آثار و فواید خواندن قرآن چیست؟ در میان کلمات گهربار پیشوایان معصوم(علیهم السلام) فواید بسیارى براى قرائت قرآن مى توان یافت که بخشى از آن چنین است:
1. خداوند، به قرائت کننده قرآن، پاداشى بزرگ خواهد داد. پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «هرکس براى رضاى خدا و آگاهى عمیق در دین، قرآن بخواند، ثواب ملائکه و انبیا و رسولان را خواهد داشت.»[37]
2. بالا رفتن مقام و درجه قارى در بهشت: «حفص گوید: از امام کاظم(علیه السلام) شنیدم که مى فرمود: درجات بهشت به اندازه آیات قرآن است. به قارى گفته مى شود: بخوان و ]در مراتب بهشت[ بالا برو. سپس مى خواند و مقامش بالا مى رود.[38]»
3. آمیخته شدن قرآن با گوشت و خون قارى: امام صادق(علیه السلام)فرمود: «هر جوان مؤمنى که قرآن بخواند، قرآن با گوشت و خونش آمیخته خواهد شد.[39]»
4. صفاى دل: پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «بدون شک این دل ها زنگار مى گیرد; هم چنان که آهن زنگ مى زند. عرض شد: صیقل آن به چیست؟ فرمود به قرائت قرآن.»
5. استجابت دعا: امام باقر(علیه السلام) فرمود: «دعا را هنگام چهار چیز غنیمت بشمارید: قرائت قرآن و... ».[40]
6. نورانى شدن خانه: پیامبراکرم(صلى الله علیه وآله) فرمود: «خانه هاى تان را با تلاوت قرآن نورانى کنید... .»[41]
7. افزایش برکت خانه: امام صادق(علیه السلام) از امیر مؤمنان على(علیه السلام) چنین نقل مى کند: «خانه اى که در آن قرآن تلاوت و یادى از خدا شود، برکتش زیاد شده، ملائکه در آن جا حاضر مى شوند و شیاطین را دور مى کنند... .»[42]
8. بهترین عبادت: پیامبر(صلى الله علیه وآله) فرمود: «بهترین عبادتِ امتِ من، تلاوت قرآن است.»[43]
9. بخشش گناهان، نوشته شدن حسنه و پاک شدن گناهان.[44]
10. تخفیف عذاب از پدر و مادر: امام صادق(علیه السلام) مى فرماید: «هر کس قرآن را تلاوت کند، چشمانش روشنایى مى یابد و از پدر و مادرش عذاب کم مى شود، هرچند کافر باشند.»[45]
11. بارورى ایمان:[46]
12. روشنایى چشمان: پیامبر اکرم(صلى الله علیه وآله وسلم) مى فرماید: چشم درد داشتم، به جبرئیل شکایت کردم، گفت: پیوسته به قرآن نگاه کن.[47]
[37]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 184.
[38]. وسائل الشیعه، ص 187.
[39]. کافى، ج 2، ص 568.
[40]. همان، ص 448.
[41]. بحارالأنوار، ج 89، ص 200.
[42]. کافى، ج 2، ص 575.
[43]. وسائل الشیعه، ج 6، ص 168.
[44]. کافى، ج 2، ص 575 و 584.
[45]. بحار الانوار، ج 89، ص 202.
[46]. غررالحکم، ص 112.
[47]. بحارالانوار، ج 89، ص 202.