ ولى قبل از آنکه به حد ترخّص برسد، نمى‏ تواند روزه را بخورد.[۳۶]

آیه اللَّه تبریزى: اگر از سر شب تصمیم بر سفر داشته و پیش از ظهر مسافرت کند، روزه ‏اش باطل است؛ ولى قبل از آنکه به حد ترخص برسد، نمى‏تواند روزه را بخورد و اگر پیش از ظهر تصمیم بر مسافرت گرفته، بنابر احتیاط واجب باید روزه بگیرد.[۳۷]

آیه اللَّه سیستانى: اگر پیش از ظهر مسافرت کند، بنابر احتیاط واجب باید روزه ‏اش را افطار کند؛ ولى قبل از آنکه به حد ترخص برسد، نمى‏ تواند روزه را بخورد.[۳۸]

قضاى روزه مسافر

۲۵: کسى که در ماه رمضان مسافرت کرده، آیا علاوه بر قضا، باید کفّاره هم بدهد؟

همه مراجع: خیر، تنها قضاى روزه‏ ها واجب است و کفّاره ندارد؛ ولى اگر قضاى روزه‏ ها را تا ماه رمضان سال بعد به تأخیر اندازد، به جهت تأخیر، باید براى هر روز، یک مد طعام کفّاره بدهد.[۳۹]

روزه در سفر

۲۶: آیا گرفتن روزه ‏هاى قضا، در سفر صحیح است؟

همه مراجع: خیر، جایز نیست.[۴۰]

نذر روزه‏

۲۷: کسى که در ماه رمضان در سفر است، آیا مى ‏تواند نذر کند روزه بگیرد؟

همه مراجع: خیر، جایز نیست. [۴۱]

۲۸: به بارگاه حضرت سید الشهدا علیه السلام مشرف شدم، آیا در آنجا مى ‏توانم نذر روزه کنم و روزه بگیرم؟

آیات عظام امام، تبریزى، صافى، فاضل، نورى و وحید: در مسافرت، نذر روزه جایز نیست.[۴۲]

آیات عظام بهجت، خامنه ‏اى و سیستانى: آرى، در مسافرت نذر روزه جایز و صحیح است.[۴۳]

آیه اللَّه مکارم: در مسافرت نذر روزه اشکال دارد و اگر نذر کرد، احتیاط واجب آن است که به نذر خود عمل کند.[۴۴]

۲۹: آیا مى ‏توانیم پیش از سفر در وطن خود، نذر کنیم که در سفر روزه مستحبى بگیریم؟

همه مراجع (به جز مکارم): آرى، این نذر صحیح است.[۴۵]

آیه اللَّه مکارم: اگر روزه را معین نکند، نمى ‏تواند در سفر روزه بگیرد.[۴۶]

نذر روزه در وطن‏

۳۰: آیا مى ‏توانیم در وطن نذر کنیم که روزه ماه رمضان و یا قضاى آن را در سفر، به جا آوریم؟

همه مراجع: خیر، این نذر صحیح نیست.[۴۷]

روزه اساتید و دانشجویان‏

۳۱٫ اساتید و دانشجویان در صورتى که کمتر از ده روز در محل تحصیل و خوابگاه مى‏ مانند، تکلیف نماز و روزه ‏شان چیست؟

امام: نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.

آیات عظام بهجت، صافى، فاضل و نورى: اساتید و دانشجویان، اگر در کمتر از ده روز، حداقل یک بار، بین وطن و دانشگاه رفت و آمد داشته باشند و این وضعیت، تا مدتى ادامه داشته باشد- به طورى که نزد عرف «سفر» کار آنان شمرده شود- نماز ایشان در محل تحصیل و بین راه تمام و روزه صحیح است.

تبصره:

 ۱٫ آیه اللَّه صافى مدت لازم براى صدق شغل سفر را حداقل چهار ماه رفت و آمد مى ‏داند.

تبصره۲ (سفر اول). تمامى دانشجویان و اساتید مذکور، هرگاه بیش از ده روز در وطن خود بمانند، در اولین مسافرت به محل درس و تدریس، باید نماز را شکسته بخوانند و روزه نگیرند. اما پس از یک رفت و برگشت میان وطن و محل تحصیل، به وظیفه خود، مانند کثیرالسفر عمل کنند و نماز را کامل بخوانند و روزه را بگیرند.

تبصره۳٫ به فتواى آیه اللَّه بهجت، سفر اول با طى مسیر هشت فرسخ، تحقق مى‏ یابد.

از این رو اگر فاصله محل درس و تدریس از وطن، بیش از هشت فرسخ باشد، در همان اولین مسافرت نیز نمازشان در محل تحصیل، کامل و روزه صحیح است.

آیه اللَّه تبریزى: دانشجو اگر در مدت کمتر از ده روز، بین وطن و دانشگاه رفت و آمد کند، باید احتیاط کند؛ یعنى، نماز را تمام و شکسته بخواند و اگر روزه گرفت، صحیح است و قضا ندارد. استاد اگر هر هفته، براى تدریس، به حدّ مسافت شرعى مسافرت مى‏کند- چنانچه مدت تدریس، دو ماه یا زیادتر باشد- باید نماز را تمام بخواند و روزه بگیرد.

تبصره: با توجه به اینکه آیه اللَّه تبریزى در این مسئله احتیاط واجب دارند، مقلدان ایشان مى ‏توانند در این مسئله به فتواى مرجع تقلید مساوى و یا اعلم بعدى رجوع کنند و نمازشان را تمام بخوانند و روزه بگیرند.

آیهاللَّه سیستانى: ۱٫ اگر زمان تحصیل و تدریس اساتید و دانشجویان، حداقل دو سال ادامه دارد و در آنجا مستقر مى ‏شوند [گر چه در هفته دو شبانه روز کامل باشند؛ به نحوى که به آنان مسافر گفته نشود]؛ آنجا در حکم وطن است و باید نمازشان را در محل تحصیل، تمام بخوانند و روزه را بگیرند. ۲٫ اگر اساتید و دانشجویان در هفته، حداقل سه روز بیش از مسافت شرعى رفت و آمد کنند و یا در سفر باشند و این برنامه براى مدتى (به طور مثال شش ماه در یک سال و یا حداقل سه ماه در چند سال تحصیلى) ادامه یابد؛ کثیرالسفر محسوب مى‏شوند و نماز ایشان در محل تحصیل و بین راه تمام و روزه‏شان صحیح است.

تبصره۱: در هر دو صورت اگر در ماه اول، قصد اقامت ده روز نکنند، باید احتیاط نمایند؛ یعنى، نمازشان را هم تمام و هم شکسته بخوانند و روزه را هم بگیرند و هم قضا نمایند.

تبصره۲: با توجه به اینکه آیه اللَّه سیستانى، رجوع به مرجع تقلید مساوى را جایز مى ‏داند، مقلدان ایشان مى‏ توانند در این مسئله به مرجع مساوى دیگر، مراجعه کنند که نماز را کامل و روزه را صحیح مى ‏داند.

آیه اللَّه خامنه‏اى: اساتید و دانشجویان بورسیه و مأمور به تحصیل، اگر در کمتر از ده روز، حداقل یک بار بین وطن و دانشگاه رفت و آمد داشته باشند، نماز آنان تمام و روزه ایشان صحیح است؛ اما دیگر دانشجویان، نمازشان شکسته و روزه آنها صحیح نیست.

تبصره: با توجه به اینکه آیه اللَّه خامنه‏اى در مسئله رجوع به مرجع مساوى، احتیاط واجب دارند که رجوع جایز نیست، دانشجویان مى‏ توانند در این مسئله به مرجع تقلید مساوى دیگر، مراجعه کنند؛ [به شرط اینکه مرجع تقلید جدید] رجوع به مرجع مساوى را جایز دانسته باشد و نماز دانشجوى مسافر را تمام و روزه او را صحیح بداند (مانند آیه اللَّه بهجت).

آیه اللَّه مکارم: ۱٫ اساتید و دانشجویان اگر براى مدت قابل ملاحظه ‏اى- مثلًا یک سال یا بیشتر- در محل تحصیل یا تدریس بمانند، آن محل در حکم وطن است و نماز و روزه در آنجا، تمام مى ‏باشد و ماندن ده روز پى در پى در آنجا شرط نیست.۲: کسانى که همه روزه، یا حداقل سه روز در هفته، به محل تحصیل یا تدریس مى ‏روند؛ یعنى، صبح به محل تحصیل یا تدریس مى‏ روند و عصر باز مى‏ گردند و این کار مدتى ادامه مى‏ یابد، کثیرالسفر محسوب مى‏ شوند و نماز و روزه ایشان در آن محل و به هنگام رفت و برگشت، تمام است.

آیه اللَّه وحید: اگر در هفته حداقل چهار روز بین وطن و دانشگاه رفت و آمد کند و این کار براى مدت یک سال یا بیشتر ادامه داشته باشد، او کثیرالسفر است و نماز در آنجا تمام و روزه صحیح است و اگر رفت و آمد سه روز باشد، در این مورد نیز باید احتیاط کند. [۴۸]

۳۲: اساتید و دانشجویان، در صورتى که بیش از ده روز با قصد اقامت در محل درس و تدریس مى‏ مانند، تکلیف نماز و روزه ‏شان چیست؟

همه مراجع: براى این گونه افراد، نماز تمام و روزه صحیح است.[۴۹]

تبصره: در صورتى که از ابتدا به طور جدّ، قصد ماندن ده روز داشته باشند و بعد از خواندن یک نماز چهار رکعتى، به دلیلى تصمیم بر بازگشت به وطن بگیرند؛ نماز و روزه آنها در محل تحصیل کامل خواهد بود.

۳۳: دانشجویانى که در خوابگاه ده روز یا بیشتر مى ‏مانند و بین آنجا و محل تحصیل رفت و آمد مى‏ کنند و فاصله بین آن دو، کمتر از چهار فرسخ شرعى (۵/۲۲ کیلومتر) است، حکم نماز و روزه ‏شان چگونه است؟

امام: اگر در مدت ده روز، تنها یک مرتبه و به اندازه دو ساعت، از خوابگاه به دانشگاه بروند، نماز تمام و روزه صحیح است و در غیر این صورت شکسته است و روزه صحیح نیست.[۵۰]

آیات عظام بهجت، سیستانى، فاضل، صافى، مکارم، نورى و وحید: در فرض یاد شده، نماز تمام و روزه صحیح است.[۵۱]

آیهاللَّه تبریزى: بنابر احتیاط واجب، باید نماز را بین شکسته و تمام جمع کنند و اگر روزه بگیرند، صحیح است و قضا ندارد.[۵۲]

آیه اللَّه خامنه‏اى: اگر در مدت ده روز، به اندازه یک تا دو ساعت در روز- یا چند روز که مجموع آن به مقدار یک سوم روز یا یک سوم شب باشد- از خوابگاه به دانشگاه بروند، نماز تمام و روزه صحیح است و در غیر این صورت نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.[۵۳]

۳۴٫ اگر استاد یا دانشجو به طور اتفاقى، به شهرى غیر از محل درس مسافرت کند، نماز و روزه او چگونه است؟

همه مراجع (به جز سیستانى): نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.[۵۴]

آیه اللَّه سیستانى: نماز تمام و روزه صحیح است.[۵۵]

۳۵: حکم نماز و روزه اساتیدى که یک یا چند روز در هفته، به محل تدریس (که فاصله آن با وطن بیش از مسافت شرعى است)، رفت و آمد دارند؛ در دو صورت زیر در محل تدریس و بین راه چگونه است؟

الف: محل تدریس یک شهر است. ب: محل تدریس شهرهاى مختلف است.

امام: نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.[۵۶]

آیات عظام بهجت، خامنه‏ اى، فاضل و نورى: اگر رفت و آمد حداقل تا مدتى ادامه داشته باشد- که عرف این کار را شغل او بداند- نماز تمام و روزه صحیح است.[۵۷]

آیه اللَّه تبریزى: اگر در هفته حداقل یک بار براى تدریس، بین وطن و دانشگاه رفت و آمد مى‏ کنند، نماز تمام و روزه صحیح است. اگر رفت و آمدشان در مدت هشت یا نه روز، یک بار انجام مى‏ گیرد، باید احتیاط کنند؛ یعنى، نماز را تمام و شکسته بخوانند و اگر روزه بگیرند، صحیح است و قضا ندارد.[۵۸]

آیه اللَّه سیستانى: اگر در ماه، ده روز یا بیشتر در سفر باشند و این امر در مدت یک سال، شش ماه و در مدت بیش از یک سال، تا سه ماه ادامه داشته باشد، نماز تمام و روزه صحیح است. اگر در ماه نه یا هشت روز در سفر باشند، باید احتیاط کنند؛ یعنى، نماز را تمام و شکسته بخوانند و روزه بگیرند و قضاى آن را نیز به جا آورند.[۵۹]

آیه اللَّه صافى: اگر رفت و آمد حداقل براى مدت چهار ماه ادامه داشته باشد، نماز تمام و روزه صحیح است.[۶۰]

آیه اللَّه وحید: اگر چهار روز در هفته را به محل تدریس رفت و آمد داشته باشند، نماز آنان تمام و روزه ‏شان صحیح است. اگر سه روز در سفر باشند، بنابر احتیاط بین نماز شکسته و تمام جمع کنند و بنابر احتیاط روزه بگیرند و قضاى آن را نیز به جا آورند و اگر کمتر از سه روز باشد، نماز شکسته است و روزه صحیح نیست.[۶۱]

محل تحصیل‏

۳۶: آیا محل تحصیل، در حکم وطن محسوب مى‏شود؟

همه مراجع (به جز سیستانى، مکارم و وحید): خیر، در حکم وطن محسوب نمى ‏شود.[۶۲]

آیه اللَّه سیستانى: اگر براى مدت دو سال یا بیشتر، دو روز در هفته کاملًا مى ‏ماند؛ آنجا در حکم وطن است.[۶۳]

آیه اللَّه مکارم: اگر براى مدت یک سال یا بیشتر، سه روز در هفته کاملًا مى ‏ماند؛ آنجا در حکم وطن است.[۶۴]

آیه اللَّه وحید: اگر براى مدت یک سال یا بیشتر، چهار روز در هفته در سفر باشد؛ آنجا در حکم وطن است.[۶۵]

سفر اول‏

۳۷: حکم نماز و روزه دانشجوى مسافر، در سفر اول چگونه است؟

آیات عظام امام و خامنه‏ اى: در همه سفرها شکسته است.

آیه اللَّه بهجت: اگر در سفر اول، فاصله آن از مسافت هشت فرسخ بیشتر باشد، باید نماز را تمام بخواند و اگر کمتر از این مقدار باشد، باید شکسته بخواند.

آیه اللَّه تبریزى: باید احتیاط کند؛ یعنى، نماز را شکسته و تمام بخواند و اگر روزه گرفت، صحیح است و قضا ندارد.[۶۶]

آیه اللَّه سیستانى: باید در ماه اول احتیاط کند؛ یعنى، نماز را شکسته و تمام بخواند و اگر روزه گرفت، آن را قضا کند.[۶۷]

آیات عظام فاضل، نورى و صافى: باید نماز را شکسته بخواند و روزه صحیح نیست.[۶۸]

آیه اللَّه مکارم: باید در چند سفر اول احتیاط کند؛ یعنى، نماز را شکسته و تمام بخواند و اگر روزه گرفت، آن را قضا کند.[۶۹]

آیه اللَّه وحید: در ماه اول و دوم باید احتیاط کند؛ یعنى، نماز را شکسته و تمام بخواند و اگر روزه گرفت، آن را قضا کند.[۷۰]

 مسافت شرعى‏

۳۸: مقدار مسافت شرعى چند کیلومتر است؟

آیات عظام امام، بهجت، خامنه‏اى، فاضل، صافى و نورى: مسافت شرعى تقریباً ۵/۲۲ کیلومتر است.[۷۱]

آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: مسافت شرعى تقریباً ۲۲ کیلومتر است.[۷۲]

آیه اللَّه مکارم: مسافت شرعى تقریباً ۵/۲۱ کیلومتر است.

مبطلات روزه‏

خوردن و آشامیدن‏

۳۹: آیا چشیدن غذا، روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع: اگر آن را فرو نبرد، اشکال ندارد.[۷۳]

خون لثه‏

۴۰: به جهت بیمارى مربوط به لثه، در روز چندین بار از آن خون مى‏ آید؛ ولى گاهى بدون توجّه فرو مى ‏رود، آیا روزه باطل مى ‏شود؟

همه مراجع: اگر بدون توجه و اختیار فرو داده شود، روزه صحیح است.[۷۴]

۴۱: گاهى از لثه ‏هایم خون بیرون مى ‏آید و با آب دهان مخلوط مى ‏گردد؛ آیا اگر آن را فرو ببرم، روزه باطل مى ‏شود؟

همه مراجع (به جز تبریزى، صافى و نورى): اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود، فرو بردن آن روزه را باطل نمى ‏کند.[۷۵]

آیات عظام تبریزى و صافى: اگر خون لثه در آب دهان مستهلک شود، بنا بر احتیاط واجب فرو نبرد و بیرون بریزد.[۷۶]

آیه اللَّه نورى: فرو بردن آن جایز نیست؛ هرچند در آب دهان مستهلک شود.[۷۷]

غذاى لاى دندان‏

۴۲: کسى که مى ‏داند یا احتمال مى ‏دهد، در روز غذاى باقى مانده در لاى دندان فرو برده مى‏ شود، آیا لازم است هنگام سحر خلال یا مسواک کند؟

آیات عظام امام، خامنه‏ اى و نورى: اگر در حد احتمال باشد، اشکال ندارد؛ ولى اگر بداند در روز چیزى از آن فرو مى‏ رود، باید دندان خود را خلال یا مسواک کند و اگر انجام ندهد و چیزى از آن فرو رود، روزه ‏اش باطل مى‏ شود و اگر فرو نرود، بنابر احتیاط واجب، باید قضاى آن را به جا آورد.[۷۸]

آیات عظام بهجت، تبریزى، سیستانى، صافى و فاضل: اگر در حد احتمال باشد، اشکال ندارد؛ ولى اگر بداند در روز چیزى از آن فرو مى ‏رود، باید دندان خود را خلال یا مسواک کند و اگر انجام ندهد، روزه‏ اش باطل مى‏ شود (هر چند چیزى از آن فرو نرود).[۷۹]

آیه اللَّه مکارم: اگر در حد احتمال باشد، اشکال ندارد؛ ولى اگر بداند در روز چیزى از آن فرو مى‏ رود، بنابر احتیاط واجب، باید دندان خود را خلال یا مسواک کند و اگر انجام ندهد و غذا فرو رود، روزه را تمام کند و بعد از ماه رمضان قضا نماید.[۸۰]

آیهاللَّه وحید: اگر در حد احتمال باشد، اشکال ندارد؛ ولى اگر مطمئن باشد در روز چیزى از آن فرو مى ‏رود، باید دندان خود را خلال یا مسواک کند و اگر انجام ندهد و چیزى از آن فرو رود، روزه‏ اش باطل مى‏ شود.[۸۱]

خوردن سهوى‏

۴۳: اگر شخص روزه ‏دار در اثر فراموشى چیزى بخورد، آیا تذکر دادن به او واجب است؟

همه مراجع: خیر، تذکر دادن به او واجب نیست.[۸۲]

غرغره کردن‏

۴۴: حکم غرغره کردن براى روزه‏ دار چیست؟

همه مراجع: اگر هنگام غرغره کردن، آب از حلق به پایین برود، روزه باطل مى ‏شود.[۸۳]

جویدن آدامس‏

۴۵: جویدن آدامس و مکیدن کندر براى روزه ‏دار چه حکمى دارد؟

همه مراجع: اشکال دارد.[۸۴]

فرو بردن اخلاط

۴۶: آیا فرو بردن خلط، روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع (به جز بهجت و سیستانى): فرو بردن خلط- چنانچه به فضاى دهان نیامده باشد- اشکال ندارد؛ ولى اگر به فضاى دهان برسد، احتیاط واجب آن است که فرو نبرد.[۸۵]

آیه اللَّه بهجت: فرو بردن خلط- اگر در حال غیر روزه امر عادى باشد و به فضاى دهان نیز نیامده باشد- اشکال ندارد؛ ولى اگر به فضاى دهان برسد، احتیاط واجب آن است که فرو نبرد.[۸۶]

آیه اللَّه سیستانى: فرو بردن خلط- چنانچه به فضاى دهان نیامده باشد- اشکال ندارد؛ ولى اگر به فضاى دهان برسد، احتیاط مستحب آن است که فرو نبرد.[۸۷]

تبصره: مرز فضاى دهان و حلق، مخرج حرف (خ) مى‏ باشد.

روزه ‏دار و دندان ‏پزشکى‏

۴۷: پرکردن دندان در ماه رمضان، چگونه است؟

همه مراجع: پر کردن یا جرم ‏گیرى و کشیدن دندان در ماه رمضان، براى پزشکان جایز است و براى شخص روزه ‏دار زمانى جایز است که مطمئن باشد، خون یا آبى که به وسیله دستگاه وارد فضاى دهان مى‏ شود، فرو نخواهد رفت.[۸۸]

مسواک کردن‏

۴۸: آیا مسواک کردن با خمیر دندان، در حال روزه اشکال دارد؟

همه مراجع: خیر، اشکال ندارد؛ ولى باید از فرو رفتن آب دهان جلوگیرى شود.[۸۹]

نخ دندان‏

۴۹: حکم استفاده از نخ دندان- که فلوراید و طعم نعنا دارد- در حال روزه چیست؟

همه مراجع: اگر آب دهان را فرو نبرد، اشکال ندارد.[۹۰]

 داروى چشمى‏

۵۰: آیا ریختن دارو به چشم (مانند قطره چشمى)، روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع: اگر دارو به حلق نرسد و یا به حلق برسد ولى فرو نبرد، روزه‏ اش باطل نمى‏ شود.[۹۱]

تبصره: به طور کلى ریختن دارو به چشم در صورتى که مزه یا بوى آن به حلق برسد، کراهت دارد.

تزریق آمپول‏

۵۱: حکم تزریق آمپول در حال روزه ماه رمضان چیست؟

آیات عظام امام، بهجت و خامنه‏اى: اگر آمپول جنبه غذایى و تقویتى دارد، بنابر احتیاط واجب، باید از تزریق آن خوددارى کرد؛ ولى اگر جنبه دوایى دارد و یا عضو را بى ‏حس مى‏ کند، تزریق آن اشکال ندارد.[۹۲]

آیات عظام تبریزى، سیستانى، صافى، نورى و وحید: تزریق آمپول، روزه را باطل نمى ‏کند؛ خواه جنبه غذایى و تقویتى داشته باشد، یا جنبه دوایى و مانند آن.[۹۳]

آیه اللَّه فاضل: اگر آمپول جنبه‏ غذایى و تقویتى ‏داشته ‏باشد، باید از تزریق آن خوددارى کرد؛ ولى اگر جنبه دوایى دارد و یا عضو را بى‏ حس مى‏ کند، تزریق آن اشکال ندارد.[۹۴]

آیه اللَّه مکارم: تمام انواع آمپول ‏هاى دارویى یا تقویتى که به صورت عضلانى تزریق مى ‏شوند براى افراد روزه‏ دار اشکال ندارد ولى تزریق آمپول‏ هاى وریدى جایز نیست.[۹۵]

تزریق سرم‏

۵۲: حکم تزریق سرم در حال روزه ماه رمضان چیست؟

آیات عظام امام، تبریزى، خامنه ‏اى و وحید: بنابر احتیاط واجب، باید از تزریق سرم خوددارى کند؛ خواه جنبه غذایى و تقویتى داشته باشد، یا جنبه دوایى و مانند آن.[۹۶]

آیه اللَّه بهجت: تزریق سرم روزه را باطل مى ‏کند.[۹۷]

آیات عظام سیستانى، صافى و نورى: تزریق سرم روزه را باطل نمى ‏کند؛ خواه جنبه غذایى و تقویتى داشته باشد، یا جنبه دوایى و مانند آن.[۹۸]

آیه اللَّه فاضل: اگر سرم جنبه غذایى و تقویتى داشته باشد، باید از تزریق آن خوددارى کرد؛ ولى اگر جنبه دوایى و مانند آن داشته باشد، تزریق آن اشکال ندارد.[۹۹]

آیهاللَّه مکارم: تزریق سرم‏ هاى وریدى براى روزه‏دار جایز نیست.[۱۰۰]

اهداى خون‏

۵۳: اهداى خون از سوى فرد روزه دار، چه حکمى دارد؟

همه مراجع: اگر باعث ضعف شود، خون گرفتن مکروه است.[۱۰۱]

دود وسیله نقلیه‏

۵۴: گاهى انسان روزه‏ دار در کنار وسیله نقلیه، قرار مى ‏گیرد و دود آن به حلق او مى ‏رسد؛ آیا روزه‏ اش باطل مى‏ شود؟

همه مراجع: اگر با این اعتقاد که دود غلیظ به حلقش نمى ‏رسد، در کنار وسیله نقلیه بایستد و به طور اتفاقى دود به حلق او برسد، روزه ‏اش صحیح است.[۱۰۲]

دود و بخار

۵۵: تنفس بخار آب در حمام، براى روزه ‏دار چه حکمى دارد؟

همه مراجع: بخار آب حمام، روزه را باطل نمى ‏کند [مگر آنکه در فضاى دهان به صورت آب در آید]. [۱۰۳]

دستگاه بخور

۵۶: آیا استفاده از دستگاه بخور، جهت معالجه روزه را باطل مى ‏کند؟

آیات عظام امام، خامنه‏ اى و نورى: صرف بخار غلیظ روزه را باطل نمى ‏کند [مگر آنکه در فضاى دهان به صورت آب در آید].[۱۰۴]

آیه اللَّه بهجت: اگر به صورت بخار غلیظ باشد، باید آن را به حلق نرساند و اگر بخارها در فضاى دهان به صورت آب جمع شود، نباید فرو دهد.[۱۰۵]

آیات عظام تبریزى، سیستانى، صافى، فاضل، مکارم و وحید: اگر به صورت بخار غلیط باشد بنا بر احتیاط واجب باید آن را به حلق نرساند.[۱۰۶]

تبصره: طبق فتواى همه مراجع تقلید، اگر بخارها در فضاى دهان به صورت آب جمع شود، نباید فرو دهد.

کشیدن سیگار

۵۷: حکم کشیدن سیگار و تنباکو در حال روزه چیست؟

همه مراجع: احتیاط واجب آن است که روزه ‏دار، از دود سیگار و تنباکو خوددارى کند.[۱۰۷]

تهوع روزه ‏دار

۵۸: اگر روزه‏ دار به جهت حالت تهوع، قى کند؛ روزه ‏اش چه حکمى دارد؟

همه مراجع: اگر بى اختیار باشد، اشکال ندارد؛ ولى اگر از روى عمد باشد، روزه را باطل مى ‏کند.[۱۰۸]

عطر و شامپو

۵۹: آیا استفاده از، شامپو، کرم ویتامینه و رژلب در ماه مبارک رمضان مجاز است؟

همه مراجع: هیچ یک از موارد ذکر شده، روزه را باطل نمى ‏کند؛ مگر آنکه رژ لب، وارد دهان شده و فرو داده شود.[۱۰۹]

۶۰: استعمال عطر براى روزه ‏دار، در ماه رمضان چه حکمى دارد؟

همه مراجع: استعمال عطر براى روزه‏ دار مستحب است؛ ولى بو کردن گیاهان معطّر مکروه است.[۱۱۰]

فرو بردن سر در آب‏

۶۱: شستن سر در زیر شیر آب در حال روزه، چه حکمى دارد؟

همه مراجع: شستن سر زیر شیر آب روزه را باطل نمى ‏کند.[۱۱۱]

۶۲: آیا شنا کردن و فرو بردن سر زیر آب روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع (به جز بهجت، سیستانى و وحید): صرف شنا کردن روزه را باطل نمى ‏کند ولى فرو بردن سر زیر آب، بنا براحتیاط واجب روزه را باطل مى‏ سازد.[۱۱۲]

آیات عظام بهجت و وحید: صرف شنا کردن روزه را باطل نمى‏ کند ولى فرو بردن سر زیر آب، روزه را باطل مى‏سازد.[۱۱۳]

آیه اللَّه سیستانى: به طور کلى فرو بردن سر زیر آب، روزه را باطل نمى ‏سازد؛ ولى کراهت شدید دارد.[۱۱۴]

روزه غواصان‏

۶۳: اگر کسى با به سر گذاشتن کلاه مخصوص (مانند غواص‏ ها) در آب فرو رود، روزه ‏اش چه حکمى دارد؟

همه مراجع (به‏جز سیستانى): اگر سر در محفظه ‏اى قرار گیرد، روزه‏اش باطل نمى‏ شود.[۱۱۵]

آیهاللَّه سیستانى: به طور کلى فرو بردن سر زیر آب، روزه را باطل نمى‏سازد.[۱۱۶]

جنابت‏

۶۴: کسى که شب ماه رمضان جنب شده و مى ‏داند که اگر بخوابد، بعد از اذان صبح بیدار مى‏ شود، تکلیف او چیست؟

همه مراجع (به جز مکارم): این شخص باید پیش از خواب غسل کند و اگر بدون غسل بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود، روزه ‏اش باطل است و باید علاوه بر قضاى آن، کفّاره هم بدهد.[۱۱۷]

آیه اللَّه مکارم: اگر بدون غسل بخوابد و بعد از اذان صبح بیدار شود، روزه‏ اش اشکال دارد و بنابر احتیاط واجب، بعد از ماه رمضان، آن را قضا کند و کفّاره هم بدهد.[۱۱۸]

۶۵: در ماه رمضان بعد از اذان صبح، با حالت احتلام بیدار شدم؛ ولى مى‏ دانم پیش از اذان محتلم شده‏ ام، تکلیفم چیست؟

همه مراجع: روزه صحیح است.[۱۱۹]

جنابت قبل اذان‏

۶۶: شخص جنب که در ماه رمضان قبل از اذان صبح، به آب دسترسى ندارد، وظیفه ‏اش چیست؟

همه مراجع: اگر تا پیش از اذان صبح به آب دسترسى ندارد، تیمّم بدل از غسل کند و روزه او صحیح است. بعد از اذان در صورت دسترسى به آب، براى نماز صبح غسل کند و در غیر این صورت، با همان تیمم نماز صبح خود را بخواند.[۱۲۰]

۶۷: شخصى در ماه رمضان پیش از اذان صبح محتلم شده و اگر بخواهد غسل کند، وقت براى خوردن سحرى باقى نمى‏ماند؛ تکلیف او چیست؟

همه مراجع: اگر مى‏ تواند بدون خوردن سحرى روزه بگیرد، باید غسل کند و اگر بدون آن نمى ‏تواند روزه بگیرد و خوف ضرر دارد، سحرى بخورد و پیش از اذان تیمم کند.[۱۲۱]

۶۸: کسى که در تنگى وقت، قبل از اذان صبح در شب ‏هاى ماه رمضان، به جهت جنابت تیمم کند؛ آیا مى‏ تواند با آن نماز بخواند، یا باید غسل به جا آورد؟

آیات عظام امام، خامنه ‏اى و نورى: بنابر احتیاط واجب، باید براى نماز صبح غسل به جا آورد.[۱۲۲]

آیات عظام بهجت، تبریزى، سیستانى، صافى، فاضل و وحید: باید براى نماز صبح، غسل به جا آورد.[۱۲۳]

آیه اللَّه مکارم: اگر تیمم و عذرش باقى است، با همان تیمم مى‏ تواند نماز صبح بخواند.[۱۲۴]

۶۹: اگر در ماه رمضان، با اعتقاد به اینکه براى غسل جنابت وقت دارد، مشغول به غسل شود و وسط غسل بفهمد مقدارى از غسل با اذان صبح همراه شده است، حکم روزه او چیست؟

همه مراجع: روزه او صحیح است.[۱۲۵]

۷۰: کسى که پیش از اذان صبح، با حالت احتلام از خواب بیدار مى ‏شود، آیا مى‏ تواند تا نزدیک اذان، غسل نکند و تیمم کند؟

باید پیش از اذان صبح، تیمم کند و روزه او صحیح است.[۱۲۶]

احتلام روزه‏ دار

۷۱: جوانى که عادتش این است که اگر در روز بخوابد، محتلم مى ‏شود؛ آیا در ماه رمضان مى ‏تواند در روز بخوابد؟

همه مراجع: آرى، مى ‏تواند در روز بخوابد؛ هر چند بداند در خواب محتلم مى ‏شود و روزه او صحیح است.[۱۲۷]

۷۲: اگر شخصى بعد از نماز صبح، محتلم شود و تا غروب غسل نکند؛ آیا اشکالى به روزه او وارد مى ‏شود؟

همه مراجع: خیر، لازم نیست فورى غسل کند و روزه او صحیح است؛ ولى براى نماز باید غسل کند.[۱۲۸]

جنابت و روزه قضا

۷۳: شخصى مى‏ خواهد روزه قضاى ماه رمضان را بگیرد، بعد از اذان صبح بیدار مى‏ شود و خود را محتلم مى ‏یابد؛ آیا مى ‏تواند آن روز را روزه بگیرد؟

آیات عظام امام، خامنه‏اى و نورى: اگر بعد از اذان صبح محتلم شده باشد، مى ‏تواند روزه بگیرد؛ ولى اگر پیش از اذان صبح محتلم شده، نمى‏ تواند آن روز را روزه بگیرد.[۱۲۹]

آیه اللَّه بهجت: روزه آن روز باطل مى‏ شود.[۱۳۰]

آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: مى‏ تواند آن روز را روزه بگیرد.[۱۳۱]

آیات عظام صافى و فاضل: اگر وقت قضاى روزه تنگ نیست، باید روز دیگرى را روزه بگیرد؛ ولى اگر وقت تنگ است- به عنوان مثال پنج روز قضا به ذمه دارد و پنج روز هم بیشتر به ماه رمضان باقى نمانده است- بنابر احتیاط واجب، باید آن روز را روزه بگیرد و بعد از رمضان هم قضا کند و اگر وقت تنگ نیست، روزه‏ اش باطل است و باید روز دیگرى را روزه بگیرد.[۱۳۲]

آیه اللَّه مکارم: اگر وقت قضاى روزه تنگ نیست، بنابر احتیاط واجب باید روز دیگرى را روزه بگیرد؛ ولى اگر وقت تنگ است- به عنوان مثال پنج روز قضا به ذمه دارد و پنج روز هم بیشتر به ماه رمضان باقى نمانده- همان روز را روزه بگیرد و روزه صحیح است.[۱۳۳]

ندانستن جنابت‏

۷۴: چندین سال با حال جنابت، روزه گرفتم و نماز خواندم؛ در حالى که نمى‏ دانستم جنب باید غسل کند، تکلیف من چیست؟

آیات عظام امام، بهجت، تبریزى، خامنه ‏اى و وحید: نماز و روزه ‏هایى را که در حال جنابت انجام داده‏ اید، باید قضا کنید.[۱۳۴]

آیات عظام سیستانى، صافى و فاضل: اگر در یاد گرفتن مسائل کوتاهى نکرده ‏اید، روزه ‏ها صحیح است و قضا ندارد؛ ولى نمازهایى را که در حال جنابت خوانده‏ اید، در هر حال باید قضا کنید.[۱۳۵]

آیه اللَّه مکارم: روزه‏ هایى را که در حال جنابت انجام داده ‏اید، بنا بر احتیاط واجب قضا کنید و نمازهایى را که در این حالت خوانده ‏اید قضا نمایید.[۱۳۶]

آیه اللَّه نورى: روزه ‏ها صحیح است و قضا ندارد؛ ولى نمازهایى را که در حال جنابت خوانده ‏اید، باید قضا کنید.[۱۳۷]

 تبصره۱: طهارت نسبت به نماز شرط واقعى است؛ از این رو اگر از روى ناآگاهى بدون طهارت نماز بخواند، نمازش باطل است.

تبصره۲: در هر حال روزه ‏هایى که با این حالت گرفته شده است کفاره ندارد.

فراموشى غسل جنابت‏

۷۵: اگر در ماه رمضان، غسل جنابت را فراموش کنیم و پس از چند روز یادمان بیاید، چه تکلیفى داریم؟

همه مراجع: باید نمازها و روزه آن چند روز را قضا کنید؛ ولى کفّاره ندارد.[۱۳۸]

۷۶: کسى که مدتى روزه گرفته و نماز خوانده است و بعد بفهمد جنب بوده، تکلیف او چیست؟

همه مراجع: اگر متوجه اصل جنابت نبوده، روزه‏ هاى او صحیح است؛ ولى باید نمازها را قضا کند.[۱۳۹]

۷۷: اگر کسى در شب جنب شود؛ ولى غسل را فراموش کند، تا اینکه در روز متوجه شود؛ آیا در این صورت نیز روزه‏اش باطل است؟

همه مراجع: آرى، در این فرض نیز روزه باطل مى‏ شود.[۱۴۰]

 تبصره: هر چند روزه شخص باطل است؛ ولى باید تا غروب از خوردن و آشامیدن و مانند آن امساک کند.

تأخیر غسل جنابت‏

۷۸: اگر کسى در شب ماه رمضان، جُنُب شود و تا نزدیک اذان صبح، غسل را به تأخیر اندازد و سپس تیمم کند، آیا روزه او صحیح است؟

همه مراجع (به جز صافى و وحید): در این فرض (هر چند تأخیر غسل، گناه است)؛ ولى چنانچه قبل از اذان صبح تیمم کند، روزه او صحیح است.[۱۴۱]

آیات عظام صافى و وحید: در این فرض (هر چند تأخیر غسل، گناه است)؛ بنابر احتیاط واجب تیمم کند و روزه بگیرد و قضاى آن را نیز به جا آورد.[۱۴۲]

بطلان غسل روزه ‏دار

۷۹٫ کسى که نمى ‏دانسته شستن کف پا در غسل لازم است، مدتى به این ترتیب غسل مى ‏کرده؛ نسبت به نماز و روزه‏ هاى گذشته چه تکلیفى دارد؟

همه مراجع: اگر مى ‏داند که آب به کف پا نمى ‏رسیده، باید نمازهایى را که خوانده، قضا کند؛ ولى روزه‏ ها قضا ندارد.[۱۴۳]

۸۰: مدتى غسل‏ هاى خود را نادرست انجام مى‏ دادم و با آن روزه مى ‏گرفتم و نماز مى ‏خواندم، آیا باید روزه ‏ها و نمازها را قضا کنم؟

همه مراجع: روزه‏ ها قضا ندارد؛ ولى نمازها را باید قضا کنید.[۱۴۴]

استمنا

۸۱: استمنا چیست؟

همه مراجع: استمنا آن است که انسان با خود یا دیگرى کارى کند که از او، منى بیرون آید. این عمل حرام است و در صورت خروج منى، غسل جنابت بر او واجب مى‏شود.[۱۴۵]

استمناى روزه ‏دار

۸۲: اگر کسى به عمد روزه خود را در ماه مبارک رمضان، به وسیله استمنا باطل کند، چه حکمى دارد؟

همه مراجع (به جز خامنه ‏اى، سیستانى و صافى): علاوه بر قضا، بنابر احتیاط واجب، باید «کفاره جمع» (۶۰ روز روزه و اطعام ۶۰ فقیر) بپردازد.[۱۴۶]

آیه اللَّه صافى: علاوه بر قضا، باید کفاره جمع (۶۰ روز روزه و اطعام ۶۰ فقیر) بپردازد.[۱۴۷]

آیات عظام خامنه‏ اى و سیستانى: علاوه بر قضا، کفّاره دارد و بنابر احتیاط مستحب، کفاره جمع (۶۰ روز روزه و اطعام ۶۰ فقیر) بپردازد.[۱۴۸]

۸۳: کسى که به حرمت استمنا در ماه رمضان آگاهى داشته؛ ولى نمى‏ دانسته روزه را باطل مى ‏کند، تکلیف او چیست؟

همه مراجع (به جز سیستانى، خامنه ‏اى و مکارم): در فرض یاد شده، باید روزه‏ هایى که در آن استمنا کرده، قضا کند و کفّاره هم بدهد.[۱۴۹]

آیه اللَّه سیستانى: پرداخت کفّاره واجب نیست و اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى‏ داده است، قضاى روزه‏ ها نیز واجب نیست.[۱۵۰]

آیه اللَّه خامنه‏ اى: در فرض یاد شده، تنها قضاى روزه‏ ها واجب است.[۱۵۱]

آیها للَّه مکارم: در فرض یاد شده، بنابر احتیاط واجب روزه‏ هایى که در آن استمنا کرده، قضا کند و کفّاره هم بدهد.[۱۵۲]

خودارضایى‏

۸۴: کسى که بدون قصد بیرون آمدن منى در ماه رمضان، با خودش بازى کند و ناخود آگاه منى از او خارج شود؛ آیا روزه ‏اش باطل مى‏ شود؟

همه مراجع: اگر احتمال مى‏ داده که با این کار منى از او بیرون مى‏ آید، روزه‏ اش باطل مى‏ شود.[۱۵۳]

استمنا هنگام بلوغ‏

۸۵: در جوانى گاهى در ماه رمضان استمنا مى ‏کردم؛ ولى به هیچ وجه از حرمت آن آگاهى نداشتم و نیز نمى ‏دانستم که روزه را باطل مى ‏کند، تکلیف من چیست؟

آیات عظام امام، صافى و نورى: اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى‏ داده‏اید، کفّاره واجب نیست؛ ولى بنابر احتیاط واجب، باید روزه‏ هایى را که در آنها استمنا کرده‏اید، قضا کنید.[۱۵۴]

آیات عظام بهجت، خامنه‏ اى و فاضل: اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى‏ داده‏اید، کفّاره واجب نیست؛ ولى باید روزه ‏هایى را که در آنها استمنا کرده ‏اید، قضا کنید.[۱۵۵]

آیات عظام تبریزى و وحید: باید روزه ‏هایى را که در آنها استمنا کرده ‏اید، قضا کنید؛ ولى کفّاره واجب نیست.[۱۵۶]

آیه اللَّه سیستانى: پرداخت کفّاره واجب نیست و اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى‏ داده‏اید، قضاى روزه‏ ها نیز واجب نیست.[۱۵۷]

 آیه اللَّه مکارم: بنابر احتیاط واجب باید روزه‏ هایى را که در آنها استمنا کرده ‏اید، قضا کنید؛ ولى کفّاره واجب نیست.[۱۵۸]

۸۶: اگر با قصد خروج منى، خودارضایى کند؛ در صورتى که به حد خروج منى نرسد، آیا روزه را باطل مى‏کند؟

آیات عظام امام، خامنه‏ اى و فاضل: خیر، روزه ‏اش باطل نمى ‏شود.[۱۵۹]

آیات عظام بهجت، صافى، مکارم و نورى: اگر به قصد بیرون آمدن منى، خود ارضایى کند، روزه ‏اش باطل مى‏ شود؛ هر چند منى از او بیرون نیاید.[۱۶۰]

آیهاللَّه تبریزى: اگر به قصد بیرون آمدن منى، خود ارضایى کند- هر چند منى از او بیرون نیاید- باید روزه را تمام کند و بعد از ماه رمضان قضا نماید.[۱۶۱]

آیات عظام سیستانى و وحید: اگر به قصد بیرون آمدن منى خود ارضایى کند- هر چند منى از او بیرون نیاید- بنابراحتیاط واجب، روزه را تمام کند و بعد از ماه رمضان قضا نماید.[۱۶۲]

فکر شهوانى‏

۸۷: اگر در ماه رمضان، فکر و خیال شهوانى باعث حرکت منى شود؛ ولى از بیرون آمدن آن جلوگیرى گردد، روزه باطل است؟

همه مراجع (به جز امام، خامنه ‏اى و فاضل): اگر با این کار قصد بیرون آمدن منى را نداشته باشد، روزه باطل نمى ‏شود.[۱۶۳]

آیات عظام امام، خامنه ‏اى و فاضل: تا هنگامى که منى از او خارج نشود، روزه باطل نمى ‏شود.[۱۶۴]

نگاه به نامحرم‏

۸۸: اگر روزه‏ دار به نامحرم نگاه کند، آیا روزه ‏اش باطل مى‏ شود؟

همه مراجع: خیر، روزه ‏اش صحیح است.[۱۶۵]

تبصره: این عمل از ثواب و ارزش روزه مى ‏کاهد؛ از این رو بایسته است چشم، گوش، زبان، قلب و همه اعضا، از ارتکاب خلاف و گناه حفظ شوند.

فیلم مبتذل‏

۸۹: حکم مشاهده فیلم ‏هاى مبتذل در ماه رمضان چیست؟ آیا روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع: نگاه به فیلم ‏هاى مبتذل و شهوت برانگیز، حرام است؛ خواه در ماه رمضان باشد یا غیر آن و اگر احتمال مى ‏دهد با نگاه به این نوع فیلم‏ ها، منى از او خارج مى ‏شود- چنانچه منى بیرون بیاید- روزه‏ اش باطل است.[۱۶۶]

ملاعبه با همسر

۹۰: ترشّحات معمولى که از بانوان روزه‏ دار، هنگام ملاعبه با همسرشان خارج مى ‏شود، چه حکمى دارد؟ آیا روزه‏ شان باطل مى‏ شود؟

همه مراجع: ترشّحات مزبور پاک است و روزه را باطل نمى ‏کند.[۱۶۷]

۹۱: آیا ملاعبه با همسر در ماه رمضان جایز است؟

همه مراجع: اگر بدون قصد بیرون آمدن منى، با همسر خود ملاعبه کند- چنانچه اطمینان دارد منى از او خارج نمى ‏شود- اشکال ندارد و روزه هر دو صحیح است؛ هر چند اتفاقاً از او منى بیرون آید.[۱۶۸]

روابط زناشویى‏

۹۲: مردى که نمى ‏تواند روزه بگیرد، آیا مى‏ تواند با همسر روزه‏ دار خود نزدیکى کند؟

همه مراجع: خیر، جایز نیست.[۱۶۹]

۹۳٫ آیا در حال روزه نزدیکى از پشت با همسر، روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع (به جز مکارم): آرى، روزه را باطل مى ‏کند.[۱۷۰]

آیه اللَّه مکارم: بنابر احتیاط واجب روزه را باطل مى‏ کند.[۱۷۱]

۹۴: اگر زن و شوهر در حال روزه نزدیکى کنند- در حالى که نمى ‏دانند این کار روزه را باطل مى‏ کند- تکلیف چیست؟

آیات عظام امام، صافى و نورى: اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى ‏دادند، کفّاره واجب نیست؛ ولى بنابر احتیاط واجب، باید روزه‏ ها را قضا کنند.[۱۷۲]

آیات عظام بهجت، خامنه ‏اى و فاضل: اگر جهل به حدى باشد که احتمال باطل شدن روزه را نمى‏ دادند، کفّاره واجب نیست؛ ولى باید روزه‏ها را قضا کنند.[۱۷۳]

آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: باید روزه ‏ها را قضا کنند؛ ولى کفّاره واجب نیست.[۱۷۴]

آیه اللَّه مکارم: بنابر احتیاط واجب، باید روزه ‏ها را قضا کنند؛ ولى کفّاره واجب نیست.[۱۷۵]

ماه عسل‏

۹۵: دختر و پسرى که تازه عروسى کرده و در ماه رمضان براى ماه عسل مسافرت مى‏ کنند؛ آیا نزدیکى آنان در روز حرام است؟

همه مراجع: اگر قصد ماندن ده روز نکنند، آمیزش در ماه رمضان حرام نیست؛ ولى کراهت دارد.[۱۷۶]

معاینه زن‏

۹۶: آیا معاینه زن حامله در حال روزه، توسط پزشک زنان- که ناچار باید دست را داخل رحم کند- روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع: خیر، روزه را باطل نمى ‏کند.[۱۷۷]

دروغ‏

۹۷: چه نوع دروغى روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع (به جز بهجت، سیستانى و مکارم): دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، امامان و بنابر احتیاط واجب پیامبران، جانشینان آنان و حضرت زهرا علیها السلام.

آیه اللَّه بهجت: دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، امامان، پیامبران، جانشینان آنان و حضرت زهرا علیها السلام.

آیه اللَّه سیستانى: بنابر احتیاط واجب، دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام و امامان علیهم السلام.

آیه اللَّه مکارم: بنابر احتیاط واجب، دروغ بستن به خدا، پیامبر اسلام صلى الله علیه و آله، امامان، پیامبران، جانشینان آنان و حضرت زهرا علیها السلام.

۹۸: اگر کسى با کتابت، دروغى را به نبى اکرم صلى الله علیه و آله یا امامان علیهم السلام نسبت بدهد، آیا روزه ‏اش باطل مى ‏شود؟

همه مراجع: آرى، روزه ‏اش باطل مى ‏شود؛ هر چند با نوشتار باشد.[۱۷۸]

غلط خواندن قرآن‏

۹۹: اگر در ماه رمضان آیه قرآن یا حدیث را به طور سهوى غلط بخواند، تکلیف روزه ‏اش چیست؟

همه مراجع: روزه‏ اش باطل نمى ‏شود؛ ولى سعى کند قرآن یا حدیث را درست بخواند.[۱۷۹]

روزه خوارى مجاز

روزه بیمار

۱۰۰: اگر گرفتن روزه باعث شود بیمارى دیرتر بهبود یابد، تکلیف چیست؟

همه مراجع: نباید روزه بگیرد.[۱۸۰]

۱۰۱: اگر بیمار با اعتقاد به اینکه روزه برایش ضرر دارد، روزه بگیرد؛ حکم چیست؟

همه مراجع: اگر روزه بگیرد، صحیح نیست و باید پس از ماه رمضان آن را قضا کند.[۱۸۱]

۱۰۲: کسى که مى‏ داند یا احتمال قوى مى ‏دهد که اگر روزه بگیرد، به زخم معده یا سنگ مثانه دچار مى ‏شود؛ آیا روزه بر او واجب است؟

همه مراجع: اگر احتمال عقلایى مى‏ دهد، روزه بر او واجب نیست.[۱۸۲]

روزه بیمار کلیوى‏

۱۰۳: کسى که ناراحتى کلیه دارد و باید براى جلوگیرى از آن در طول روز، چندین بار از آب و مایعات استفاده کند، حکم روزه او چه مى ‏شود؟

همه مراجع: اگر براى جلوگیرى از بیمارى کلیه، نیاز به نوشیدن آب یا سایر مایعات در طول روز باشد، روزه گرفتن بر او واجب نیست.[۱۸۳]

روزه بیمار آسمى‏

۱۰۴: کسى که به نفس تنگى شدید مبتلا شده و در روز باید از اسپرى استفاده کند، تکلیف روزه او چیست؟

آیات عظام امام، فاضل، مکارم و نورى: با توجه به اینکه داروى یاد شده، خوردن و آشامیدن بر آن صدق نمى‏ کند، روزه را باطل نمى ‏کند.[۱۸۴]

آیه اللَّه بهجت: اگر به صورت گاز رقیق باشد، اشکال ندارد و روزه صحیح است.[۱۸۵]

آیات عظام تبریزى و وحید: اگر قبل از رسیدن به حلق به صورت هوا در بیاید، روزه را باطل نمى‏ کند.[۱۸۶]

آیه اللَّه سیستانى: اگر به صورت مایع به حلق نرسد، اشکال ندارد و روزه صحیح است.[۱۸۷]

آیه اللَّه خامنه ‏اى: اگر دارو به صورت گاز یا پودر وارد حلق شود، بنابر احتیاط واجب روزه را باطل مى‏ کند و اگر گرفتن روزه بدون آن، زحمت و مشّقت دارد، استفاده از آن جایز است، و بعد از ماه رمضان، اگر توانست بدون استفاده از اسپرى روزه بگیرد، بنابر احتیاط واجب قضا کند.[۱۸۸]

آیه اللَّه صافى: اگر موادى وارد ریه مى ‏شود، روزه اشکال پیدا مى ‏کند و اگر گرفتن روزه بدون استفاده از آن، زحمت و مشّقت دارد و در طول سال باید از اسپرى استفاده کند، در ماه رمضان روزه بگیرد و بنابر احتیاط واجب براى هر روز یک مد طعام هم به فقیر بدهد و قضا ندارد.[۱۸۹]

ضعف چشم‏

۱۰۵: چشم من ضعیف است و مى ‏ترسم روزه برایم ضرر داشته باشد، تکلیف من چیست؟

همه مراجع: اگر خوف ضرر عقلایى باشد، روزه بر شما واجب نیست و اگر تا ماه رمضان سال بعد بیمارى ادامه یافت، قضا هم واجب نیست. تنها براى هر روز ۷۵۰ گرم گندم، یا جو، یا آرد و … به عنوان کفّاره به فقیر بدهید.[۱۹۰]

ضعف بدن‏

۱۰۶: به علت درس خواندن و امتحانات، ضعف و سستى بر من غالب مى ‏شود؛ آیا مى ‏توانم روزه‏ ها را بخورم؟

همه مراجع: این گونه ضعف و سستى‏ها تا حدودى لازمه روزه است و براى نوع افراد پیش مى ‏آید و به جهت آن نمى ‏توان روزه را خورد؛ ولى اگر ضعف به حدى برسد که تحمل آن بسیار سخت و مشکل باشد، خوردن آن اشکال ندارد.[۱۹۱]

 تبصره: انسان مى ‏تواند در این شرایط به مسافرت برود (حداقل ۵/۲۲ کیلومتر) و روزه خود را بخورد و به وطن برگردد. در این صورت لازم نیست تا مغرب از خوردن و آشامیدن خوددارى کند و بعد از ماه رمضان، قضاى آن را به جا آورد و کفّاره هم ندارد.

خوردن دارو

۱۰۷: بیمارى که در طول روز تنها به خوردن چند قرص نیاز دارد، در حالى که گرفتن روزه برایش ضرر ندارد؛ آیا خوردن تنها چند قرص روزه را باطل مى ‏کند؟

همه مراجع: آرى، روزه او باطل مى ‏شود.[۱۹۲]

معیار ضرر در روزه‏

۱۰۸: آیا احتمال ضرر، مجوز ترک روزه مى ‏شود، یا اطمینان به ضرر لازم است؟ میزان در مقدار ضرر چیست؟

همه مراجع (به جز تبریزى، سیستانى و وحید): آنچه که باعث افطار روزه مى ‏شود، خوف ضررى است که منشأ عقلایى داشته باشد و میزان در مقدار آن، عرف عقلا است؛ به گونه ‏اى که اثر مترتب بر روزه را ضرر بدانند.[۱۹۳]

آیات عظام تبریزى، سیستانى و وحید: آنچه که باعث افطار روزه مى‏ شود، خوف ضررى است که منشأ عقلایى داشته باشد و مقدار ضرر، باید قابل توجه باشد.[۱۹۴]

نظر پزشک‏

۱۰۹: ملاک در ضرر، تشخیص پزشک است یا تشخیص خود شخص؟

همه مراجع: تشخیص خود بیمار ملاک است. همین اندازه که ترس نسبت به ضرر عقلایى باشد، کافى است. خوف ضرر گاهى از قول متخصص و زمانى از تجربه مریض ‏هاى مشابه و گاهى از تجربه خود انسان، به دست مى‏ آید.[۱۹۵]

۱۱۰: اگر انسان شک داشته باشد که روزه برایش ضرر دارد یا نه؛ ولى پزشک او را از گرفتن روزه منع مى‏ کند، تکلیف چیست؟

آیات عظام امام، خامنه ‏اى، صافى، فاضل و نورى: اگر از گفته پزشک براى او ترس پیدا شود و احتمال عقلایى بدهد که روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد.[۱۹۶]

آیات عظام تبریزى و وحید: در فرض یاد شده اگر پزشک، متخصص و مورد اعتماد باشد، باید به گفته ‏اش عمل کند.[۱۹۷]

آیات عظام بهجت و سیستانى: اگر از گفته پزشک براى او ترس پیدا شود و احتمال عقلایى بدهد که روزه برایش ضرر دارد، مى ‏تواند روزه نگیرد.[۱۹۸]

آیه اللَّه مکارم: اگر از گفته پزشک براى او ترس پیدا شود و احتمال عقلایى بدهد که روزه برایش ضرر دارد، نباید روزه بگیرد، و اگر با تجربه خودش در یافته که ضرر ندارد، باید روزه بگیرد. در صورت شک، مى ‏تواند یکى دو روز را تجربه کند و بعد طبق دستور بالا عمل نماید.[۱۹۹]

زن باردار

۱۱۱: زن باردارى که نتوانسته روزه بگیرد، تکلیفش چیست؟

آیات عظام امام، خامنه‏ اى و نورى: اگر روزه براى جنین ضرر داشته است، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و اگر براى خودش ضرر داشته، بنابر احتیاط واجب باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در هر حال روزه‏ ها را باید قضا کند.[۲۰۰]

آیات عظام بهجت، سیستانى و فاضل: افزون بر قضاى روزه ‏ها، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد؛ خواه روزه براى جنین ضرر داشته باشد، یا براى خودش. [۲۰۱]

آیات عظام تبریزى، مکارم و وحید: اگر روزه براى جنین ضرر داشته است، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و اگر براى خودش ضرر داشته، پرداخت کفّاره واجب نیست و در هر حال روزه‏ها را باید قضا کند.[۲۰۲]

آیه اللَّه صافى: اگر روزه براى جنین ضرر داشته است، بنابر احتیاط واجب باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و اگر براى خودش ضرر داشته، پرداخت کفّاره واجب نیست و در هر حال روزه‏ ها را باید قضا کند.[۲۰۳]

۱۱۲: روزه گرفتن براى زن باردار- که نمى ‏داند روزه براى جنین ضرر دارد- چه حکمى دارد؟

همه مراجع: اگر بر اثر روزه، خوف ضرر بر جنین داشته باشد، نباید روزه بگیرد.[۲۰۴]

۱۱۳: زن باردارى که به جهت حمل و شیردهى نتوانسته روزه ماه رمضان و قضاى آن را تا سال بعد بگیرد؛ آیا تکلیف قضا از او ساقط مى ‏شود و حکم مریض را دارد؟

همه مراجع: خیر، هر زمان توانایى پیدا کرد، باید روزه‏ ها را قضا کند و حکم مریض را ندارد.[۲۰۵]

روزه زن شیرده‏

۱۱۴: تکلیف زنى که شیر مى ‏دهد، چیست؟

آیات عظام امام، خامنه ‏اى و نورى: اگر گرفتن روزه باعث کمى شیر او و ناراحتى بچه شود، یا براى خودش ضرر داشته باشد؛ روزه براى او واجب نیست و در صورت اول باید براى هر روز، یک مد طعام به فقیر بدهد و در فرض دوم این امر احتیاط واجب است و در هر حال روزه‏ ها را باید قضا کند.[۲۰۶]

آیات عظام بهجت، سیستانى و فاضل: اگر گرفتن روزه باعث کمى شیر او و ناراحتى بچه شود، یا براى خودش ضرر داشته باشد؛ روزه براى او واجب نیست و باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در هر حال روزه‏ ها را باید قضا کند.[۲۰۷]

آیات عظام تبریزى، صافى، مکارم و وحید: اگر گرفتن روزه باعث کمى شیر او و ناراحتى بچه شود، یا براى خودش ضرر داشته باشد؛ روزه براى او واجب نیست و در صورت اول باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و در هر حال روزه ‏ها را باید قضا کند.[۲۰۸]

جلوگیرى از عادت ماهیانه‏

۱۱۵: اگر در ایام عادت، از قرص یا آمپول جلوگیرى استفاده کند؛ آیا روزه او صحیح است؟

همه مراجع: اگر عادت نشود، روزه صحیح است.[۲۰۹]

زن حائض‏

۱۱۶: اگر زن حائض در ماه رمضان، پیش از اذان صبح از حیض پاک شود، تکلیف او چیست؟

همه مراجع: اگر براى غسل وقت دارد، باید غسل کند و اگر وقت تنگ است، باید تیمّم کند و روزه ‏اش صحیح است. اگر از روى عمد، غسل یا تیمم نکند، روزه ‏اش باطل است و باید کفّاره بدهد.[۲۱۰]

۱۱۷: اگر زن حائض، در ماه رمضان غسل حیض را فراموش کند و بعد از یک یا چند روز متوجه شود، آیا باید روزه ‏اش را قضا کند؟

همه مراجع (به جز بهجت و مکارم): خیر، روزه‏ ها صحیح است و قضا ندارد.[۲۱۱]

آیه اللَّه بهجت: باید روزه‏ها را قضا کند.[۲۱۲]

آیه اللَّه مکارم: بنابر احتیاط واجب، باید روزه ‏ها را قضا کند.[۲۱۳]

تبصره: بهتر است در فرض یاد شده، روزه ‏ها را قضا کند.

۱۱۸: اگر زن روزه ‏دار در روز، خون حیض مشاهده کند، تکلیف روزه ‏اش چگونه است؟

همه مراجع: روزه باطل مى ‏شود و باید بعد از ماه رمضان، قضا کند.[۲۱۴]

نذر روزه حائض‏

۱۱۹: خانمى نذر کرده بود که چند روز اول ماه شعبان را روزه بگیرد؛ ولى در این چند روز عادت ماهیانه شد؛ تکلیف او چیست؟

همه مراجع (به جز مکارم و وحید): اگر صیغه شرعى خوانده، باید در ایام عادت ماهیانه روزه نگیرد و در زمان دیگرى، قضاى آن را به جا آورد.[۲۱۵]

آیات عظام مکارم و وحید: اگر صیغه شرعى خوانده، باید در ایام عادت ماهیانه روزه نگیرد و بنابر احتیاط واجب، در زمان دیگرى قضاى آن را به جا آورد.[۲۱۶]

روزه دختر بچه‏ ها

۱۲۰: دخترى که به حد بلوغ رسیده، ولى به واسطه ضعف بنیه، نمى ‏تواند روزه بگیرد و قضاى آن را تا دو سه سال به جا آورد، تکلیف او چیست؟

همه مراجع (به جز مکارم و تبریزى): اگر گرفتن روزه براى او ضرر دارد، یا تحمل آن برایش زحمت و مشقّت زیاد دارد، روزه بر او واجب نیست؛ ولى ترک آن به صرف برخى عذرها، جایز نیست و هر زمان توانست باید قضاى آن را به جا آورد.[۲۱۷]

آیه اللَّه تبریزى: اگر گرفتن روزه براى او ضرر دارد، یا تحمل آن برایش زحمت و مشقت زیاد دارد، روزه واجب نیست و اگر تا ماه رمضان سال بعد، ضعف او برطرف شد، باید قضاى آن را به جا آورد و اگر نتوانست، باید براى هر روز یک مد طعام (تقریباً ده سیر)، به فقیر بدهد و قضاى روزه لازم نیست؛ ولى اگر فدیه ممکن نبود، باید هر زمان که توانست روزه‏ ها را قضا کند.[۲۱۸]

آیه اللَّه مکارم: در فرض یاد شده، روزه بر او واجب نیست و باید براى هر روز یک مد طعام بدهد و قضاى این روزه‏ ها هم بر او واجب نیست.[۲۱۹]

روزه و بلوغ‏

۱۲۱: کسى که نمى ‏داند روزه‏هایى که در ایام جوانى خورده، قبل از هنگام بلوغ بوده یا نه؛ آیا قضاى آنها واجب است؟

همه مراجع: اگر نمى ‏داند، چیزى بر عهده او نیست.[۲۲۰]

قضا و کفاره‏

قضاى روزه‏

۱۲۲: آیا قضاى روزه ماه رمضان و کفّاره آن، باید پى در پى انجام گیرد؟

همه مراجع: لازم نیست قضاى روزه‏ ها پى در پى باشد؛ ولى در کفّاره- چنانچه گرفتن دو ماه روزه را اختیار کند- باید یک ماه تمام و یک روز آن را از ماه دیگر پى در پى بگیرد.[۲۲۱]

تبصره: آیه اللَّه مکارم پى در پى بودن کفّاره روزه را احتیاط واجب مى‏ داند.

تأخیر قضاى روزه‏

۱۲۳: کسى که به واسطه بیمارى، نتوانسته روزه‏ هاى ماه رمضان را بگیرد؛ اگر چند سال قضاى آن را به تأخیر اندازد، تکلیف چیست؟

همه مراجع: اگر بیمارى او در میان سال خوب شد، باید روزه‏ ها را قضا کند و اگر به سال بعد انداخت، علاوه بر قضاى روزه، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد اما اگر بیمارى او تا سال بعد ادامه یافت- به طورى که نمى‏ توانست قضا کند- فقط باید براى هر روز، یک مد طعام به فقیر بدهد.[۲۲۲]

فراموشى قضاى روزه‏

۱۲۴: در ماه رمضان مدتى روزه نگرفته ‏ام، اما تعداد روزه ‏ها را فراموش کرده ‏ام، وظیفه ‏ام چیست؟

همه مراجع: مى‏ توانید به مقدار حداقل اکتفا کنید؛ یعنى، هر مقدار از روزه‏ ها را که مى‏ دانید کمتر از آن مقدار نبوده، باید قضا کنید و بیش از آن لازم ست.[۲۲۳]

قضاى روزه بیمار

۱۲۵: کسى که در قضاى روزه ماه رمضان خود، سهل انگارى کرده و اکنون به جهت بیمارى، نمى‏ تواند آنها را به جا آورد، تکلیف چیست؟

همه مراجع (به جز سیستانى): اگر در قضاى روزه‏ ها سهل انگارى کرده و اکنون نمى ‏تواند تا رمضان آینده آنها را به جا آورد، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و هر زمان توانایى پیدا کرد، باید روزه‏ ها را قضا کند.[۲۲۴]

آیه اللَّه سیستانى: اگر در قضاى روزه ‏ها سهل انگارى کرده و اکنون نمى ‏تواند تا رمضان آینده، آنها را به جا آورد، بنابر احتیاط واجب براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد و هر زمان توانایى پیدا کرد، باید روزه ‏ها را قضا کند.[۲۲۵]

خوردن روزه قضا

۱۲۶: آیا کسى که روزه قضا گرفته، مى ‏تواند آن را به جهتى باطل کند؟

همه مراجع: اگر پیش از ظهر باشد، اشکال ندارد؛ ولى خوردن آن بعد از ظهر جایز نیست و اگر چنین کند، باید کفّاره بدهد و مقدار آن پرداخت ده مد طعام به ده فقیر (هر کدام یک مّد) است.[۲۲۶]

قضاى نماز روزه‏ دار

۱۲۷: اگر نماز شخص روزه‏ دار قضا شود، آیا روزه ‏اش صحیح است؟

همه مراجع: آرى، روزه ‏اش صحیح است و باید نمازش را قضا کند.[۲۲۷]

روزه مافى ‏الذمه‏

۱۲۸: کسى که نمى ‏داند قضاى روزه دارد، آیا مى ‏تواند روزه ما فى الذمه بگیرد؟ یعنى نیت کند اگر روزه قضا داشته باشد، آن را به جا آورد؛ و گرنه به عنوان روزه مستحبى حساب شود؟

همه مراجع: آرى، با این نیت مى‏ تواند روزه بگیرد.[۲۲۸]

قضاى روزه پدر

۱۲۹: اگر پدر انسان از روى نافرمانى، روزه ‏هایش را نگرفته باشد و از دنیا برود، تکلیف فرزند او چیست؟

امام: اگر پدرش مى ‏توانسته روزه‏ ها را قضا کند، بر پسر بزرگ‏ تر واجب است که آنها را به جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد.[۲۲۹]

آیات‏عظام بهجت، صافى و فاضل: بنابراحتیاط واجب بر پسر بزرگ‏ تر واجب‏ است‏که آنها را به‏جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد؛ هر چند پدرش نمى ‏توانسته روزه ‏ها را قضا کند.[۲۳۰]

آیه اللَّه تبریزى: اگر پدرش مى ‏توانسته روزه ‏ها را قضا کند، بنابر احتیاط واجب بر پسر بزرگ‏ تر- تا جایى که براى او مشقّت و حرج نداشته باشد- واجب است آنها را به جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد.[۲۳۱]

آیات عظام خامنه ‏اى، سیستانى، مکارم و نورى: اگر ترک روزه ‏ها بر اثر نافرمانى بوده است، قضاى آنها بر پسر بزرگتر واجب نیست (البته احتیاط مستحب آن است که قضا کند).[۲۳۲]

آیه اللَّه وحید: اگر پدرش مى ‏توانسته روزه‏ ها را قضا کند، بنابر احتیاط واجب بر پسر بزرگ‏تر واجب است که آنها را به جا آورد و یا براى او اجیر بگیرد.[۲۳۳]

۱۳۰: اگر پسر بزرگ ‏تر شک داشته باشد از پدرش روزه قضا مانده یا خیر، تکلیف او چیست؟

همه مراجع: در فرض یاد شده، چیزى بر پسر بزرگ‏ تر نیست.[۲۳۴]

۱۳۱: پدرم چند سال روزه قضا داشت که نمى ‏دانم آنها را به جا آورده یا نه و در این مورد وصیتى هم نکرده است؛ تکلیف پسر ارشد خانواده چیست؟

همه مراجع (به جز فاضل و مکارم): اگر پسر بزرگ‏ تر یقین دارد که پدرش روزه قضا داشته است، بنابر احتیاط واجب باید آنها را به جا آورد.[۲۳۵]

آیه اللَّه فاضل: اگر پسر بزرگ‏ تر یقین دارد که پدرش روزه قضا داشته است، باید آنها را به جا آورد.[۲۳۶]

آیه اللَّه مکارم: بر پسر بزرگ‏ تر چیزى نیست و باید حمل بر صحّت کنند و بگویند پدرشان روزه‏ ها را به جا آورده است.[۲۳۷]

۱۳۲: اگر پدر از دنیا برود و فرزندان ندانند که پدرشان روزه قضا داشته یا نه، تکلیف چیست؟

همه مراجع: در فرض یاد شده چیزى بر عهده آنان نیست.[۲۳۸]

۱۳۳: کسى که هم خودش روزه قضا دارد و هم روزه پدرش که از دنیا رفته؛ انجام دادن کدام مقدم است؟

همه مراجع: با توجه به اینکه هر دو واجب است، ترتیبى بین آن دو وجود ندارد.[۲۳۹]

۱۳۴: اگر پسر ارشد خانواده بعد از پدر از دنیا برود، آیا روزه ‏هاى پدر بر عهده پسر دوم است؟

همه مراجع: خیر، بر سایر پسران تکلیفى نیست.[۲۴۰]

۱۳۵: اگر پسر بزرگ‏ تر بخواهد براى روزه‏ هاى پدر از دنیا رفته ‏اش، کسى را اجیر کند، آیا مى‏ تواند از ترکه میت خرج کند؟

همه مراجع: خیر، پسر بزرگ ‏تر باید خودش روزه‏ هاى پدر را به جا آورد و یا از اموال خود، کسى را اجیر کند و حق ندارد از ترکه میت چیزى خرج کند؛ مگر آنکه پدر وصیت کرده باشد.[۲۴۱]

۱۳۶: اگر پسر بزرگ ‏تر خانواده روزه ‏هاى پدر را قضا نکند، آیا بر سایر پسران تکلیفى هست؟

همه مراجع: خیر، بر سایر پسران تکلیفى نیست.[۲۴۲]

دختر و روزه پدر

۱۳۷: اگر پدر، تنها فرزند دختر داشته باشد، آیا بعد از مرگش قضاى روزه‏ هاى او، بر دختر بزرگ‏ تر واجب است؟

همه مراجع (به جز صافى): خیر، واجب نیست.[۲۴۳]

آیه اللَّه صافى: اگر پدر فرزند پسر نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید از بین اولیاى میت، مردى که از همه بزرگ‏ تر است، روزه‏ ها را قضا کند و اگر کسى نبود، بر زنى که از همه بزرگ ‏تر است، واجب مى‏ شود.[۲۴۴]

قضاى روزه مادر

۱۳۸: آیا قضاى روزه ‏هاى مادر هم بر پسر بزرگ‏ تر واجب است؟

آیات عظام امام، تبریزى، سیستانى و وحید: خیر، واجب نیست.[۲۴۵]

آیات عظام بهجت، صافى، فاضل و نورى: بنابر احتیاط واجب باید به جا آورد.[۲۴۶]

آیه اللَّه خامنه‏اى: آرى، واجب است.[۲۴۷]

آیه اللَّه مکارم: اگر از روى نافرمانى نبوده و توانایى بر قضا داشته، بر پسر بزرگ‏ تر واجب است آنها را به جا آورد؛ ولى اگر از روى نافرمانى بوده، واجب نیست.[۲۴۸]

روزه استیجارى‏

۱۳۹: کسى که مقدارى روزه قضایى دارد و نمى‏ تواند آنها را به جا آورد، جایز است در این مورد کسى را اجیر کند؟

همه مراجع: خیر، اجیر کردن دیگران براى گرفتن روزه، در حال حیات جایز نیست و باید هر زمان توانایى پیدا کرد، آن را به جا آورد.[۲۴۹]

۱۴۰: کسى که روزه قضا دارد، مى ‏تواند روزه استیجارى بگیرد؟

همه مراجع: آرى، اشکال ندارد.[۲۵۰]

کفّاره روزه‏

۱۴۱: آیا کفّاره افطار عمدى روزه، با کفّاره مریض تفاوت دارد؟

همه مراجع: آرى، در دو مورد با هم تفاوت دارد: الف: در مقدار ب: در مصرف.

در کفّاره افطار عمدى روزه، باید براى هر روز شصت فقیر را سیر کند (یا به هر کدام یک مد طعام بدهد) و یا دو ماه روزه بگیرد. اما در کفّاره مریض، اگربیمارى تا رمضان آینده ادامه داشته باشد، باید براى هر روز یک مد طعام به فقیر بدهد.

در کفّاره افطار عمدى، اگر به شصت فقیر دسترسى دارد، نمى‏ تواند به هر کدام از آنها بیشتر از یک مد طعام بدهد؛ ولى در کفّاره مریض این امر لازم نیست.[۲۵۱]

تأخیر کفّاره‏

۱۴۲: کسى که کفّاره روزه را تا چند سال به تأخیر اندازد، آیا چیزى بر مقدار آن افزوده مى ‏شود؟

همه مراجع: خیر، چیزى بر آن افزوده نمى ‏شود.[۲۵۲]

۱۴۳: کسى که کفّاره روزه به گردن دارد، آیا مى‏ تواند آن را به تأخیر اندازد؟

همه مراجع: آرى، پرداخت کفّاره فورى نیست؛ ولى نباید در تأخیر آن سهل‏ انگارى و کوتاهى کرد.[۲۵۳]

مصرف کفّاره‏

۱۴۴: آیا کفّاره روزه را مى ‏توان به واجب النفقه پرداخت؟

همه مراجع: کفّاره روزه را نمى ‏توان به واجب النفقه داد؛ ولى پرداخت آن به خویشاوندان اشکال ندارد.[۲۵۴]

پول کفّاره‏

۱۴۵: آیا پول کفّاره را نیز مى ‏توان به فقیر داد؟

همه مراجع: دادن پول کفّاره به فقیر کفایت نمى ‏کند- خواه کفّاره مریض باشد یا کفّاره افطار عمدى- مگر اینکه اطمینان داشته باشد، فقیر به وکالت از او، طعام مى ‏خرد و آن را به عنوان کفّاره قبول مى ‏کند.[۲۵۵]

بهزیستى و کمیته امداد

۱۴۶: آیا پرداخت پول کفّاره به نهادهایى مانند بهزیستى و کمیته امداد، کفایت مى ‏کند؟

همه مراجع: اگر اطمینان دارد که نهادهاى یاد شده، پول کفّاره را با رعایت شرایط شرعى، به مصرف طعام براى فقیران مى ‏رسانند، کفایت مى ‏کند.[۲۵۶]

کفّاره و سادات‏

۱۴۷: آیا غیر سید، مى ‏تواند کفّاره روزه را به سید بدهد؟

همه مراجع (به جز صافى): آرى، اشکال ندارد؛ ولى بهتر (احتیاط مستحب) است، به سید ندهد.[۲۵۷]

آیه اللَّه صافى: بنابر احتیاط واجب، غیر سید نمى‏ تواند کفّاره روزه را به سید بدهد.[۲۵۸]

کفّاره و امور فرهنگى‏

۱۴۸: آیا کفّاره روزه را مى ‏توان در امور فرهنگى، جشن ازدواج و مانند آن صرف کرد؟

همه مراجع: خیر، صرف آن در این امور جایز نیست و باید با آن فقیران را اطعام کرد.[۲۵۹]

ناتوانى پرداخت کفّاره‏

۱۴۹: اگر پرداخت کفّاره روزه براى شخصى که روزه ‏اش را به طور عمد افطار کرده، ممکن نباشد (یعنى به واسطه بیمارى نمى‏ تواند روزه بگیرد و از نظر مالى هم توانایى ندارد)، تکلیفش چیست؟

همه مراجع (به جز تبریزى، خامنه‏اى، صافى و وحید): هر مقدار که توانایى دارد، به فقیر مّد طعام بدهد و اگر از دادن این مقدار نیز عاجز است، باید حداقل با گفتن یک بار «استغفر اللَّه»، استغفار کند.[۲۶۰]

آیات عظام تبریزى و وحید: بنابر احتیاط واجب، باید هر مقدار که توانایى دارد، به فقیر مدّ طعام بدهد و استغفار کند و اگر از دادن این مقدار نیز عاجز است، باید حداقل با گفتن یک بار «استغفر اللَّه»، استغفار کند.[۲۶۱]

آیه اللَّه خامنه‏ اى: باید هر مقدار که توانایى دارد، به فقیر مدّ طعام بدهد و بنابر احتیاط استغفار نیز بکند و اگر از دادن این مقدار نیز عاجز است، باید حداقل به گفتن یک بار «استغفر اللَّه»، استغفار کند.[۲۶۲]

آیه اللَّه صافى: هر مقدار که توانایى دارد، به فقیر مدّ طعام بدهد و استغفار کند و اگر از دادن این مقدار نیز عاجز است، باید حداقل با گفتن یک بار «استغفر اللَّه»، استغفار کند.[۲۶۳]

۱۵۰: کسى که اکنون نمى‏ تواند کفّاره افطار عمدى بپردازد، چنانچه در آینده متمکن شد، آیا باید جبران کند؟

همه مراجع (به جز خامنه ‏اى و مکارم): بنابر احتیاط واجب هر وقت متمکن شد، باید کفّاره را بدهد.[۲۶۴]

آیات عظام خامنه ‏اى و مکارم: تکلیف از او ساقط است و لازم نیست کفّاره بدهد.[۲۶۵]

کفّاره روزه همسر

۱۵۱: کفّاره روزه زن بر عهده مرد است یا زن؟

همه مراجع: پرداخت کفّاره روزه زن، بر عهده خودش است.[۲۶۶]

کفّاره روزه فرزند

۱۵۲: کسى که به جهت افطار عمدى روزه، کفّاره برعهده دارد، اما درآمدى ندارد و تحت تکّفل پدر است؛ چه کسى باید کفّاره‏ اش را بدهد؟

همه مراجع (به جز خامنه‏ اى و مکارم): بنابر احتیاط واجب، هر وقت خودش متمکن شد، باید کفّاره را بدهد و بر عهده پدرش نیست.[۲۶۷]

آیات عظام خامنه ‏اى و مکارم: تکلیف از او ساقط است و لازم نیست، کفّاره بدهد و بر عهده پدرش هم نیست.[۲۶۸]

روزه ‏خوارى عمدى‏

۱۵۳: کسى که از روى عمد، روزه ‏هاى خود را نگرفته، تکلیفش چیست؟

همه مراجع: هر مقدار از روزه ‏ها را که نگرفته، باید قضا کند و افزون بر آن، براى هر روز نیز باید کفّاره بدهد؛ یعنى، دو ماه روزه بگیرد، یا شصت فقیر را سیر کند و یا به هر کدام یک مد (تقریباً ده سیر) طعام (گندم یا جو و مانند آن) به آنها بدهد.[۲۶۹]

۱۵۴: آیا کسى که از روى عمد و در ملاء عام، روزه خوارى مى‏ کند، تعزیر دارد؟

همه مراجع: افزون بر قضا و کفّاره، تعزیر نیز دارد که مقدار آن، براى بار اول و دوم ۲۵ تازیانه است و به نظر عده‏ اى، اندازه ‏اى براى آن مشخص نشده و با نظر و تشخیص حاکم تعیین مى ‏گردد. اگر بعد از تعزیر اول و دوم، براى مرتبه سوم روزه‏ خوارى کند، حکمش قتل است.[۲۷۰]

روزه‏ خوارى هنگام بلوغ‏

۱۵۵: روزه‏ هایى که در اوایل سن تکلیف به جا نیاورده ‏ام، علاوه بر قضا کفّاره هم دارد؟

همه مراجع: هر مقدار از روزه ‏ها را که نگرفته‏ اید، باید قضا کنید و افزون بر آن، براى هر روز نیز باید کفّاره بدهید؛ یعنى، دو ماه روزه بگیرید یا شصت فقیر را سیر کنید و یا به هر کدام یک مد (تقریباً ده سیر) طعام (گندم یا جو و مانند آن) به آنها بدهید.[۲۷۱]

روزه مستحبى‏

۱۵۶: آیا مسافر مى ‏تواند روزه مستحبى بگیرد؟

آیات عظام امام، خامنه ‏اى و نورى: خیر، گرفتن روزه مستحبى در سفر جایز نیست؛ مگر در مدینه طیبه که براى بر آورده شدن حاجت، مى ‏تواند سه روز، روزه مستحبى بگیرد و لازم است روز چهار شنبه، پنج شنبه و جمعه را اختیار کند.[۲۷۲]

آیات عظام بهجت، صافى و فاضل: خیر، گرفتن روزه مستحبى در سفر جایز نیست؛ مگر در مدینه طیبه که براى بر آورده شدن حاجت، مى‏ تواند سه روز، روزه مستحبى بگیرد و بهتر است روز چهار شنبه، پنج شنبه و جمعه را اختیار کند.[۲۷۳]

آیات عظام تبریزى، سیستانى، مکارم و وحید: خیر، گرفتن روزه مستحبى در سفر جایز نیست؛ مگر در مدینه طیبه که براى بر آورده شدن حاجت، مى‏ تواند سه روز، روزه مستحبى بگیرد و احتیاط واجب آن است که روز چهارشنبه، پنج‏شنبه و جمعه را اختیار کند.[۲۷۴]

۱۵۷: آیا کسى که روزه قضا دارد، مى ‏تواند روزه مستحبى بگیرد؟

همه مراجع: خیر، با داشتن روزه قضا، گرفتن روزه مستحبى جایز نیست.[۲۷۵]

۱۵۸: آیا کسى که کفّاره روزه دارد، مى ‏تواند روزه مستحبى بگیرد؟

آیات عظام امام، تبریزى، خامنه ‏اى و نورى: خیر، با داشتن کفّاره روزه، گرفتن روزه مستحبى جایز نیست.[۲۷۶]

آیات عظام بهجت و سیستانى: آرى، با داشتن کفّاره روزه، گرفتن روزه مستحبى اشکال ندارد.[۲۷۷]

آیات عظام صافى، فاضل، مکارم و وحید: بنابر احتیاط واجب، با داشتن کفّاره روزه، گرفتن روزه مستحبى جایز نیست.[۲۷۸]

خوردن روزه مستحبى‏

۱۵۹: آیا جایز است، روزه مستحبى را باطل کنیم؟

همه مراجع: آرى، اشکال ندارد؛ ولى اگر بعد از ظهر باشد، مکروه است.[۲۷۹]

۱۶۰: روزه مستحبى گرفته ‏ام؛ دوستم خوراکى به من تعارف مى ‏کند، وظیفه ‏ام چیست؟

همه مراجع: مستحب است، روزه خود را افطار کنید.[۲۸۰]

اجازه شوهر در روزه‏

۱۶۱: آیا براى گرفتن روزه ‏هاى مستحبى، اجازه شوهر لازم است؟

همه مراجع (به جز بهجت، صافى و مکارم): اگر با حق زناشویى شوهر منافات داشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید اجازه بگیرد. اگر شوهر او را از روزه گرفتن باز دارد، باید اطاعت کند؛ هر چند با حق زناشویى او منافات نداشته باشد.[۲۸۱]

آیات عظام بهجت و مکارم: بنابر احتیاط واجب، باید از شوهر اجازه بگیرد؛ هر چند با حق زناشویى شوهر منافات نداشته باشد.[۲۸۲]

آیه اللَّه صافى: اگر با حق شوهر منافات داشته باشد، باید از شوهر اجازه بگیرد و اگر منافات نداشته باشد، بنابر احتیاط واجب باید اجازه بگیرد. اگر شوهر او را از روزه گرفتن باز دارد، باید اطاعت کند؛ هر چند با حق زناشویى او هم منافات نداشته باشد.[۲۸۳]

روزه نذرى‏

۱۶۲: کسى که قضاى روزه ماه رمضان بدهکار است، آیا مى ‏تواند روزه نذر کند؟

آیات عظام امام، سیستانى، خامنه ‏اى و مکارم: خیر، نمى‏ تواند روزه نذر کند.[۲۸۴]

آیات عظام تبریزى، بهجت، صافى، فاضل، نورى و وحید: آرى، مى ‏تواند روزه نذر کند.[۲۸۵]

آیه اللَّه فاضل: اگر روز معینى را نذر کند- که گرفتن قضاى روزه‏ هاى ماه رمضان، قبل از آن ممکن باشد- اشکال ندارد.[۲۸۶]

۱۶۳: اگر زن بدون اجازه شوهر نذر کند روزه بگیرد؛ آیا روزه ‏اش صحیح است؟

آیات عظام امام، خامنه ‏اى و نورى: خیر، روزه‏اش باطل است.[۲۸۷]

آیه اللَّه بهجت: بنابر احتیاط واجب، بدون اجازه شوهر [از نظر وضعى‏] منعقد مى‏ شود.[۲۸۸]

آیات عظام تبریزى، سیستانى، فاضل، صافى، مکارم و وحید: اگر با حق زناشویى شوهر منافات داشته باشد، بدون اجازه او باطل است.[۲۸۹]

روزه مستحبى و جنابت‏

۱۶۴٫ آیا انسان جنب، مى ‏تواند بعد از اذان صبح غسل کند و روزه مستحبى بگیرد؟

همه مراجع: روزه مستحبى اشکال ندارد و روزه صحیح است.[۲۹۰]

دانستنى ‏ها و اصطلاحات احکام روزه

مد و طعام‏

۱۶۵: منظور از مد و طعام در کفّاره روزه چیست؟

منظور از «طعام»، گندم، آرد، نان، جو، خرما و مانند آن است و «مد» حدود ۷۵۰ گرم یا ده سیر مى‏ باشد.[۲۹۱]

کفّاره‏

۱۶۶: کفّاره چیست؟

 «کفّاره» از ماده «کفر» به معناى پوشاندن است و در اصطلاح دینى، عبارت است از: «پرداخت صدقه، قربانى و انجام دادن عمل شرعى و مانند آن به جهت گناهى که انجام گرفته است». از آنجایى که آثار گناه را محو مى ‏سازد و آن را از انسان مى ‏پوشاند، «کفّاره» مى‏ نامند. انسان کافر، نیز از آن جهت که حقایقى از قبیل خدا، قیامت، نبوت و … را انکار کرده و آن را از خود مى ‏پوشاند، کافر نامیده مى ‏شود. کفّاره در همه شریعت‏ ها و ادیان، براى اجتناب از پیامدهاى سوء اعمال شرعى، غیراخلاقى و مخالف اصول اجتماعى انجام مى ‏گیرد.

مهم ‏ترین آثار آن، جلب رضایت و فرو نشاندن خشم الهى است. کفّاره چند نوع است: معین، مخیر، مرتب، مرتب و مخیر و کفّاره جمع. تعریف و موارد هریک از اینها در جاى خود بیان شده است.[۲۹۲]

کفّاره جمع‏

۱۶۷: کّفاره جمع چیست؟

 «کفّاره جمع» عبارت است از: «جمع بین آزاد کردن یک بنده و گرفتن دو ماه روزه و اطعام شصت فقیر». این کفّاره در دو مورد تحقق مى ‏یابد: یکى اینکه انسان روزه خود را با چیز حرام باطل کند و دیگر اینکه شخص مسلمانى را بى‏ گناه و از روى عمد به قتل برساند.[۲۹۳]

تبصره: با توجه به اینکه در عصر حاضر آزاد کردن بنده مورد ندارد، باید بین دو مورد دیگر جمع کند.

انواع کفّاره روزه‏

۱۶۸: چند نوع کفّاره روزه وجود دارد؟

کفّاره روزه چهار نوع است:

۱: کفاره روزه ‏خوارى عمدى در ماه رمضان؛ و آن آزاد کردن بنده یا گرفتن دو ماه روزه و یا اطعام شصت فقیر است.

۲: کفاره خوردن عمدى روزه قضاى ماه رمضان در بعد از ظهر؛ و آن اطعام ده فقیر است و در صورت عدم تمکن، گرفتن سه روز، روزه است.

۳: کفاره روزه نذر معین؛ و آن همان کفاره روزه ‏خوارى عمدى در ماه رمضان است.[۲۹۴]

 ۴: کفاره روزه اعتکاف؛ و آن همان کفاره روزه ‏خوارى عمدى در ماه رمضان است.

روزه یوم الشک‏

۱۶۹: روزه یوم الشک چیست؟

روزى که انسان شک دارد آخر ماه شعبان است یا اول ماه رمضان، «یوم‏الشک» مى ‏نامند. با توجه به اینکه در بین مردم، گفت‏وگو مى ‏شود که در شب آن روز، ماه دیده شده یا نه و یا کسانى که شهادت به دیدن ماه مى ‏دهند شرایط لازم را ندارند، باعث شک و تردید مى‏ شود؛ آن روز به این عنوان، نام گرفته است.

گرفتن روزه آن روز نه تنها واجب نیست؛ بلکه اگر کسى به نیت ماه رمضان روزه بگیرد، کار حرامى انجام داده است و چنانچه کسى بخواهد آن روز را روزه بگیرد، باید به نیت ماه شعبان یا روزه قضا (اگر به ذمه داشته باشد)، بگیرد.[۲۹۵]

روزه سکوت‏

۱۷۰: روزه سکوت چیست؟

روزه «صَمْت» یا سکوت، عبارت است از: «پرهیز از مفطرات هشت‏گانه و دورى از سخن گفتن». این روزه در شریعت حضرت موسى، میان بنى‏اسرائیل شناخته شده بود. حضرت مریم بنا به مصالحى از جانب خداوند، مأمور شد تا در مدت معینى، از سخن گفتن اجتناب کند؛ ولى این امر در اسلام یکى از محرمات شمرده شده است.[۲۹۶]

فقیر شرعى‏

۱۷۱: فقیر از نظر شرعى به چه کسى گفته مى ‏شود؟

همه مراجع: کسى که نمى ‏تواند مخارج سال خود و خانواده را در حد متعارف تأمین کند، فقیر است.[۲۹۷]

اتحاد افق‏

۱۷۲: منظور از اتحاد افق چیست؟

شهرهایى که از نظر علم هیئت در یک طول جغرافیایى (نصف النهار) قرار گرفته باشند، هم افق مى‏ نامند. بنابراین اگر در یکى از این شهرها ماه دیده شود و مانعى مانند ابر در کار نباشد، در شهرهایى که در طول آن قرار دارد، نیز دیده مى ‏شود.[۲۹۸]

حکم و حاکم‏

۱۷۳: منظور از حاکم و حکم او در مسئله رؤیت ماه چیست؟

 «حکم»، عبارت است از انشاى مجتهد جامع‏ شرایط، از روى موازین شرعى در موضوعات جزئى؛ از قبیل: ثبوت اول ماه، تعیین سرپرست، تعیین متولى، رفع خصومت بین مردم و … این حکم، بر تمامى مکلّفان- حتى مجتهدان- حجت است و همه باید از این حکم پیروى و اطاعت کنند و هیچ مجتهدى نمى‏ تواند حکم او را نقض کند؛ مگر آنکه به اشتباه و خطاى او پى ببرد. منظور از حکم، صرف خبر و اعلام نیست؛ بلکه باید لفظ «حَکَمْتُ» و مانند آن به کار رود. منظور از حاکم در رساله‏هاى عملیه، همان مجتهد جامع‏شرایط فتوا است.[۲۹۹]

[۱]. بقره،۱۸۳

[۲]. احادیث بسیارى در این زمینه آمده است، ر. ک: من لایحضره الفقیه، ج ۲، ح ۱۷۶۹- ۱۷۶۶

[۳]. بحارالانوار، ج ۷۸، ص ۱۸۳

[۴]. به نقل از: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۶۳۲

[۵]. تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۶۳۴؛ لسان العرب؛ مجمع البحرین؛ فرهنگ اصطلاحات فارسى؛ من‏لایحضره الفقیه، ج ۲، باب النوادر، ص ۱۶۹

[۶]. ر. ک: تفسیر نمونه، ج ۱، ص ۶۳۳

[۷]. بقره، آیه ۱۸۳

[۸]. من لا یحضره الفقیه، ج ۲، ص ۱۰۷

[۹]. بحار الانوار، ج ۹۶ ص ۲۹۲

[۱۰]. ر. ک: غرر الحکم و درر اللکلم

[۱۱]. العروه الوثقى، ج ۲، اقسام الصوم

[۱۲].همان، ج ۲، اقسام الصوم؛ توضیح ‏المسائل، م ۱۷۳۹- ۱۷۴۵

[۱۳]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۷۴۸

[۱۴]. العروه الوثقى، ج ۲، اقسام الصوم؛ توضیح ‏المسائل، م ۱۷۳۹- ۱۷۴۵

[۱۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، ۱۷۲۹، ۱۷۲۵، العروه الوثقى، ج ۲؛ کتاب الصوم، فصل فى موارد الرخصه فى افطار شهر رمضان

[۱۶]. العروه الوثقى، ج ۲، نیه الصوم

[۱۷]. وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۶۰، ۱۵۶۱، ۱۵۷۲ و ۱۵۷۳؛ توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۵۲، ۱۵۵۳، ۱۵۵۵ و ۱۵۶۵

[۱۸]. العروهالوثقى، ج ۲، نیهالصوم

[۱۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۶۸، ۱۵۶۹؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۷۶ و ۱۵۷۷

[۲۰]. العروه الوثقى، ج ۲، نیه الصوم، م ۱۵

[۲۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۶۱

[۲۲]. تبریزى، توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۵۶۱؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۶۹

[۲۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۴۲ و ۱۵۷۴

[۲۴]. امام، نورى، فاضل و مکارم، تعلیقات على العروه، ج ۳، فصل فیما تعلیق بالقضا، االرابع؛ سیستانى، وحید و تبریزى، منهاج الصالحین، م ۱۰۲۳؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۳۶ و دفتر: خامنه‏اى

[۲۵]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۳۲

[۲۶]. فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۲۳۱؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۱۰۴؛ نورى، استفتاءات، ج ۱، س ۱۰۳؛ صافى، جامع ‏الاحکام، ج ۱، س ۱۹۳ دفتر: بهجت، وحید، خامنه‏اى، سیستانى و تبریزى

[۲۷]. استفتاءات، ج ۱، احکام نماز، س ۱۹ و ۲۰

[۲۸]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۷۳۵ و دفتر: خامنه ‏اى

[۲۹]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۷۳۵

[۳۰]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۳۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۷۴۱

[۳۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۳۵ و ۷۴۲؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۷۴۱ و ۷۴۸ و دفتر: خامنه ‏اى

[۳۲]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۳۵ و ۷۴۲

[۳۳]. همان، م ۱۷۵۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۵۸

[۳۴]. تبریزى، وحید، منهاج الصالحین، ج ۱، م ۱۰۴۰؛ امام، فاضل، نورى، تعلیقات على العروه، شرایط وجوب الصوم، م ۴ و ۶؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۵۳؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۶۲ و دفتر: خامنه ‏اى

[۳۵]. تعلیقات على العروه، شرایط وجوب الصوم، م ۴ و ۶

[۳۶]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۲۱؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۲۹؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۳۷]. تبریزى، توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۷۲۱

[۳۸]. سیستانى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۲۱

[۳۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۰۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۱۳

[۴۰].امام، نورى و فاضل، تعلقات على العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، الخامس؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، ۱۳۵۴؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحه الصوم؛ بهجت، وسیله النجاه، ۱، ۱۱۴۳ و دفتر: خامنه‏ اى

[۴۱]. العروه الوثقى، ج ۲، نیه الصوم، م ۶

[۴۲]. نورى، استفتاءات، ج ۱، س ۲۳۱؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۸۴؛ دفتر: وحید، تبریزى، امام و صافى

[۴۳]. دفتر: خامنه ‏اى، سیستانى و بهجت

[۴۴]. مکارم، استفتاءات، ج ۲، س ۴۸۲ و ۴۷۵

[۴۵]. امام، نورى و فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، الخامس؛ صافى، هدایه العباد، ۱، ۱۳۵۴؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحه الصوم؛ بهجت، وسیله النجاه، ۱۱۴۳۱ و دفتر: خامنه ‏اى

[۴۶]. توضیح‏ المسائل، م ۱۴۴۳

[۴۷]. فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۸۱؛ خامنه ‏اى، استفتاء، س ۱۱۲۲؛ دفتر: همه مراجع

[۴۸]. دفتر: همه مراجع

[۴۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۳۵

[۵۰]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۳۸

[۵۱]. دفتر: نورى، سیستانى، مکارم، بهجت، صافى، فاضل و وحید

[۵۲]. دفتر: تبریزى

[۵۳]. خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۶۵۹

[۵۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۰۷ و وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۳۱۶ و خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۶۴۵

[۵۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۰۷

[۵۶]. استفتاء ات، ج ۲، احکام مسافر، س ۲۶۷

[۵۷]. نورى، استفتاءات، ج ۱ و ج ۲، نماز مسافر و بهجت، توضیح‏ المسائل، نماز مسافر، شرط پنجم

[۵۸]. استفتاءات، س ۴۹۸، ۴۷۲

[۵۹]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، صلاه المسافر، الخامس و.، نماز مسافر

[۶۰]. صافى، جامع ‏الحکام، ج ۱، نماز مسافر

[۶۱]. دفتر: آیه اللَّه وحید

[۶۲]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۲۹؛ دفتر: خامنه ‏اى و بهجت

[۶۳]. سیستانى،.، نماز مسافر

[۶۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۲۷۲

[۶۵]. دفتر: وحید

[۶۶]. تبریزى، استفتاءات، س ۵۰۱

[۶۷]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، صلاه المسافر، الخامس و.، نماز مسافر

[۶۸]. صافى، جامع ‏الحکام، ج ۱، نماز مسافر و دفتر: فاضل

[۶۹]. مکارم، استفتاءات، ج ۲، ۲۸۴

[۷۰]. دفتر: وحید

[۷۱]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۲۷۲؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۱۰۶

[۷۲]. تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، م ۸۸۴

[۷۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۸۲؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۵۹۰

[۷۴]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۶؛ توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۵۷۳؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۵۸۱؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۶۵

[۷۵]. امام، سیستانى، فاضل و مکارم، تعلیقات على العروه، الفصل الرابع، م ۱؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، ۷۶۳ و دفتر: وحید، بهجت

[۷۶]. تبریزى، استفتاءات، س ۶۴۰ و دفتر: صافى

[۷۷]. نورى، تعلیقات على العروه، الفصل الرابع، م ۱

[۷۸]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۷۸؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۶۴

[۷۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۷۸ و سیستانى، تعلیقات على العروه، ج ۲، المفطرات، م ۱

[۸۰]. مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۷۸

[۸۱]. وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۸۶

[۸۲]. دفتر: همه مراجع

[۸۳]. تبریزى، استفتاءات، س ۶۹۹؛ دفتر: همه مراجع

[۸۴]. تبریزى، استفتاءات، س ۷۱۴؛ مکارم، استفتاءات، ج ۲، س ۴۲۶

[۸۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۸۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، ۱۵۸۸ و دفتر: خامنه ‏اى

[۸۶]. همان، م ۱۵۸۰

[۸۷]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۸۰

[۸۸]. دفتر: همه مراجع

[۸۹]. دفتر: همه مراجع

[۹۰]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه س ۱۱؛ تبریزى، استفتاءات، س ۷۱۳؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۴۴؛ العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات، الثانى

[۹۱]. دفتر: همه مراجع

[۹۲]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۵۷۶؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۶۷

[۹۳]. توضیح ‏المسائل مراجع،، م ۱۵۷۶؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۸۴

[۹۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۷۶

[۹۵]. توضیح ‏المسائل، م ۱۳۳۹

[۹۶]. خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۶۷؛ تبریزى، استفتاءات، س ۶۸۱؛ مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۷۶ و دفتر: امام و وحید

[۹۷]. دفتر: بهجت

[۹۸]. صافى، جامع ‏الاحکام، ج ۱، س ۴۷۳ و دفتر: سیستانى و نورى

[۹۹]. فاضل، جامع المسائل، ج ۲، س ۴۴۲

[۱۰۰]. توضیح ‏المسائل، م ۱۳۳۹

[۱۰۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۵۷؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۶۵

[۱۰۲].سیستانى، نورى، تعلیقات على العروه، ج ۲، المفطرات، السادس؛ امام، مکارم، فاضل و تبریزى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۰۵؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۰۴؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۱۳؛ دفتر: خامنه‏ اى و صافى

[۱۰۳]. العروه الوثقى، ج ۲، الفصل الخامس؛ توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۶۰۵؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۵۱

[۱۰۴]. نورى، تعلیقات على العروه، ج ۲، المفطرات، السادس؛ امام، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۰۵؛ دفتر: خامنه‏ اى

[۱۰۵]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۰۴

[۱۰۶]. سیستانى، تعلیقات على العروه، ج ۲، المفطرات، السادس؛ مکارم، فاضل و تبریزى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۰۵؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۱۳؛ دفتر: صافى

[۱۰۷]. خامنه‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۶۰؛ توضیح المسائل مراجع، م ۱۶۰۵؛ وحید، توضیح‏ المسائل، ۱۶۱۳ و دفتر: بهجت

[۱۰۸]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۴۶؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۵۴

[۱۰۹]. العروه الوثقى، احکام المفطرات، فصل ۴ و ۵ و نورى، استفتاءات، ج ۱، س ۶۸۹

[۱۱۰]. همان، ج ۲، الفصل الخامس؛ اللمعه الدمشقیه، ج ۲، ص ۱۳۳ و تبریزى، استفتاءات، ج ۱، س ۶۸۹

[۱۱۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۰۸ و ۱۶۰۹ و ۱۶۱۰

[۱۱۲]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۶۰۸ و دفتر خامنه ای

[۱۱۳]. بهجت، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۰۸ و وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۱۶

[۱۱۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۰۸

[۱۱۵]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۶۰۸٫

[۱۱۶]. همان

[۱۱۷]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۲۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۳۳

[۱۱۸]. مکارم: توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۲۵

[۱۱۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۳؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۴۱

[۱۲۰]. توضیح المسائل مراجع، م ۷۲۶؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۷۳۳ و خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۲۰۲ و ۲۰۴

[۱۲۱]. بهجت، استفتاءات، ج ۲، س ۲۸۳۷؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۴۶؛ تبریزى، استفتاءات، س ۶۸۰؛ دفتر: همه مراجع

[۱۲۲]. نورى، توضیح ‏المسائل، م ۷۲۷؛ امام، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۲۶

[۱۲۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۲۶؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۷۳۳

[۱۲۴]. مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۷۲۶

[۱۲۵]. بهجت، استفتاءات، ج ۲، س ۲۸۴۰؛ دفتر: همه مراجع

[۱۲۶]. العروه الوثقى، فصل فى المفطرات، م ۲۶؛ توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۲۱

[۱۲۷]. توضیح‏ المسائل مراجع، م، ۱۵۹۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۹۸؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۱۲۸]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۲ و وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۴۰

[۱۲۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۵

[۱۳۰]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۰۸۹

[۱۳۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۴۱

[۱۳۲]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۵

[۱۳۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۵

[۱۳۴]. تبریزى، صراط النجاه، ج ۱، س ۱۰۷ و منهاج الصالحین، ج ۱، بعد از م ۱۰۰۴؛ وحید، منهاج الصالحین، ۲، بعد از م ۱۰۰۴؛ امام، استفتاءات، ج ۱ روزه، س ۳۱؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۱۹۴ و دفتر: بهجت

[۱۳۵]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، بعد از م ۱۰۰۴؛ فاضل، جامع ‏المسائل، ج ۱، س ۵۵۸؛ دفتر: صافى و وحید

[۱۳۶]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۵۸

[۱۳۷]. نورى، استفتاءات، ج ۲، س ۶۹

[۱۳۸]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۲۲

[۱۳۹]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۳۱؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۱۹۵؛ نورى، استفتاءات، ج ۲، س ۶۹؛ تبریزى، صراط النجاه، ج ۱، س ۱۰۷؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۵۸؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۰۸۹؛ سیستانى و تبریزى، منهاج الصالحین، م ۹۸۵؛ دفتر: وحید، مکارم؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۲۸۲

[۱۴۰]. دفتر: همه مراجع

[۱۴۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۲۱؛ مکارم، توضیح ‏المسائل، م ۱۳۷۱؛ نورى، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۱۸

[۱۴۲]. وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۲۹ و صافى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۲۱

[۱۴۳]. امام استفتاءات، ج ۱؛ س ۱۰۱؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۶۰؛ صافى، جامع الاحکام، ج ۱، س ۱۰۸؛ نورى، استفتاءات، ح ۲، س ۶۹؛ تبریزى، استفاءات، س ۶۸۲ و دفتر: سیستانى، بهجت، مکارم و وحید

[۱۴۴]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۱۰۱؛ تبریزى، استفتاءات، س ۶۸۲؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۱۹۸؛ دفتر: همه مراجع

[۱۴۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۷۲؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۸۰ و دفتر: خامنه ‏اى

[۱۴۶]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۶۶۵؛ نورى، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۶۲؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۷۳

[۱۴۷]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۵

[۱۴۸]. همان، م ۱۶۶۵؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۸۵

[۱۴۹]. تبریزى، وحید، منهاج الصالحین، کفّاره الصوم، تتمیم؛ امام، فاضل، نورى، تعلیقات على العروه، الفصل الثالث، السادس؛ دفتر: خامنه‏ اى، صافى و بهجت

[۱۵۰]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، کفاره الصوم، تتمیم

[۱۵۱]. اجوبه الاستفتاءات، س ۷۷۳ و دفتر استفتاءات

[۱۵۲]. مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۵۸، ۱۶۵۹؛ تعلیقات على العروه، الفصل الثالث و السادس

[۱۵۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۰۳؛ العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات، الرابع

[۱۵۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۰۳؛ العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات، الرابع

[۱۵۵]. امام، تحریرالوسیله، ج ۱، فیمایجیب الامساک فیه، م ۱۸، فیما یترتب على الافطار، م ۱؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۱۱، ۱۳۱۸؛ نورى، تعلیقات على العروه، الفصل الثالث، السادس

[۱۵۶]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۰۹، ۱۱۱۷؛ فاضل، تعلیقات على العروه، الفصل الثالث و السادس؛ خامنه‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۱۷

[۱۵۷]. تبریزى، وحید: منهاج الصالحین، کفاره الصوم، تتمیم

[۱۵۸]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، کفاره الصوم، تتمیم

[۱۵۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۴؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۸۵

[۱۶۰]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۴؛ دفتر: بهجت

[۱۶۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۴

[۱۶۲]. سیستانى، توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۵۹۴؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۰۲

[۱۶۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۴؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۰۲ و دفتر: بهجت

[۱۶۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۴؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۸۵

[۱۶۵]. دفتر: همه مراجع

[۱۶۶].توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۵۹۵؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۰۳؛ العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات، الرابع؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۱۱۸۷؛ صافى، جامع ‏الاحکام، ج ۲، س ۱۷۱۷ و ۱۶۰۵؛ فاضل، جامع ‏المسائل، ج ۱، س ۱۷۲۹ و ۱۷۳۱؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۷۷۸ و ۷۸۲؛ سیستانى،, sistani. org (فیلم)، س ۴؛ تبریزى، استفتاءات، س ۱۶۰۳ و ۱۶۰۵ و صراط النجاه، ج ۵، س ۱۱۲۹٫ دفتر: نورى، امام، بهجت و وحید

[۱۶۷]. العروه الوثقى، ج ۱، مستحبات غسل الجنابه، م ۶

[۱۶۸]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۵۹۵؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۰۳ و دفتر: خامنه ‏اى و بهجت

[۱۶۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۸۳؛ وحید، توضیح‏ المسائل، ۱۶۹۱

[۱۷۰]. العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات، الثالث

[۱۷۱]. مکارم، تعلیقات على العروه، المفطرات، الثالث

[۱۷۲]. امام، تحریر الوسیله، ج ۱، فیمایجیب الامساک فیه، م ۱۸، فیما یترتب على الافطار، م ۱؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۱۱، ۱۳۱۸؛ نورى، تعلیقات على العروه، الفصل الثالث، السادس

[۱۷۳]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۰۹، ۱۱۱۷؛ فاضل، تعلیقات على العروه، الفصل الثالث، السادس؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۱۷

[۱۷۴]. تبریزى، سستانى و وحید، منهاج الصالحین، کفاره الصوم، تتمیم

[۱۷۵]. مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۵۸

[۱۷۶]. العروه الوثقى، ج ۲، فصل فى شرائط وجوب الصوم، م ۶

[۱۷۷]. همان، ج ۲، المفطرات، م ۸

[۱۷۸]. العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات، الخامس

[۱۷۹]. همان، ج ۲، المفطرات، الخامس

[۱۸۰]. العروه الوثقى، ج ۲، شرایط صحه الصوم، السادس

[۱۸۱]. همان

[۱۸۲]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۴۳، ۱۷۴۴؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۵۱، ۱۷۵۲؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، ۷۴۶

[۱۸۳]. خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۵۶؛ تبریزى، استفتاءات، س ۶۴۶؛ صافى، جامع‏ الاحکام، ج ۱، ۴۸۵؛ دفتر: همه مراجع

[۱۸۴]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۶؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۵۱ ۳؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۲۸۵؛ نورى، استفتاءات، ج ۱، س ۲۱۲

[۱۸۵]. استفتاءات، ج ۲، س ۲۸۸۰

[۱۸۶]. تبریزى، استفتاءات، س ۷۱۱؛ دفتر: وحید

[۱۸۷]. دفتر: سیستانى

[۱۸۸]. خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۶۲

[۱۸۹]. دفتر: صافى

[۱۹۰]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۰۳ و ۱۷۴۴

[۱۹۱]. همان، م ۱۵۸۳؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۵۹۱؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۳۲

[۱۹۲]. دفتر: همه مراجع

[۱۹۳]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۴۳، ۱۷۴۴

[۱۹۴]. تبریزى، سیستانى، وحید، منهاج الصالحین، شرایط صحه الصوم، م ۱۰۲۹

[۱۹۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۴۳ و ۱۷۴۴؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۵۳؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۵۱ و ۱۷۵۲

[۱۹۶]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۴۳، ۱۷۴۴؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۵۵

[۱۹۷]. تبریزى، توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۷۴۳؛ وحید، منهاج الصالحین، ج ۲، م ۱۰۳۲

[۱۹۸]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، م ۱۰۳۲؛ بهجت، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۴۳

[۱۹۹]. مکارم، توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۷۴۳

[۲۰۰]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۷۲۸؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۲۰۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۲۸

[۲۰۲]. همان، م ۱۷۲۸؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۳۶

[۲۰۳]. صافى، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۲۸

[۲۰۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۲۸؛ العروه الوثقى، ج ۲، فصل ۱۱

[۲۰۵]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۵۷؛ مکارم، استفتاءات، ج ۲، س ۴۴۳؛ خامنه‏ اى، اجوبه الاستفتاءات، ۷۴۷ و دفتر: همه‏مراجع

[۲۰۶]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۲۹؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۲۰۷]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۲۹

[۲۰۸]. همان، م ۱۷۲۹؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۳۷

[۲۰۹]. امام، استفتاءات، ج ۱، س ۳۹؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۶۳؛ صافى، جامع‏ الاحکام، ج ۱، س ۵۱۲؛ دفتر: همه مراجع

[۲۱۰]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۳۷؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۴۵؛ العروه الوثقى، ج ۲، المفطرات ۵۵، الفصل السادس

[۲۱۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۴۱؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۴۹

[۲۱۲]. استفتاءات، ج ۲، س ۲۸۳۵

[۲۱۳]. مکارم، تعلیفات على العروه، المفطرات، م ۵۰

[۲۱۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۴۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۴۸

[۲۱۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۲۶۵۷؛ خامنه‏ اى، استفتاء، س ۱۰۹۷

[۲۱۶]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۲۶۵۷؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۲۷۲۱

[۲۱۷]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۷۶ و ۸۸؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۷۳۱، ۷۳۲؛ فاضل، جامع ‏المسائل، ج ۱، س ۵۶۸؛ صافى، جامع ‏الاحکام، ج ۱، س ۴۹۱، ۴۹۸؛ نورى، استفتاءات، ج ۲، س ۲۸۹۳؛ دفتر: بهجت و وحید

[۲۱۸]. تبریزى، صراط النجاه، ج ۲، س ۴۵۸ و ۱۵۱۹

[۲۱۹]. مکارم، استفتاءات، ج ۲، س ۴۳۹

[۲۲۰]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۳۸؛ دفتر: همه مراجع

[۲۲۱]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۶۶۱؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۶۹؛ العروه الوثقى، ج ۲، صوم الکفاره، ۱؛ احکام القضاء، م ۷

[۲۲۲]. توضیح ‏المسائل مراجع، ۱۷۰۵، ۱۷۰۹؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۱۳، ۱۷۱۷

[۲۲۳]. العروه الوثقى، ج ۲، احکام القضا، م ۶

[۲۲۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۰۶؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۷۱۴؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۷۳؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۲۲۵]. سیستانى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۰۶

[۲۲۶]. العروه الوثقى، ج ۲، الفصل السادس، فیما یوجب القضا و الکفاره، م ۱ و توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۸۷

[۲۲۷]. دفتر: همه مراجع

[۲۲۸]. العروه الوثقى، ج ۲، نیه الصوم

[۲۲۹]. توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲

[۲۳۰]. صافى، فاضل، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲، بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۹۱۶، ۱۱۷۷

[۲۳۱]. تبریزى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲

[۲۳۲]. سیستانى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰ و ۱۷۱۲؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۵۴۷؛ توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲؛ مکارم، توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲

[۲۳۳]. وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۳۹۸، ۱۷۲۰

[۲۳۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۱؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۳۹۹

[۲۳۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۲؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۴۰۰؛ دفتر: بهجت و خامنه ‏اى

[۲۳۶]. سیستانى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۲؛ فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۲، احکام القضا، م ۲۵

[۲۳۷]. مکارم، تعلیقات على العروه، احکام القضا، م ۲۵ و استفتاءات، ج ۳، س ۲۶۱

[۲۳۸]. العروه الوثقى، ج ۲، احکام القضا، م ۲۳

[۲۳۹]. همان، ج ۲، احکام القضا، م ۱۰

[۲۴۰]. امام، نورى، مکارم، تعلیقات على العروه، ج ۲، قضاء الولى، م ۳؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۵۴۶؛ تبریزى، سیستانى، وحید، منهاج الصالحین، م ۷۴۳؛ فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۱، قضاء الولى، م ۳؛ توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۳۹۸؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۹۱۷؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۹۹۲

[۲۴۱]. العروه الوثقى، ج ۱، قضاء الولى، م ۱۰؛ دفتر: همه مراجع

[۲۴۲]. امام، نورى، مکارم، تعلیقات على العروه، ج ۲، قضاءالولى، م ۳؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۵۴۶؛ تبریزى، سیستانى، وحید، منهاج الصالحین، م ۷۴۳؛ فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۱، قضاءالولى، م ۳؛ توضیح‏ المسائل مراجع، م ۱۳۹۸؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۹۱۷؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۹۹۲

[۲۴۳]. امام، نورى، مکارم و فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۲، قضاء الولى؛ سیستانى، وحید و تبریزى، منهاج الصالحین، م ۷۳۷؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۹۱۷؛ دفتر: نورى و خامنه ‏اى

[۲۴۴]. صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۹۹۱

[۲۴۵]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۳۹۸، ۱۷۲۰

[۲۴۶]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰ ۱۷۱۲؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۹۱۶، ۱۱۷۷

[۲۴۷]. خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۵۴۲

[۲۴۸]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۳۹۰، ۱۷۱۲

[۲۴۹]. العروه الوثقى، ج ۱، صلاه الاستیجار

[۲۵۰]. امام، فاضل، مکارم و نورى، تعلیقات على العروه، ج ۲، احکام القضا، م ۱۰؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج ‏الصالحین، ۱۰۳۵؛ دفتر: بهجت، خامنه ‏اى و صافى

[۲۵۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰، ۱۷۰۳ و ۱۶۸۶ و ۱۷۰۸

[۲۵۲]. العروه الوثقى، ج ۲، الصوم، الفصل السادس، م ۲۱

[۲۵۳]. همان، ج ۲، فى ما تعلیق بالکفاره، م ۲۲

[۲۵۴].امام، تحریر الوسیله، ج ۲، الکفارات، م ۱۸؛ صافى، هدایه العباد، ج ۲، الکفارات، م ۱۸؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۲۹۶؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، الکفارات ۱۵۸۰؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۳، م ۷۷۳؛ دفتر: خامنه ‏اى، نورى، بهجت و فاضل

[۲۵۵]. سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۳، م ۷۷۶؛ صافى، هدایه العباد، ج ۲، الکفارات، م ۲۰؛ امام، تحریرالوسیله، ج ۲، الکفارات، م ۲۰؛ خامنه‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۰۱؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۲۹۱ و دفتر: فاضل، وحید، نورى، تبریزى و بهجت

[۲۵۶].سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۳، م ۷۷۶؛ صافى، هدایه العباد، ج ۲، الکفارات، م ۲۰؛ امام، تحریرالوسیله، ج ۲، الکفارات، م ۲۰؛ خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۰۱؛ مکارم، استفتاءات، ج ۱، س ۲۹۱؛ دفتر: فاضل، وحید، نورى، تبریزى و بهجت

[۲۵۷]. امام، تحریر الوسیله، ج ۲، الصدقه، م ۳؛ تبریزى، وحید، منهاج الصالحین، الصدقه، م ۱۲۲۳؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۲، م ۱۶۰۴؛ فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۶۰۲

[۲۵۸]. صافى، هدایه العباد، ج ۲، الصدقه، م ۳

[۲۵۹]. العروه الوثقى، ج ۲، فیما تعلیق باالکفاره، م ۲۴

[۲۶۰]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰

[۲۶۱]. تبریزى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۶۸

[۲۶۲]. خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۱۱

[۲۶۳]. صافى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰

[۲۶۴]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۶۸

[۲۶۵]. مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ خامنه‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۱۲

[۲۶۶]. فاضل، جامع المسائل، ج ۲، س ۱۳۱۳؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۳، م ۴۲۸ و دفتر: همه مراجع

[۲۶۷]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۶۸

[۲۶۸]. مکارم، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰ و خامنه ‏اى، اجوبه الاستفتاءات، س ۸۱۲

[۲۶۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۶۸

[۲۷۰]. العروه الوثقى، ج ۲، نیه الصوم؛ تبریزى، استفتاءات، س ۶۵۹

[۲۷۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۱۶۶۸

[۲۷۲]. امام، نورى، تعلیقات على العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، الخامس؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۲۷۳]. فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، الخامس؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۴۱؛ صافى، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۷۱۸

[۲۷۴]. تبریزى، سیستانى، وحید، منهاج الصالحین، الصوم، م ۱۰۲۶؛ مکارم، تعلیقات على العروه، شرایط صحه الصوم، الخامس

[۲۷۵]. امام، نورى، مکارم، تعلیقات على‏العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، م ۳؛ تبریزى، سیستانى، وحید، منهاج الصالحین، ۱۰۳۵؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۵۵؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۴۹ و دفتر: خامنه‏ اى

[۲۷۶]. امام و نورى، تعلیقات على العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، م ۳؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ۱۰۳۵؛ دفتر: خامنه ‏اى

[۲۷۷]. بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۴۹؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ۱۰۳۵

[۲۷۸]. مکارم و فاضل، تعلیقات على العروه، ج ۲ شرایط صحه الصوم، م ۳؛ وحید، منهاج الصالحین، ۱۰۳۵؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۵۵

[۲۷۹]. العروه الوثقى، ج ۲، اقسام الصوم، م ۱

[۲۸۰]. العروه الوثقى، ج ۲، اقسام الصوم، م ۲

[۲۸۱]. امام، سیستانى و نورى، تعلیقات على العروه، اقسام الصوم، السابع؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج ۱، م ۱۰۶۷؛ وحید، منهاج الصالحین، ج ۲، م ۱۰۶۷؛ دفتر: خامنه‏ اى

[۲۸۲]. مکارم، تعلیقات على العروه، اقسام الصوم، السابع؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۱۸۶

[۲۸۳]. صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۳۹۹

[۲۸۴]. امام، استفتاءات، ج ۱، روزه، س ۹۷؛ مکارم، استفتاءات، ج ۲، س ۴۳۶؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۱، م ۱۰۴۸

[۲۸۵]. فاضل و نورى، تعلیقات على العروه، ج ۲، شرایط صحه الصوم، م ۳ صافى، جامع ‏الاحکام، ج ۱، س ۴۹۵؛ وحید و تبریزى، منهاج الصالحین، ج ۱، م ۱۰۴۸ و دفتر: بهجت

[۲۸۶]. فاضل، جامع المسائل، ج ۱، س ۵۸۵

[۲۸۷]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۲۶۴۴ و نورى، توضیح ‏المسائل، م ۲۶۴۲ و خامنه‏ اى، استفتاء، س ۱۰۹۳

[۲۸۸]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۲۶۴۴

[۲۸۹]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۲۶۴۴؛ وحید، توضیح ‏المسائل، م ۲۷۰۸؛ تبریزى، منهاج الصالحین، ج ۲، ۱۵۵۱

[۲۹۰]. امام، نورى، فاضل، مکارم، تعلیقات على العروه، ج ۲، المفطرات، الثامن؛ تبریزى، سیستانى و وحید، منهاج الصالحین، م؛ صافى، هدایه العباد، ج ۱، م ۱۲۸۲؛ بهجت، وسیله النجاه، ج ۱، م ۱۰۸۹

[۲۹۱]. توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۰؛ وحید، توضیح‏ المسائل، م ۱۶۶۸؛ العروه الوثقى، ج ۲، الصوم، الفصل السادس، م ۲۶

[۲۹۲]. لسان‏ العرب، ماده ‏کفر؛ مجمع‏ البحرین، ماده کفر؛ فرهنگ اصطلاحات فارسى؛ اللمعه الدمشقیه

[۲۹۳]. همه مراجع، توضیح ‏المسائل مراجع، م ۱۶۶۵؛ امام، تحریر الوسیله، ج ۲، الکفارات؛ صافى، هدایه العباد، ج ۲، الکفارات؛ سیستانى، منهاج الصالحین، ج ۳، الکفارات؛ تبریزى و وحید، منهاج الصالحین، الکفارات، ۱۵۶۵

[۲۹۴]. برخى (تبریزى و وحید)، کفّاره آن را کفّاره قسم مى‏دانند و آن آزاد کردن بنده یا اطعام ده فقیر و یا پوشاندن ده فقیر است و در صورت عدم تمکن، گرفتن سه روز، روزه است

منبع:سایت حمیدرضا فلاح کارشناس مذهبی

ثواب ختم قرآن کریم درماه مبارک رمضان

روایت اول

در کتاب بحارالانوار از امام صادق (علیه السلام ) از رسول خدا (صلى الله علیه و آله و سلم ) روایت کرده که فرمود:

 

"شهر رمضان شهر الله عزوجل ، و هو شهر یضاعف الله فیه الحسنات ، و یمحو فیه السئیات ، و هو شهر البرکة ، و هو شهر الانابة ، و هو شهر التوبة و هو شهر المغفرة ، و هو شهر العتق من النار، و الفوز بالجنة . الا فاجتنبوا فیه کل حرام ، و اکثیروا فیه من تلاوة القرآن ، و سلوا فیه حوائجکم ، واشتغلوا فیه بذکر ربکم ، و لایکونن شهر رمضان عندکم کغیره من الشهور، فان له عندالله حرمة و فضلا على سائر الشهور، و لایکونن شهر رمضان یوم صومکم کیوم فطرکم ."(1)

 

((ماه رمضان ماه خداى عزوجل مى باشد، و آن ماهى است که خداوند کارهاى نیک را در آن دو چندان کند و بدی‌ها را در آن محو سازد، ماه برکت ، و ماه انابة و بازگشت ، و ماه توبه و ماه آمرزش و ماه آزادى از آتش دوزخ ، و کامیاب شدن به بهشت است .

 

هان که در این ماه از هر حرامى خوددارى کنید، و تلاوت قرآن را زیاد کنید. و حاجات خود را بخواهید، و به یاد پروردگارتان سرگرم باشید، و ماه رمضان نزد شما نباید همانند ماه‌هاى دیگر باشد، چرا که براى این ماه در پیشگاه خداوند حرمت و برترى بر دیگر ماه‌‎ها است ، و نباید در ماه رمضان روز روزه شما مانند روز غیر روزه شما باشد.))

امام باقر (علیه السلام ) فرمود: هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است

روایت دوم

و از امام هشتم (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:

 

"الحسنات فى شهر رمضان مقبولة ، والسیئات فیه مغفورة ، من قرا فى شهر رمضان آیة من کتاب الله عزوجل کان کمن ختم القرآن فى غیره من الشهور، و من ضحک... ."(2)

 

((نیکى ها در ماه رمضان پذیرفته ، و بدیها در آن آمرزیده است ، کسى که در ماه رمضان آیه اى از کتاب خداوند بخواند همانند کسى است که در ماههاى دیگر قرآن را ختم کرده و کسى که در این ماه در روى برادر ایمانى خود بخندد (و او را خوشحال کند) در روز قیامت او را دیدار نکند جز آنکه در روى او بخندد (و او را خوشحال کند) و به بهشت مژده اش دهد، و کسى که در این ماه به مؤمنى کمک می کند، خداى تعالى در هنگام عبور بر صراط کمکش کند در آن روزى که گام‌ها بلغزد، و کسى که خشمش را در این ماه نگهدارد خداوند خشمش را در روز قیامت از او باز دارد.

 

و کسى که درمانده اندوهگینى را دستگیرى و نجات دهد، خداوند در روز قیامت او را از هراس بزرگ آن روز در امان دارد، و کسى که ستمدیده اى را در این ماه یارى کند، خدایش در دنیا بر دشمنانش یارى دهد، و در روز قیامت نیز هنگام حساب و در کنار میزان یاریش کند. ماه رمضان ماه برکت ، ماه رحمت ، ماه مغفرت ، ماه توبه و ماه انابه و بازگشت به درگاه الهى است ، کسى که در ماه رمضان آمرزیده نشود در چه ماهى مى خواهد آمرزیده شود؟ از خدا بخواهید در این ماه روزه تان را بپذیرد، و آخرین سال عمر شما قرار ندهد، و توفیق اطاعت خود را به شما دهد، و از نافرمانیش شما را نگهدارد، که براستى خداوند بهترین کسى است که از او درخواست کنند.))

 

روایت سوم

شیخ صدوق در کتاب معانى الاخبار و امالى به سندش از امام باقر (علیه السلام ) روایت کرده که فرمود:

 

لکل شىء ربیع و ربیع القرآن شهر رمضان.(3)

((هر چیزى را بهارى است و بهار قرآن ماه رمضان است .))

روایت چهارم

و از مجالس شیخ از امام صادق (علیه السلام ) روایت شده که فرمود:

"ان الشهور عندالله اثناعشر شهرا فى کتاب الله یوم خلق السماوات و الارض فغرة الشهور شهر الله شهر رمضان ، و قلب شهر رمضان لیلة القدر، و نزل القرآن فى اول لیلة من شهر رمضان ، فاستقبل الشهر بالقرآن ."(4)

 

((براستى که در کتاب خدا ماهها نزد خدا دوازده ماه است . روزى که خداوند آسمانها و زمین را آفرید، پس نور و روشنى ماهها ماه رمضان است ، و قلب ماه رمضان شب قدر است ، و قرآن در شب اول ماه رمضان نازل گشته ، پس با قرآن از این ماه استقبال کن .))

 

پی نوشت‌ها:

1.بحارالانوار، ج 96، ص 340 - 341.

2.همان .

3.بحارالانوار، ج 96، ص 386.

4.همان .

بخش عترت و سیره تبیان

منبع:

سخنى درباره روزه

سید هاشم رسولى محلاتى

منبع سایت:بیتوته

زندگی نامه شیخ عباس قمی

شیخ عباس قمی معروف به محدث قمی از محدثان شیعی پرکار قرن چهاردهم هجری است . وی در سال ۱۲۹۴ ه‍.ق (۱۲۵۴ ه‍.ش) در قم متولد شد. در سن بیست و دو سالگی به نجف رفت و شش سال آنجا ماند. پس از آن دوباره به ایران برگشت و تا آخر عمر، یعنی تا شصت و پنج سالگی در قم درس خواند و درس داد. پدرش محمدرضا، کاسبی متدین و آگاه به احکام دین مبین اسلام بود چنانکه مردم برای آگاهی از فروع فقهی و وظایف مذهبی خویش به ایشان رجوع می کردند .

شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‌.ق به سوی خانه خدا و زیارت مشاهد مشرفه بار سفر بست و سپس به سوی وطن خویش قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره رهسپار نجف اشرف و مجلس محدث نوری شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‌.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد و از خرمن معارف دینی خوشه‌ها چید.

شیخ عباس قمی پس از فراگیری بخشی از علوم دینی مقدمات و سطح در نزد علمای عصر خویش، در حوزه علمیه قم سرانجام در سال ۱۳۱۶ ه‌.ق برای تکمیل تحصیلات در سطوح عالی فقه و اصول به حوزه علمیه نجف رهسپار شد و چون در علوم نقلی بویژه حدیث استعداد درخشانی داشت از فقیه و محدث‌بزرگ آن عصر حسین بن محمدتقی طبرسی معروف به محدث نوری بیشتر کسب فیض کرد. وی در سال ۱۳۱۸ ه‌.ق به سوی خانه خدا و زیارت مشاهد مشرفه بار سفر بست و سپس به سوی وطن خویش قم مراجعت کرد، اما پس از دیدار با والدین و خویشان دوباره رهسپار نجف اشرف و مجلس محدث نوری شد. محدث نوری در سال ۱۳۲۰ ه‌.ق درگذشت. محدث قمی نیز پس از درگذشت استادش، حدود ۲ سال در شهر نجف ماندگار شد و از خرمن معارف دینی خوشه‌ها چید.

تدریس در حوزه علمیه قم

در سال ۱۳۴۰ ه‌.ق (۱۳۰۰ ه‌.ش) یعنی یک سال پس از تصرف تهران توسط رضاخان‌ پهلوی، مرحوم شیخ عباس قمی به دعوت آیه الله شیخ عبدالکریم حایری یزدی – که به خواهش علمای عصر خویش برای تجدید مرکزیت حوزه علمیه قم، در این شهر ماندگار شده بود – برای تدریس به حوزه علمیه کهن قم فراخوانده شد و در همین ایام یعنی سال ۱۳۴۴ ه‌.ق، مهمترین کتاب حدیثی ایشان یعنی سفینه البحار و مدینه الحکم و الاثار – که فهرست موضوعی تفصیلی برای احادیث کتاب عظیم و بیش از صد جلدی بحار الانوار تالیف علامه مجلسی است – پس از سالها تلاش شبانه روزی مولف در دسترس علاقمندان قرار گرفت و به این ترتیب می توان گفت او به کتاب عظیم بحار الانوار حیات مجدد بخشید و مبلغان را در دفاع از اسلام به سلاحی کاری مجهز نمود. شیخ عباس قمی در این کتاب علاوه بر فهرست احادیث و آیات قرآن، گاه به بیان مطالب مهم و تحقیقات ژرفی نیز اهتمام ورزیده و علاوه بر این شرح حال مختصری از مشاهیر و بزرگان علمای شیعه و سنی و حتی برخی از شعرا و ادیبان را نیز ضمیمه کرده است. اما البته مزیت اساسی این کتاب آن است که مولف، همه آداب ظاهری و باطنی نقل حدیث را از قبیل پاکیزیگی ظاهر و باطن و خلوص نیت و پرهیز از اغراض مادی رعایت نموده است.

 

او زندگی‌اش را وقف اسلام کرد؛ تا آن جا که روزانه افزون از 17 ساعت مطالعه می‌کرد و می‌نوشت وی حماسه‌ای در عرصه‌ی احیای اندیشة شیعی آفرید. وی با رجوع به منابع و مأخذ معتبر اسلامی که در صلاحیت و توانمندی علمی و عملی او بود، به تدوین تاریخ اسلام با نام «منتهی‌الآمال» همت گماشت که یک دوره تاریخ تحلیلی و مستند است. دیگر کتاب ارزنده وی «پیرامون نهضت امام حسین (ع) و وقایع کربلا» نام دارد.

مفاتیح الجنان

شیخ عباس قمی در دورانی که معنویت و حقیقت دین مورد هجوم بود به تدوین، تنظیم و ارایه کتاب دعایی با نام «مفاتیح‌الجنان» شامل یکدوره اعمال واجب و مستحب در طول سال، همت گماشت. پس از رسالات سید بن طاوس و .. علامه مجلسی، کاری بدین عظمت و کامل در عالم شیعه نبود. این کتاب در تمام خانه‌ها و اماکن مقدسه به عنوان رساله‌ای در باب «سیر و سلوک» علمی و عملی برای مشتاقان عرفان عملی در آمد که هر روز بر اهمیت و ضرورت آن افزوده می‌شود.

شیخ عباس قمی 8 جلد کتاب با عنوان “مستدرک‌ بحارالانوار ” برای متخصصان حدیث تدوین کرد که در حوزه‌های علمیه دستمایه‌ای برای عالمان دینی است. از دیگر آثار شیخ عباس قمی می‌توان به تخلیص “معراج‌السعاده ” اثر ملا احمد نراقی، تدوین یکصد کلام از سخنان امام علی (ع)، نگارش “منازل الآخرت ” به عنوان توشه‌ی راهیان ابدیت و شناخت منازل موت، قبر، سئوال و جواب و عالم برزخ، اشاره کرد.

آنچه در اعمال شیخ مهم است این است که وی بدون آن که وارد جدال مکتبی، درگیری و یا رویارویی با مهاجمان و معاندان دینی شود، با تبیین و تدوین معارف اسلامی، سدی، محکم در برابر سیل بنیان کن بی‌دینی در ذیل عناوین مختلف شد.

ویژگی های شیخ

شاید بتوان سه مشخصه برای شیخ عباس قمی بر شمرد:

1ـ عارف و اهل معرفت؛

2ـ زاهد و بدور از مقام، شهرت و ثروت؛

3ـ عالم و عامل، محقق و پژوهشگر و در نهایت مترجم و مؤلف .

 

مرحوم حاج شیخ عباس قمی پس از ورود به حوزه علمیه نجف، در حلقه اساتید و بزرگان آن دوره شرکت جست. اما علاقه وی به علم حدیث باعث شد که به محدث عالی مقام و علامه بزرگوار محضر پر فیض آن عالم ربانی را برگزیند. شیخ عباس قمی، معروف به محدث قمی، تحت تأثیر ملکات فاضله و صفات برجسته و علم سرشار استادش حاجی نوری، و نیز شایستگی ذاتی و آمادگی بالای خود، به مقامات چشمگیری از علم و عمل رسید. شیخ به مدت چهار سال از محضر این استاد عالی قدر بهره گرفت.

داستان عجیب شیخ عباس قمی و پدرش :

 

مرحوم شیخ عباس قمى نویسنده کتاب مفاتیح الجنان در خاطرات خود برای پسرش آورده است که: وقتى کتاب منازل الاخرة را نوشته و به چاپ رساندم، در قم شخصى بود به نام «عبدالرزاق مسأله گو» که همیشه قبل از ظهر در صحن مطهر حضرت معصومه احکام شرعی را برای مردم مى گفت. مرحوم پدرم «کربلائى محمد رضا» از علاقه مندان منبر شیخ عبدالرزاق بود به حدى که هر روز در مجلس او حاضر مى شد و شیخ هم بعد از مسأله گفتن، کتاب منازل الاخرٍة مرا مى گشود و از آن براى شنوندگان و حاضران از روایات و احادیث آن مى خواند. روزى پدرم به خانه آمد و مرا صدا زد و گفت شیخ عباس! کاش مثل عبدالرزاقِ مسئله گو مى شدى و مى توانستى منبر بروى و از این کتاب که او براى ما مى خواند، تو هم مى خواندى.

چند بار خواستم بگویم پدرجان! این کتاب از آثار و تألیفات من است اما هر بار خوددارى کردم و چیزى نگفتم و فقط عرض کردم دعا بفرمائید خداوند توفیقى مرحمت نماید.

آثار شیخ عباس قمی :

از محدث قمی کتابهای بسیاری – که در مجموع به ۶۳ جلد می‌رسد – در رشته‌های رجال، اخلاق، فقه، کلام، لغت، ادعیه و تاریخ و به ویژه حدیث باقی مانده است که برخی از آنها عبارتند از:

1.منتهی الآمال، درباره تاریخ چهارده معصوم نگاشته شده است.

2.نفس المهموم، درباره وقایع کربلا

3.الانوار البهیه، درباره تاریخ چهارده معصوم نگاشته شده است.

4.تتمهة المنتهی، در تاریخ خلفای راشدین، اموی و برخی از خلفای عباس

5.تحفةالاحباب، در علم رجال.

6.شرح الوجیزه، درعلم حدیث.

7.الکنی و الاقاب، که زندگینامه بسیاری از علمای شیعه و سنی و برخی شاعران، ادیبان، عارفان و امیران است.

8.مفاتیح الجنان، مجموعه‌ای از ادعیهٔ منتخب چهارده معصوم.(مشهورترین کتاب وی نیز می‌باشد)

9.ترجمه مصباح المتهجد، مجموعه‌ای از ادعیهٔ منتخب چهارده معصوم.

10.سبیل الرشاد، در عقاید شیعه به ویژه مبدأ و معاد.

11.ذخیرة الابرار، که تلخیص کتاب انیس التجار، تألیف مولی مهدی نراقی و در موضوع فقه است.

 

وفات

شیخ عباس قمی غروب روز 22 ذی الحجه سال 1359 ه. ق، حالش منقلب گردید و پی در پی نام ائمه اطهار علیه‏السلام را بر زبان جاری می‏ساخت. آن شب به علت کسالت فراوان نمازهایش را نشسته خواند و نیمه شب دعوت حق را لبیک گفت و در سن شصت و پنج سالگی به لقاءاللّه‏ پیوست. مرحوم آیت‏اللّه‏ سیدابوالحسن اصفهانی بر جنازه مطهرش نماز خواند و بعد از تشییعی باشکوه، توسط بزرگان و مراجع و عموم مردم، در صحن مطهر حضرت امیرالمؤمنین علیه‏السلام ، کنار مرقد استادش محدث نوری، به خاک سپرده شد .

ویژگی های ماه رمضان وآداب روزه داری

چکیده

ماه مبارک رمضان ارزشمندترین مقطع زمانی در طول سال است که خداوند روزه گرفتن را بر مسلمین واجب نموده است و بر اساس احادیث نبوی هر عبادت در این ماه ثواب هفتصد برابر نسبت به سایر ماه‌ها دارد. اوج این عظمت را می‌توان در شب قدر مشاهده نمود که قرآن آن را برتر و بهتر از هزار ماه دانسته است، از این رو شناخت اهمیت و ارزش این ماه برای آمادگی روحی بسیار ضروری است، علاوه بر این عبادت سازنده و مؤثر در این ماه نیازمند دانستن احکام آن است تا فرد مسلمان با آگاهی از احکام فقهی و شرعی بتواند علاوه بر روزه گرفتن از برکات معنوی آن نیز بهره‌مند گردد. 

این مقاله بر آن است تا ضمن بیان ویژگی‌ها و ارزش و قداست رمضان، به احکام روزه بپردازد و خواهران و برادران مسلمان را با آن آشنا نماید.

اصل مقاله

مقدمه

ماه مبارک رمضان سایه خیر و برکت. ماه نزول قرآن، ماه مغفرت و آمرزش، ماه جود و کرم، ماه بخشش و نیکوکاری، ماه ایثار و از خود گذشتگی، ماه جهاد و کوشش، ماه سعی و تلاش، ماه رحمت و سازندگی و ماه ضیافت الله است.

رمضان ماه تهذیب نفس، کسر شهوت، غلبه و چیره شدن بر نفس، ماه صبر و استقامت و بالاخره ماه خودسازی و اصلاح جامعه است. این ماه دانشگاه انسان‌سازی است؛ بله رمضان دانشگاه علمی و عملی، آموزشی و پرورشی و تربیتی و اصلاحی است.

تلاوت قرآن، حضور به موقع در نمازهای پرفیض جماعت، مشارکت در نمازهای تراویح و قیام، شرکت در کلاس‌های آموزشی ویژه رمضان، حضور در مجالس معنوی روح‌افزای مولودخوانی، تشکیل جلسات قرآن‌خوانی دوره‌ای در مساجد و مراکز دینی و منازل، از مهم‌ترین برنامه‌های رمضان است که شخص مسلمان خود را به درگاه احدیت مقرّب می‌سازد.

«مَن أدرَکَ رَمَضَانَ فَلَم یُغفَرلَهُ وَ مَاتَ أبعَدَهُ اللهُ فَقُل آمِین فَقُلتُ آمِین

کسی که رمضان را درک نماید و سبب آمرزش گناهانش نگردد، و از دنیا بدون استفاده از ماه مبارک رمضان برود، خداوند او را از رحمتش دور گرداند؛ جبریل گفت: بگو آمین، گفتم آمین».[1]

 بشارت به قدوم رمضان

رسول اکرم (ص)، اصحاب و یاران گرامی خود را به قدوم رمضان و آمدن آن بشارت می‌داد و می‌فرمودند: رمضان ماه پر خیر و برکت در راه است، خداوند متعال روزه‌داری این ماه را بر شما ای امت اسلام، فرض و واجب نموده، شبی در رمضان وجود دارد که ثواب و پاداش عبادت یک شب آن بهتر از ثواب و پاداش هزار ماه است، کسی که از ماه رمضان محروم گشت بی‌گمان از همه خوبی‌ها محروم گشته است».[2]

و نیز فرمودند: چون رمضان آید، دروازه‌های بهشت گشوده و دروازه‌های دوزخ بسته گردد و شیاطین به زنجیر کشیده می‌شوند».[3]

 رمضان، میدان مسابقه در اعمال نیک

پیامبر عظیم‌الشأن اسلام (ص) بهترین اسوه و الگو برای امت اسلامی است. آن حضرت (ص) بخشنده‌ترین انسان‌ها بود. راوی می‌گوید: رسول الله (ص) در ماه مبارک رمضان بر جود، کرم، احسان، نیکوکاری، بخشش و صله‌رحم خود می‌افزودند و جود و کرمش فراگیرتر از باد وزنده بود؛ و نیز در ماه مبارک رمضان قرآن را با جبرئیل (ع) مرور می‌کردند و در آخرین رمضان عمر شریفش دو بار قرآن کریم را با جبرئیل (ع) مرور کردند.[4]

مرور قرآن یعنی قرآن‌خوانی دوره‌ای که چند نفر با هم به ترتیب، قرآن می‌خوانند و دیگران استماع می‌کنند. خوشبختانه این شیوه قرآن‌خوانی هنوز در بسیاری از مساجد بلاد اسلامی پررنگ و به قوت خود باقی است هر چند در بعضی از مساجد کم رنگ و یا متأسفانه متروک شده است.

 رمضان باعث کفاره گناهان

رمضان مانند حج و عمره و نماز جمعه و جماعت سبب آمرزیده شدن گناهان می‌شود. در حدیث صحیح آمده است:

خواندن نمازهای پنج‌گانه با جماعت و حضور در نماز جمعه و عمره تا عمره آینده و رمضان تا رمضان آینده و... باعث کفاره گناهان کوچک انسان می‌گردد.[5] البته گناهان بزرگ با توبه نصوح بخشوده می‌گردد.

 ثواب روزه بی‌نهایت مضاعف

در حدیث قدسی[6] آمده است: تمام کردار بنی‌آدم چند برابر می‌گردد؛ هر حسنه‌ای بین ده تا هفتصد برابر پاداش داده می‌شود به جز روزه که بی‌نهایت مضاعف می‌گردد؛ چون روزه عبادت ویژه‌ای است که به خدا وابسته و تنها خداوند متعال از حالت روزه‌دار مطلع و آگاه است.[7] از این رو خداوند متعال فرموده است: روزه‌دار به خاطر رضایت من، آب و غذا را ترک کرده است، پس پاداش روزه‌اش به خود من بر می‌گردد، و بر حسب نیت پاک و اخلاص او، ثواب روزه‌اش بی‌نهایت مضاعف می‌گردد.[8]

در حدیث دیگری آمده: کسی که با انگیزه ایمانی و اخلاص عمل، رمضان را روزه بگیرد، گناهان گذشته او بخشوده می‌شود».[9]

 مضاعف شدن روزه بر چه اساسی است؟

روزه تنها ترک خوراک و آب نیست، بلکه روزه شرعی و حقیقی و قانونمند اسلامی همان روزه‌ای است که به اضافه ترک آب و غذا، یک انقلاب درونی که سازندگی دارد در شخص روزه‌دار ایجاد گردد و خود را از هر نوع آلودگی و گناه دور سازد و به عبارت دیگر روزه‌ای همراه با ترک غذا و آب از تمام گناهان، نافرمانی‌ها، آزارها و... دست بشوید و تمام اعضای او روزه‌دار باشد، چنین روزه‌ای مقبول درگاه حق‌تعالی قرار می‌گیرد، و ثواب بی‌نهایت برای روزه‌دار محقق می‌گردد.

در حدیث صحیح آمده است: آن کس که در هنگام روزه‌داری گفتار حق را رها کند و گواهی ظالمانه بدهد، روزه او مورد قبول درگاه حق‌تعالی قرار نگیرد و خداوند متعال هرجی برای او نمی‌بیند که خوراک و آب را رها کند، چرا که حقیقت روزه مقصود است نه نخوردن و نیاشامیدن.[10] بنابراین روزه حقیقی روزه‌ای است که بازدارنده و سازندگی داشته باشد و چنین روزه‌ای که سازندگی دارد، ثواب و پاداش بسیاری دارد.

 قداست رمضان

رمضان بهار عمر و بهترین فرصت مناسب برای اصلاح خود و جامعه اسلامی است که کلیه مکلفان به طور مشترک به عبادت روزه مشغول و برای کسب معنویات و جبران گذشته بسیج و هماهنگ می‌شوند، مسلمانی که نسبت به رمضان دید منفی داشته باشد و از برنامه‌های ویژه این ماه پر خیر و برکت فاصله بگیرد و حتی با کمال جرأت در انظار عمومی تظاهر به روزه‌خواری کند، مثل اینکه به زبان حال خود می‌گوید: ای ملت مسلمان من از شما جدا و بی‌زار گشته‌ام و با این شعار ننگین علیه خود اعلام جنایت و جرم می‌کند. این امر مستوجب تعزیر و عقوبت است. بر مسئولان لازم است که به طور جدی با چنین منکراتی مبارزه کنند و بر فرد‌فرد مسلمان واجب شرعی است که در ریشه‌کن کردن منکرات، حکومت اسلامی را یاری کنند.

 ویژگی‌های ماه مبارک رمضان

ماه مبارک رمضان ویژگی‌هایی دارد که به مهم‌ترین موارد آن اشاره می‌کنیم:

از بین دوازده ماه سال تنها «رمضان» در قرآن کریم ذکر شده است.

رمضان مختص امت اسلامی است.

ثبوت هلال رمضان نسبت به روزه‌داری با یک شاهد عادل، ممکن است، در صورتی که برای ثبوت ماه‌های دیگر و یا ثبوت رمضان نسبت به غیر روزه حداقل دو شاهد عادل لازم است.

مضاعف شدن ثواب روزه رمضان و هر روزه مستحب دیگر.

استغفار فرشتگان برای روزه‌داران تا هنگام افطار.

مستحب بودن نماز ویژه رمضان به نام نماز تراویح.

گشوده شدن دروازه‌های بهشت و بسته شدن دروازه‌های دوزخ و به زنجیر کشیده‌شدن شیاطین در ماه رمضان.

آراسته شدن بهشت و اعلام آمادگی آن برای پذیرایی از روزه‌داران هر ساله در ماه مبارک رمضان صورت می‌گیرد.

وجود شب قدر در شب‌های رمضان.

10. وجوب پرداخت زکات فطر از خصایص و ویژگی‌های رمضان است.

 سنت‌های روزه

برای روزه‌دار سنت است موارد زیر را رعایت نماید:

تناول غذای سحر و تأخیر در آن هر چند دیرتر باشد بهتر است تا میان سحری و اذان صبح فاصله زیاد نباشد که به خواب رود و از نماز جماعت صبح محروم گردد.

تعجیل در افطار بعد از غروب کامل آفتاب.

افطار کردن بر چند دانه رطب یا خرما.

خواندن دعای افطار:

«اللّهُمَّ لَک صُمتُ وَ عَلَی رِزقِکَ أفطَرتُ، وَ بِکَ آمَنتُ وَ عَلَیکَ تَوَکَّلتُ ذَهَبَ الظَّمَأُ، وَ أبتلّتِ العُرُوقُ، وَ ثَبتَ الأجرُ ان شاءَ الله

خدایا برای تو روزه گرفتم و بر روزی تو افطار کردم و به تو ایمان آوردم و بر تو توکل کردم. تشنگی از بین رفت و رگ‌ها سیراب شد و به خواست خدا پاداش ثابت گردید».[11]

پرهیز از چیزهایی که با اهداف روزه مغایرت دارد مانند:

غیبت، خبرچینی، سخن بیهوده و... زیرا این اعمال در همه حالت حرام است و شایسته نیست روزه‌دار ثواب عبادت روزه‌اش را با دروغ، غیبت، و... باطل و ناقص سازد.

احسان و صدقه دادن به خویشاوندان مستحق، همسایگان، فقرا، مسکینان و...

مشغولیت به کارهای نیک، دانش‌اندوزی، تلاوت قرآن، یاد خدا و صلوات بر پیامبر و آل اطهار و یاران برگزیده و راستینش.

اعتکاف یا ماندن در مسجد به قصد طاعت و عبادت.

 آداب روزه

شخص مسلمان برای دست‌یابی بیشتر و بهتر به معنویات، لازم است که خود را کاملاً برای روزه‌داری آماده کند. با رعایت نکات زیر بهتر می‌توان این آمادگی را به دست آورد:

آمادگی کامل برای روزه‌داری، یعنی به بهانه‌های مختلف مانند: تمارض، خود را به مریضی زدن و با اظهار کسالت و ناراحت خود را از نعمت‌های روزه‌داری محروم ننماید.

احکام فقه و روزه را دقیقاً فرا گیرد و در کلاس‌های درس که در شب‌های رمضان تشکیل می‌گردد، شرکت نماید تا روش صحیح روزه‌داری را بداند و بدان عمل نماید.

اعتکاف و حضور در نمازهای پنج‌گانه و شرکت در نماز تراویح و تلاوت قرآن و نماز قیام تا بهره‌های معنوی را کسب نماید.

حلم و بردباری که از اهداف مهم روزه است را اخلاق خود سازد و با کسی درگیر نشود و ناسزا نگوید.

اگر ناسزایی شنید، جواب نگوید، شایسته روزه‌دار نیست که بد را به بدی پاسخ دهد، بلکه بگوید: «من روزه‌ام».[12]

افطاری را برای فقرا، در حد توانایی‌اش فراهم نماید. در حدیث است: «هر کس روزه‌داری را افطار دهد، مانند ثواب روزه او اجر دارد».[13]

در نفقه دادن به خانواده، آسان گیرد و دست باز داشته باشد، به شرطی که جنبه اسراف نداشته باشد. تا همه مردم این ماه مبارک را به شادی و بی‌نیازی بگذرانند.

 برخی از احکام مهم روزه

روزه رمضان رکن مهم مسلمانی است که منکر آن کافر و تارک آن فاسق و گناه‌کار است.

روزه بر هر فرد مسلمان که توانایی بر روزه‌داری داشته باشد واجب و فرض عین است.

روزه بر زن در حالت حیض و نفاس واجب نیست و در آن حالت روزه درست نیست و حرام است و بعد از رمضان در حالت پاکی قضای آن واجب است.

حدوث حیض و نفاس، چنانکه در مفطرات روزه در بند 17 می‌آید، روزه را باطل می‌سازد.

اگر به وسیله قرص ضد حاملگی که برای زن ضرر نداشته باشد و تجویز شود و حیض زن از موعد مقرر به تأخیر افتد، روزه گرفتن در چنین روزهایی که عادتش به تأخیر افتاده، واجب و درست است.

روزه بر بیماری که قدرت روزه گرفتن را ندارد واجب نیست، اگر امید به بهبودی دارد، پس از شفا یافتن قضا می‌گیرد و اگر بیماری مزمن است و امید به بهبودی ندارد، باید در برابر هر روز فدیه «طعام به مسکین» دهد. (650 گرم برنج)

مریضی که بیماری مزمن دارد و یا سالمندی که توانایی بر روزه گرفتن را ندارد در حکم برابرند، یعنی از روزه معاف شرعی‌اند و در اِزی هر روز فدیه می‌دهند.

زن باردار و زن شیرده در حکم روزه چهار حالت دارند:

الف: هرگاه هیچ نوع زیانی در اثر روزه‌داری به ایشان و فرزندشان نرسد، لازم است روزه بگیرند و رخصتی در ترک روزه را ندارد.

ب: هرگاه زیان متوجه خود زن شود و جنین یا طفل زیان نبیند، حق افطار را دارد و قضا لازم می‌گردد.

ج: هرگاه در اثر روزه‌داری جنین یا طفل زیان ببیند، حق افطار دارد و علاوه بر قضا، فدیه نیز لازم می‌گردد.

د: هرگاه «مادر و فرزند» هر دو زیان ببینند، فقط قضا لازم می‌گردد و فدیه لازم نمی‌شود.

مسافری که سفرش 16 فرسنگ[14] یا بیشتر باشد و سفر او برای معصیت نباشد، می‌تواند از رخصت فطر استفاده نماید، مشروط به اینکه پیش از اذان صبح، سفر خود را آغاز نموده باشد و با وجود این، روزه گرفتن بهتر است، مگر اینکه روزه او را بی‌تاب سازد، که در این صورت می‌تواند افطار نماید، و قضا لازم می‌گردد.

10. روزه بر کسی که تمام روز بی‌هوش باشد، یا بر شخص دیوانه واجب نیست.

11. اگر شخص بی‌هوش لحظه‌ای در روز به هوش آمد، روزه‌اش درست است.

12. اگر فرض شود، کسی تمام روز خواب رود و شب نیت روزه نموده باشد، روزه‌اش درست است.

13. روزه بر کودک نابالغ واجب نیست، ولی وظیفه والدین است که فرزندان خود را از سن هفت سالگی به روزه‌داری تشویق نمایند و چون احتمال بلوغ از سن نه سالگی است، لذا احتیاط آن است که کودکان را از سنّ هفت سالگی به روزه گرفتن عادت دهند.

14. رکن روزه دو تاست و یا به عبارت دیگر دو چیز در روزه واجب است:

الف: نیت.

ب: امساک و خودداری از مفطرات.

15. روش نیت: نیت به معنای عزم و اراده قلبی بر انجام دادن عبادت است و لفظ آن که مؤکّد نیت قلبی باشد عبارت است از: نیت کردم فردا روزه باشم، روزه ادای فرض ماه مبارک رمضان امسال برای خداوند بلند مرتبه.

16. امساک به معنای خودداری از تمام چیزهایی است که روزه را باطل می‌کند، از صبح صادق تا مغرب شرعی.

17. آنچه از مفطرات روزه می‌باشد و روزه را باطل می‌کنند عبارتند از:

17.1. خوردن و آشامیدن و رسیدن هر ماده‌ای به جوف «خالی گاه» که ورود آن از راه‌های باز طبیعی بدن باشد، حتی استنشاق بخور و دود سیگار و...

17.2. جماع و نزدیکی زناشویی.

17.3. استمنا (خودارضایی: آوردن منی و شهوت به طریق مشروع و غیر مشروع).

17.4. حدوث حیض، نفاس و زایمان.

17.5. جنون و دیوانگی.

17.6. بی‌هوشی مطلق تمام روز که لحظه‌ای به هوش نیاید.

17.7. استفراغ به عمد.

17.8. سرم و آمپولی که رفع تشنگی و گرسنگی نماید.

17.9. حُقنه و اماله (شیاف گذاشتن) روزه را باطل می‌کند.

17.10. معاینه زنان از مفطرات روزه است. خلاصه هر چه از منافذ باز بدن وارد جوف (توخالی) گردد روزه را باطل می‌کند.

18. آنچه روزه را باطل نمی‌کند به شرح زیر می‌باشد:

18.1. استحمام و زیر آب رفتن به شرطی که آب از منافذ طبیعی بدن وارد «جوف» نشود.

18.2. استعمال سرمه در چشم و یا قطره چکانیدن و پماد چشمی.

18.3. تزریق سوزن و آمپول در رگ یا در عضله برای علاج و درمان.

18.4. خوردن و آشامیدن به طریق فراموشی، مشروط بر اینکه به محض متوجه شدن دست بردارد و لقمه را فرو نبرد.

18.5. چیره شدن استفراغ.

18.6. استعمال حنا بر دست یا پا و یا روغن مالی پوست بدن.

18.7. ورود گرد و غبار یا پشه که بدون قصد و اختیار وارد حلق روزه‌دار گردد.

18.8. احتلام (جنب شدن) در حالت خواب در روز رمضان. اما خود را محتلم ساختن روزه را باطل می‌کند.

18.9. موکول کردن غسل جنابت که در شب واجب شده، به بعد از اذان صبح؛ هر چند بهتر است پیش از اذان صبح غسل نماید.

18.10. استفاده از اسپری برای بیمارانی که تنگی نفس دارند، چون ضرورت است روزه را باطل نمی‌کند. (توضیح: اگر روزه گرفتن برای بیماری خطرناک باشد آن فرد بیمار از روزه گرفتن معاف شرعی است و باید به جای هر روز فدیه بدهد).

19. کفاره روزه: مردی که روزه خود را به وسیله جماع عمدی باطل ساخت، علاوه بر گنه‌کاری، امساک بقیه روز و قضای آن، کفاره نیز بر او لازم می‌گردد. کفاره به ترتیب زیر است:

الف: آزاد کردن برده مسلمان.

ب: در صورت نیافتن برده، دو ماه پی‌در‌پی روزه گرفتن.

ج: در صورت عدم توانایی روزه گرفتن دو ماه پی‌در‌پی، شصت مسکین غذا دادن، هر مسکین یک مدّ. (650 گرم برنج)

20. فدیه روزه: فدیه به معنای اطعام مسکین است و در برابر هر روز یک مد طعام واجب می‌گردد.

21. فدیه بر سه قسم است:

21.1. فدیه که موجب اسقاط قضا می‌گردد.

21.2. فدیه که موجب اسقاط قضا نمی‌گردد.

21.3. فدیه تأخیر قضای روزه.

22. فدیه‌ای که قضای روزه را ساقط می‌کند، شامل دو دسته می‌شود:

الف: کسانی که بیماری مزمن دارند.

ب: سالمندان ناتوان.

این دو گروه در اِزی هر روز فدیه می‌دهند و روزه‌شان قضا ندارد.

23. فدیه‌ای که قضای روزه را ساقط نمی‌کند شامل سه گروه می‌شود:

الف: زن باردار که به خاطر ترس از جنین روزه نگرفته است.

ب: زن شیرده که به خاطر ترس از فرزند شیرخوار روزه نگرفته است.

ج: نجات دهنده‌ای که غریقی را نجات داده و موجب شکسته شدن روزه‌اش شده ‌است. در هر سه مورد علاوه بر قضای روزه، فدیه نیز لازم می‌گردد.

24. فدیه تأخیر قضا، مخصوص کسانی است که در قضای روزه سستی کرده‌اند و سال یا سال‌هایی بر آن گذشته است؛ و به تعداد سال‌ها برای هر روز یک فدیه لازم می‌گردد، مثلاً اگر پنج روز قضا دارد و یک سال بر آن گذشته است، پنج مدّ فدیه لازم است و اگر دو سال گذشته است، برای پنج روز، ده فدیه لازم است.

تذکر: فدیه لازم، حتماً باید قوت غالب (برنج) باشد و به هیچ وجه جایز نیست که شخص قیمت فدیه و یا فطریه خود را به مستحق پرداخت کند، مگر این که قیمت آن‌ها را به عاملان توزیع، تسلیم نماید تا به وکالت از او قوت غالب را خریداری و توزیع نمایند، خداوند می‌فرماید:

«وَ عَلَى الَّذینَ یُطیقُونَهُ فِدْیَةٌ طَعامُ مِسْکین

و بر کسانی که توانایی روزه گرفتن ندارند، غذا دادن هر مسکین لازم است».[15]

و طعام شامل قوت و غذای غالب مردم است. والله اعلم.

 روزه‌های حرام

روزه روز شک، سی‌ام شعبان که صحبت از دیدن هلال رمضان می‌شود، اما به ثبوت شرعی نرسیده است.

روز عید فطر.

روز عید قربان.

سه روز «ایام التشریق» 11، 12و 13 حج.

زن در حالت حیض و نفاس.

روزه‌داری بیماری که روزه گرفتن برایش خطر جانی دارد و منجر به مرگ یا شدت بیماری‌اش می‌گردد.

 زکات فطر و احکام آن

زکات فطر یا فطریه از ویژگی‌های ماه مبارک رمضان است. به مناسبت پایان ماه روزه و به شکرانه توفیق عبادات و طاعات خدای متعال در ماه ضیافت‌الله که نعمتی است بسیار بزرگ و ارزشمند و نیز برای همدردی با فقرا و مسکینان در روز عید، این واجب اسلامی (دینی) مشروع گشته تا کمکی به مستمندان و نیازمندان باشد و سبب طهارت و پاکیزگی روزه‌دار گردد.

 مهم‌ترین مسائل و احکام فطریه

تعریف زکات فطر: زکات فطر، صدقه فطر، فطریه، زکات فِطرَت، سر روزه، سر فطره، نام‌های مختلفی است که مفهوم واحدی دارند و آن عبارت است از: مقدار معین از قوت (غذای) غالب شهر به عنوان واجب شرعی که به مستحق داده می‌شود.

زکات فطر یا صدقه فطر و فطریه و یا... به عید سعید فطر نسبت داده شده است، زیرا که هم‌زمان با غروب آفتاب واجب می‌گردد.

زکات فِطرَت، به فطرت و سرشت مسلمان نسبت داده شده است، چون هر مسلمان زکات سرانه را می‌پردازد.

زکات فطر در سال دوم هجری واجب و مشروع گردید.

دلیل وجوب صدقه فطر، اجماع عملی مسلمانان با استناد به روایت‌های متعدد است که دلالت بر وجوب آن دارند.

فلسفه و حکمت عملی پرداخت زکات فطر، طهارت و پاکیزگی روزه‌دار است که نقصان روزه را جبران می‌کند، همانند سجده سهو که نقصان نماز را جبران می‌کند.

فلسفه اجتماعی زکات فطر، تعاون و همکاری در تأمین غذای بینوایان در روز عید و رمز فراموش نکردن فقرا و نیازمندان است که به شکل عمومی و تکلیف شرعی واجب گشته است.

وقت وجوب زکات فطر، غروب آفتاب شب عید است.

کسی که بعد از غروب آفتاب شب عید فوت کند، زکات فطرش واجب است.

10. نوزادی که قبل از غروب آفتاب شب عید به دنیا آید، فطریه‌اش لازم است.

11. جنین در شکم مادر، فطریه ندارد مگر از باب استحسان نظر به فتوای حضرت عثمان‌بن‌عفان رضی‌الله‌عنه.

12. نوزاد پس از غروب آفتاب شب عید، فطریه ندارد.

13. وقت ادای سر فطره، پیش از رفتن به میعادگاه عید برای مراسم نماز عید می‌باشد و بعد از نماز عید تا غروب آفتاب روز عید ادا ولکن مکروه می‌باشد. حتی‌الامکان قبل از نماز عید بین فقرا پخش گردد.

14. تأخیر در پرداخت فطریه از روز عید حرام و به قضا می‌افتد.

15. وقت وجوب فطریه، شب عید فطر می‌باشد، ولیکن مانعی نیست که چند روز قبل از عید به مصرف مستحقان رسانیده شود، البته با شرایطی که فقها بیان کرده‌اند.

16. از آن‌جا که زکات فطر، زکات سرانه است، بر عموم مسلمانان (مرد، زن، پیر، جوان، بالغ، نابالغ، نوزاد، آزاد، برده، غنی، فقیر، مسکین) واجب است.

17. فقیر از دادن زکات فطر معاف است، که غذای شب و روز عید را نداشته باشد.

18. فقیری که غذای شب و روز عید را ندارد، در صورتی که با گرفتن فطریه غنی شود، واجب است زکات فطر خود را ادا کند.

19. زکات فطر، از آن جا که زکات سرانه است، نصابی ندارد بلکه معیار در توانایی پرداخت آن، اضافه بر نیاز بودن غذای شب و روز عید است.

20. هر شخصی وظیفه دارد فطریه خود و کلیه افراد تحت سرپرست خود را که مخارج روزانه آن‌ها به طریق شرعی بر او واجب است بپردازد، مانند: زن، فرزندان و...

21. اگر سرپرست خانواده‌ای نتواند زکات فطر تمام اعضای خانواده‌اش را بدهد، از مقداری که دارد، به ترتیب اولویتی که ذکر می‌شود فطریه آنان را می‌پردازد: خودش، زنش، کوچک‌ترین فرزندش، پدرش، مادرش و سپس فرزندان بزرگ‌تر تا هر جا که برسد. حتی اگر کم‌تر از صاع (2 کیلو و نیم) داشته باشد، همان اندازه را به جای فطریه خودش می‌دهد.

22. فطریه زن مطلقه به طلاق رجعی (یک طلاقه و دو طلاقه) و یا مطلقه به طلاق بائن (سه طلاقه) که حامله باشد بر شوهر واجب است، چون نفقه ایشان در زمان عِدّه بر طلاق دهنده می‌باشد.

23. فطریه مهمانان شب و روز عید بر صاحب‌خانه نیست، هم‌چنین فطریه کسانی که در طول ماه مبارک رمضان در منزل کسی زندگی می‌کنند، با این که غذای سحر و افطاری نیز تناول می‌کنند، مگر از باب فضیلت و احسان.

24. مقدار واجب فطریه برای هر فرد، یک صاع نبوی است و آن پیمانه‌ای است که در وزن معادل سه چارک محلی، یعنی 2500 گرم (2 کیلو و نیم) از قوت غالب شهر یعنی برنج می‌باشد.

25. قوت غالب باید از دانه سالم و بی‌عیب باشد، پس برنج کرم زده و یا شکسته و خورده شده یا آرد برنج هر چند به مصرف می‌رسد جایز نیست.

26. فطریه باید به کسانی که مستحق زکات هستند داده شود و دقت گردد بر اساس نیاز نیازمندان اولویت‌بندی شود.

27. فطریه هر کدام از اعضای خانواده را با نیت جدا کرده و سپس همه را با هم مخلوط کرده و بین مستحقان تقسیم نمایید.

28. افرادی که نیتشان معتبر است مانند عاقل، بالغ و بچه ممیز خودشان نیت فطریه را می‌کنند و افرادی که نیتشان معتبر نیست مانند خردسال و دیوانه، ولی و سرپرست آنان نیت می‌کند.

29. انتقال فطریه از شهری به شهر دیگر با وجود مستحقان جایز نمی‌باشد.

30. پرداخت قیمت فطریه، یعنی به جای قوت غالب، پرداخت نقد و یا جنس دیگر، در مذهب امام شافعی (رحمةالله) و همچنین در مذهب امام مالک و امام احمدبن‌حنبل (رحمهماالله) جایز نمی‌باشد.

31. اگر مؤسسه یا افرادی متعهد گردند که فطریه مردم را به طریق عادلانه و کارشناسی شده جمع‌آوری نمایند و سپس بر اساس مقررات فقهی اقدام به خرید قوت غالب شهر نمایند و وکالت در خرید قوت و توزیع آن داشته باشند، بلامانع می‌باشد.

[1] صحیح ابن‌خزیمه از أنس‌بن‌مالک

[2] حدیث از أنس‌بن‌مالک (رض) به روایت امام احمد و نسائی و ابن‌ماجه می‌باشد.

[3] بخاری و مسلم از ابوهریره (رض) روایت کرده‌اند.

[4] بخاری و مسلم از عبدالله‌بن‌عباس (رض) روایت کرده‌اند.

[5] مسلم از ابوهریره (رض) روایت کرده‌ است.

[6] حدیثی است که پیامبر از خداوند متعال روایت کند. برای شناخت احادیث قدسی و فرق آن با قرآن و حدیث نبوی رجوع گردد به کتاب: شرح اربعین نبوی، تألیف: استاد شیخ محمدعلی خالدی سلطان‌العلما، ص275، چاپ: مظاهری، ناشر: انجمن خیریه بندرعباس، تاریخ چاپ: اسفند ماه 1362.

[7] مسلم از ابوهریره (رض) روایت کرده‌ است.

[8] مسلم از ابوهریره (رض) روایت کرده‌ است

[9] بخاری و مسلم از ابوهریره (رض) روایت کرده‌ است

[10] بخاری از ابوهریره (رض) روایت کرده‌ است

[11] روایت ابوداود از ابن‌عمر (رض) و ابوداود از معاذبن‌زهره (رحمه‌الله)

[12] صحیح بخاری و مسلم از ابوهریره (رض)

[13] سنن ترمذی از زیدبن‌خالد‌ (رض)

[14] یک فرسنگ 6 کیلومتر و 16 فرسنگ 96 کیلومتر و این مقدار به مسافرت قصر معروف است.

[15] قرآن کریم، سوره بقره، آیه184

دانلود 280عکس بسم الله

شما عزیران می توانید هم اکنون ۲۸۰عکس بسم الله رابه صورت PNGازاین وبلاگ دریافت نمایید.

بسمه تعالی
به پایگاه قرآنی قدیر خوش آمدید.

تبلیغات
نویسندگان

هدایت به بالای صفحه